ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت وabr135-سه

ابر 135 دوربین دستش گرفت و رفت یه گوشه ای قایم شد تا از صحنه گاییده شدن خوار مادرش فیلمبرداری کنه . هیجان زده شده بود . بیشتر از این که از ارباباش مزد دریافت کنه چند تا بارک الله تحویل می گرفت . بیشتر کاراش جنبه خر حمالی داشت . مثل خر کیف می کرد از این که سری تو سر ها بلند کنه . وقتی نوشته های یکی دیگه رو به اسم خودش منتشر می کرد یا اشاره ای به نویسنده اش نمی کرد تا بقیه فکر کنند که به قلم شیوای خودش نوشته مثل خر کیف می کرد . یه شب خواب دید که یه نفر اومده به خوابش و در میان سر ما و یخبندان و کوه و دریاچه های پر از برف داره بهش جایزه میده . چند تا از مدیران خوابگزار سایت لوتی واسش این خوابو به این صورت تعبیر کردند که تو به زودی جایزه نوبل می گیری البته اونا ابر خانو دست انداختند وابر هم باورش شد . رفت تو خط فیلم یه خورده هم حواسش به این بود که چیکار می تونه واسه مادر زن و زنش بکنه . این دوتا رو اگه دوباره بخواد بفرسته سراغ اون دونفر شاید نکشن . چون مادرش خیلی حشری بود وپدر هر دو تا کیرو در می آورد . اول دونه دونه رفتند سراغ زنا . سیاهه رفت سراغ شهناز و عرب هم رفت سراغ ملوک مامان . عرب کیرشو همچین کرد تو دهن مادر ابر 135 که نفسشو بند آورد و نزدیک بود خفه شه . ابر به جای این که ناراحت شه کیف می کرد که فیلمش هیجان انگیز تر میشه .. چقدر خواننده های ما خوشحال میشن و تشویقم می کنن . وقتی هم که بهشون بگم این فیلم طبیعی بوده و جنبه تجاری و از پیش مشخصی نداشته به من آفرین میگن . پیش همه عزیز میشم . حالا که رئیس داستان دزدا هستم . اون جوری میشم رئیس کار برا . چه حالی میده . یه خورده اگه بیشتر خایه مالی کنم و دستمال دستم بگیرم میشم مدیر پایه و مدیر ارشد .. حالا اگه تو ایران خودمون بود با این کوس خلی و کون دادن به یه مقام بالایی می رسیدم هر چند تو خارج هم دست کمی از ایران نداره ولی ایران خودمون جا واسه ترقی بیشتر بازه . و من این سوراخ کونمو در اصل از ایران گشاد کردم و پایه های گشادی اونو ریختم . مامان کیرشو به زحمت از دهن عربه در آورده بود . -عرب بوگندوی کثیف کیرتو بکن تو کوسم . چهار تایی شون رفته بودند رو یه تخت و به طور فشرده اون بالا جا شدند . ابر در فیلمبرداری خیلی وارد و خبره بود و یه دور بین قوی هم تو دستش گرفته بود صحنه رو طوری جلو می آورد که کیری که تو کوس مادر و خواهرش فرو میره و در میاد به اندازه و قطر تنه یه درخت به نظر برسه . سیاهپوست قلچماق کمر شهناز رو گرفت و اونو رو هوا می گایید . عجب حالی میده تماشای این صحنه ها . شهناز بد جوری جیغ می کشید هرچند کیر کلفت زیاد خورده بود ولی تحمل این کیرو نداشت . قیافه خواهرش خیلی خنده دار شده بود . از بس هوس داشت در حال زار زدن بود . سیاهه داشت تلاش می کرد شهناز خیس عرق شده بود . موهای  سر خواهرش خیس شده بود و گویی که از حموم بر گشته . عین کوچولوها زار می زد . سفیدی هوس رو کیر سیاهی که تو کوس شهناز رفت و بر گشت می کرد منظره جالبی درست کرده بود لکه های سفید هوس  شهناز روی کیر سیاه . سیاهه خودشو جف معرفی کرد و عربه هم جبار جبار می کرد . شهناز وملوک تا می تونستن به زبون فارسی و با صدای بلند هوسشونو می ریختن بیرون . هم این که واقعا لذت می بردند و می خواستن یه جوری خودشونو خالی کنن و هم این که ابر خان بهشون سفارش کرده بود که با حرف زدن به زبان شیرین فارسی هم سکسشونو شیرین تر کنند و هم کاری کنند که این فیلم مهیج تر شه و کاربرا و بازدید کنندگان بیشتر خوششون بیاد . این وعده رو هم به مادر و خواهرش داد که هر قدر فعال تر و با هیجانی بیشتر لذتشونو نشون بدن  می تونه واسشون مشتری گیر بیاره و دوستاش که این فیلمو می بینن حتما خوششون میاد که اونا رو بگان . اونا هم در جواب گفتند راستش نیازی نیست که فیلم بازی کنیم اگه ما خودمون باشیم و همون احساسات خودمونو نشون بدیم از هر فیلم مهیجی اکشن تر میشه .. آههههه چه صحنه هایی  ! جف از بس خواهرشو گاییده بود همون رو هوا اونو ار گاسمش کرده بود و بعد رفته بود 
رو ملوک . حالا مادر ابر 135 داشت دو تا کیر می خورد . جف کیرشو کرده بود تو کون ملوک و کیر جبار هم که تو کوس اون بود . این یکی از بهترین و جذاب ترین صحنه هایی بود که می شد از روش فیلم گرفت . دوتا کیر در ورود و خروج کیر به کوس و کون ملوک هارمونی و نظم خاصی داشته وقتی با هم میومدن بیرون  صحنه رو خیلی خیلی جذابش می کردند . -اوه جف ..جبار فرو کنین . کیر ..کیر جانانه ..وای شهناز اصلا ظرفیت نداری . تحمل یه کیر رو نداشتی ؟/؟ از مامانت یاد بگیر . هر چی کیر می خورم بازم بیشتر میخوام . ..ابر خیلی کیف می کرد باخودش می گفت . مامان مامان کوسوی من تو خیلی معرکه ای . جف دو تا دستشو گذاشته بود رو شونه های ملوک و جبار هم از اون زیر با سینه های مادر ابر 135 ور می رفت . -آههههههه کیر کلفتا کیر کلفتا دارم می ریزم . ریختم ریخت آب داغ من داره میاد .. وووووییییی ووووووویییییی خواهش می کنم . ورپریده . شهناز کونی پاشو این دو تا نره غولو حالیشون کن که تو کوس و کون من آب بریزن . شهناز بیحال از رو زمین بلند شد و با چند تا کلمه دست و پا شکسته انگلیسی و اشاره دست و چش فهموند که حالا وقت خالی کردن آب تو سوراخای ننه شه . جف دو تا قاچ کون مامانو محکم نگه داشت و جبار هم کمر اونو چسبید و دو تایی با یه فریاد بلند و آخ آخ و فک یو فک یو آب سفیدشونو ریختند تو سوراخ کون و کوس مامان ابر خان . چه صحنه جالبی بود . وقتی اون دو نفر کیراشونو از تو تن مادرابر بیرون کشیدند ملوک قمبل کرد تا صحنه بر گشت آب فیلمو جذاب تر کنه . شهناز دوباره بیحال رو زمین افتاده بود .این بار ملوک  دست دو تا کیر کلفته رو گرفت و اونا رو فرستاد سراغ شهناز . حالشو جا بیارین بچه ها . آب بندیش کنین . خیلی کون گشاد و تنبل شده . راستی راستی کون گشادش کنین . اون دو نفر که چیزی از حرفای ملوک نمی فهمیدند ولی همینو فهمیده بودند که باید همون بر نامه رو روی شهناز پیاده کنن . دختر بیچاره جیغ می زد و دست و پا تا بالاخره با این جفت کیر عادت کرد . حالا جبار داشت کون می کرد و جف کوس . بلایی به سر شهناز آوردند که دختره از هوس نزدیک بود سنکوب کنه . خیلی زود آبش اومد و جف و جبار این بار تو کوس و کون شهناز خالی کردند . خواهره که از مادره یاد گرفته بود بعد از این که کیر ها از کوس و کونش بیرون کشیده شد به همون حالت وایساد و ابر 135 با این فیلمهایی که گرفته بود حال کرد . چهار تایی افتاده بودند کنار هم . مادره و دختره سرشونو گرفته بودند روبروی هم . -دختر خیلی کم کاری ! -مامان من حواسم بود . تو یک بار ارگاسم شدی ولی من دوبار ارضا شدم . .. ابراز این صحنه ها هم فیلم گرفت ولی یهو یادش اومد که چند ساعت بیشتر به تموم شدن روز زن و مادر نمونده و هنوز نتونسته واسه زن و مادر زنش کاری کنه . این جوری که بوش میومد دیگه این عرب و سیاهه کاره ای نبودند و صلاح هم نبود که این دو تا نره خرو بفرسته سراغ دو تا زن دیگه . شاید مثل خوار مادرشون نمی تونستن خیلی راحت قبولشون کنن ولی اونا هم از کیرکلفت خوششون میومد . هر چند  برای اولین بار بود که می خواست  مردی روواسه زنش کادو ببره . اون دفعه مزه زبون عیالشو گرفته بود و فهمیده بود که راضیه که ابر 135 یه مرد دیگه رو ببره تا اونو بگاد . زنگ زد واسه همون آقا رئیسش که  یکی از مدیرای سایت لوتی بود . -آقا رئیس دستم به دامنت . یه کاری واسمون بکن . جواب زن و مادرزنمو چی بدم و من که خودم کاره ای نیستم . زنم منو طلاق میده .زار زار گریه می کرد . -گوشی رو قطع کن الان یه کاری واست می کنم . اگرم کسی رو پیدا نکردم خودم یا یکی از همکارا رو می فرستم بیاد تا تو شرمنده نشی و خیلی زحمت می کشی . بچه خوبی هستی . در داستان دزدی حرف نداری از صحنه جندگی مادر و خواهرت فیلم گرفتی الان اگه بتونی از صحنه  سکس زن و مادر زنت هم فیلم بگیری  خیلی عالی میشه -نوکرتم آق رئیس . زنم و مادر زنم خیلی خوششون میاد که از این فیلما ازشون بگیرم و بذارم تو سایت . ازبس پزی هستند فکر می کنن با این فیلما می تونن جایزه اسکار بگیرن .. این مدیره که فعلا صداش می کنیم ایکس زنگ زد برای امیر سکسی ..-الو ایران ..امیر سکسی -بله خودمم بفر مایید -امیر جان من ایکس هستم از لوتی . دیروز با هم صحبت می کردیم گفته بودی که یکی از بچه ها یعنی خواننده های شما قراره واسه گردش یه چند روزی بیاد این طرفا . بالاخره یه ایرانی آشنا و جوونه و من نمیخوام زیاد هو بیفته . می خواستم یه کاری واسم انجام بده یعنی برای یکی از کاربرای زحمتکش ما که اسمش هست ابر 135 پسر خیلی ماهیه -اوه اوه اوه اوه ..اون عوضی رو من از خبر نامه خودم اخراجش کردم از اون آدمای زبون نفهم بود تازه اون موقع خیلی خوب بود حالا شنیدم زبون نفهم تر شده و شما دارین ازش حمایت هم می کنین . من اصلا از شما انتظار نداشتم . عوضی داستانهای ما رو تو سایت شما منتشر می کنه سر و تهشو قیچی می کنه . ولی ایکس جان من از تو هم گله دارم . هرچی ایرانی در مورد شما مدیرا و سایت شما که فقط ظاهر سازی داره بگه حق داره . چند تا زن جنده خارجی رو آوردین که چت کنن و چند تا فیلم گذاشتین که دیگه بیات شده و رفته و معرفت و مردونگی صفر -امیر جان بازم خوبه که ما همین چند تا فیلم بیاتو داریم شما چی که هیچی ندارین . -حداقل یه جومعرفتو داریم که دست تو جیب یکی دیگه نکنیم . اگرم اشتباهی کنیم پاش وای می ایستیم . اگه این مرتیکه ابر 135 غلط می کنه یعنی لوتی غلط می کنه یعنی تو که مدیرشی غلط می کنی یعنی اونی که سرپرست کل شماست غلط می کنه . هرکاری ایرانی کنه حق داره . حتی باید در مورد تو هم داستان بنویسه و خوار مادر تو رو هم بده هوا -حالا امیر جان این قدر عصبانی نشو خون رو با خون نمی شورن . این مردونگی رو در حق این عوضی یعنی این همکار بکن یه جایی جبران می کنم -یادت باشه ته داستان باید به اسم نویسنده و منبع اشاره بشه ها -باشه قول مردونه میدم . -چند دقیقه دیگه واست زنگ می زنم .. امیر سکسی زنگ زد واسه دلفین که یکی از خواننده ها و همراهان خوب سایتش بود -الو دلفین جان من امیر هستم امیر سکسی . ببینم به مقصد رسیدی ؟/؟.... موضوع را با دلفین در میون گذاشت . دلفین هم ابر 135 را بست به فحش و از خستگی خودش گفت ولی با این حال روی امیر سکسی رو زمین ننداخت و گفت من میرم به همون آدرس با این که خیلی خسته ام ولی این پیغومو به ابر 135 برسون که من امشب میرم به تیر زن و مادر زنش ولی فردا پس فردا خواهر مادرشو هم باید در اختیار من بذاره و این چند روزی که در خارج از کشور هستم ازم پذیرایی کنه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

12 نظرات:

ایرانی گفت...

داداش دلفین خسته نباشی شبت خوش ! اواخر داستان اسمتو آوردم و به اصطلاح وارد صحنه شدی ولی داستان را طوری نوشتم که چون هنوز وارد سکس نشدی جا داره که تغییر جهت بدم . اگه خودم یا تو هرکدوم پشیمون شدیم میشه جهت سوژه رو عوض کردوتورا از سکس دورکرد درغیر این صورت در قسمت بعدی با اجازه شما تو رو می فرستم سراغ زن و مادر زن abr135و در قسمت و قسمتهای بعدش خواهر و مادر این شخص رو هم از وجود تو بی نصیب نمیذارم . شاد باشی دلفین عزیز ..ایرانی

احسان گفت...

سلام ایرانی جان؛من از اینکه میبینم به خاطر یه آدم ناچیز خودتو ناراحت کردی؛ناراحت میشم؛به نظر من که ولش کن بره؛همچین آدمی ارزش اینو نداره که بخوای براش وقت بزاری و حتی لحظه ای به حیوون فک کنی؛ولش کن؛برعکس اگه اون داستانات رو کپی می کنه؛این بزرگی و مهارت تو؛تو نویسندگی رو نشون میده؛خواهشا ولش حیفه به خاطر این لاش خودتو تحت فشار بزاری

ارباب " کازه-کاگه" گفت...

دادا بکیر این کونده دوزاریارو!
واقعا ارزشش رو داره بخوای دستتو واسشون خسته کنی؟ اینا ارزش فحش خوردنم ندارن!

ایرانی گفت...

با تشکر از ارباب کازه کاگه نازنین و احسان عزیزم ..من بیش از آن که با عصبانیت این داستان را بنویسم در نهایت آرامش و خونسردی و منطق این داستان را می نویسم و خواهم نوشت و بیش از آن که بخوام روی این کار بر را کم کنم می خواهم روی سایت لوتی را کم کنم که فکر نکند با یک لشگر و این همه دم و دستگاه درست کردن می تواند سیاستی مثل سیاست امریکا در پیش بگیرد . هرچند این کار من شاید آب در هاون کوفتن باشد ولی حداقل در قالبی داستانی شیوا به بیان کارهای زشت آنها خواهم پرداخت و علاوه بر مسائل سکس به مسائل غیر سکسی در قالب گفتکو هم توجه خواهم داشت . در هر حال می توان این را به حساب یکی از داستانهای دنباله دار سایت گذاشت . متاسفانه سرعت این سایت یعنی لوتی کمی کند شده وگرنه قصد دارم نام تمام کار بران متخلف سایت لوتی را به مرور در این داستان آورده و به نوعی مفتضحشان کنم و این نهضت حالا حالاها ادامه دارد .فقط اگه گاهی وقتا نتونستم مرتب منتشر کنم دیگه باید منو ببخشید . این یک مسئله شخصی و فقط در مورد یک شخص نیست این یک مبارزه سیستمی بوده که من تا زمانی که این سایت پا بر جاست به این مبارزه خود ادامه خواهم داد مگر آن که این متخلفین و متقلبین و اربابان آنها در سایت تو خالی لوتی با جبران اشتباهات و عذر خواهی از من و امیر به این رفتار زننده خود ادامه ندهند . شاد و پیروز باشید ..ایرانی

دلفین گفت...

دادش گلم هر جور که خودت راحتی من تا اخرش باهاتم ولی بالاخره منم هنرپیشه داستان شدم دمت گرم تا وقتی عذر خواهی نکرده به نظر من ادامه بده دوست دارم

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین جان ! به خاطر احترام به تو واین که بازم فرصت فکر کردن داشته باشیم قسمت چهارم این داستان را بدون سکس ولی با صحبتهایی بین تو و ابر خان و لوتی ایکس نوشتم که اینم خالی از لطف نیست ودر قسمت پنجم که هنوز ننوشتم اون وقت سکس تو رو با فک و فامیلای ابر خان شروع می کنم . مگر این که عذرخواهی کرده یا اصلاح بشن . موفق باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

داداش ایرنی شب خوش دوست نداشتم اینجوری حالشو بگیری حال که از رو نمیره دوست دارم سکسی ترین داستان بنویسی مثلا بازنش و مادرزنش توپاساژها .مغازه ها حین خرید خیابانها خلاصه سکسی ترین داستان بنویسی حتی میتونی خاطره اززبونش بنویسی باراول متوجه یادیده کس دادن زنش وغیره ...که قبلا قراربود هتل بنویسی خلاصه خیلی کارها میتونی تواین داستان بکنی هرروزادامه بدی.البته میبنم که بدجوری عصبانی کوتاه نمایی.درثانی صعود پرسپولیس به شما عزیز وسایر طرفدارانش تبریک میگیم.ثالث دوست ندارم این نظریه توقسمت نظرات بذاری چون اگه ادامه دادی سوپرایزبرای سایت باشه هیکی نتونه حدس بزنه ادامش چی میشه.خودت بخونی جوابم بدی کافیه .ارادتمندشما فردین البته اگه اجازه بدی نامم را عوض کن واقعا حیفه فردینه که ازبزرگی فردحقیری چون من استفاده کنم حتما نامی نیک برایم انتخاب کن.رابعدرگذشت هنرمند بزرگ ومردهی راآقای آیرج قادری را به جامعه هنری وشما بزرگوارتسلیت عرض مینمایم.

ارباب " کازه-کاگه" گفت...

امیدوارم از این حرفم ناراحت نشی.
اما از اونجایی که داستامن یکم شلوغ پلوغه, فقط واسه فحش دادن به لوتی خوبه.
وگرنه یکم خسته کنندس.
من که یکم بیشتر نتونستم بخونم. به هر حال خسته نباشیو دستت مرسی.

ایرانی گفت...

سلامی دیگر به ارباب گلم ! خب این داستان رو می تونی به حساب یکی از داستانهای سکسی این سایت بذاری که تازه شروع شده و تمام شدنش هم معلوم نیست کی باشه . درهر صورت از این که وقت گرانبهاتو به خوندن داستانهای این مجموعه اختصاص میدی متشکرم . موفق باشی ..ایرانی

ایرانی گفت...

فردین نازنین من از ته دلم دوست ندارم به کسی توهین کنم وبه نظر من این فرد از این جور نوشتن من بدش نمیاد خوشش هم میاد و چاره داشته باشه منتشرش می کنه ولی چون اربابانشو محکوم کردم شاید منتشر نکنه . تا قسمت پنجم داستانو نوشتم شاید زود تر تمومش کردم شایدم تا هشت ده قسمت دیگه ادامه اش دادم .خودم موندم چیکار کنم . چون داستانهای سکسی با سوژه های تازه و سبکهای خاصی تو ذهنمه که این نالوتی ها که این جوری وقت منو گرفتن منو از اونا انداختند . فردین جان من حتی در مورد داستان هتل هم تو و درخواست تو را فراموش نکرده ام .دوسه روز پیش یه داستان یک قسمتی کوتاه نوشتم به نام رسم مهمان نوازی یه اثر کوچکی از بر نامه هتل را داخلش گذاشته اونو با سکس ضربدری و دوبه یک ادغامش کردم وفرداشب منتشرش می کنم . سکس در هتلشو اون جوری که منظورت بوده نشده چون خودسکس با این که در هتل بوده و ماجراهای خاص و تکیه کلامهای خاصشو داشته ولی فوری به ضربدری و دوبه یک دریک محیط بسته گرایش پیداکرده و کوتاه هم نوشتم . حداقل اینو می خواستم بگم که تو و دوستان خوبمو هرگز فراموش نمی کنم . منم رحلت ایرج قادری عزیزو به جامعه هنری وتمام هموطنان عزیزم تسلیت میگم . فردین جان نامها تعیین کننده نیستند مهم این است که مرامت جوانمردی و مروت باشد و احساس می کنم که تو پیرو این مرامی .نظرات مستقیما به رویت امیر می رسه و پس از کنترل منتشر میشه .حتی خود من هم که نظرمو می فرستم باید منتظر باشم که امیر کی فرصت انتشارشو پیدا می کنه و اصلا به فایل نظرات دسترسی ندارم . ولی در عوض انتشار داستان و آپدیت و این جور کارها رو به لطف مجوز نویسندگی که امیر برام صادر کرده انجام میدم و ازش ممنونم که بهم اعتماد کرده . پیروزی پرسپولیس و سپاهان را هم به همه هموطنان عزیزم تبریک میگم .ولی ای کاش درگروهمون اول می شدیم .باید بریم عربستان یه تک بازی با الاتحاد انجام بدیم که برنده شدن واقعا سخته .فردین گرامی شاد و پیروز و تندرست باشی ..ایرانی

ارباب " کازه-کاگه" گفت...

بازم ممنون که نظراتمو میخونی.
شرمنده اگه ناراحت شدی.

ایرانی گفت...

ارباب جان واسه چی ناراحت بشم . حتی انتقاد پذیرهم هستم . و خوشحال میشم که با عقاید و موشکافیهای شما آشنا شم . بعضی وقتا اون چیزا و نکاتی رو که خودم نمی تونم ببینم شما می بینید و به من یاد آوری می کنید این نه تنها چیزی ازم کم نمی کنه بلکه باعث بهبود کار منه . افتخار می کنم که عزیزانی چون شما در کنار منید و متاسفم که آدمایی مثل ابر 135 هنوز منو نشناختند و با نوشتن این مدل داستان باید اونا رو نوازش کرد . ببین چقدر بد تا می کنن که منو با همه صبوری و گذشت مجبور به این کارکردن . وقتی هزاران ساعت محصول فعالیت خودمو این جوری می بینم که این آقا حتی اسم داستان منو هم قیچی می کنه و مدیراش هم بی خیالن دیگه راهی واسه آدم نمی مونه . برام هیچی مهم نیست .اسم منو هم نبرن . به وبلاگ امیر اشاره کنن کافیه . امیدوارم هدایت بشن . بازم درود به تو ارباب جان خوش باشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر