ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 37.

اینم از اونایی بود که به دیدنش هوش از سرم پریده بود ودست و پامو گم کرده بودم . سعی کردم به خودم مسلط باشم و متانت خودمو حفظ کنم . ناسلامتی اگه زشت تر از گوژپشت نتردام هم می بودم بازم برای زیبا ترین زیبارویان خواستنی بودم .  گیر افتاده بودم . نمی دونستم چی بگم . این هم حتما از اوناییه که زبون حالیش نمیشه و باید زبون عبری بلد بود . چقدر از این ترانه های اسرائیلی خوشم میومد . هرچند ضبط درست و حسابی نداشتیم ولی همون چند تا ترانه ای رو هم که گوش می کردم منو می برد تو حس . البته بیشتر وقتا آهنگهای یونانی و اسرائیلی رو اشتباه می گرفتم یه جورایی به نظرم شبیه هم میومدند . -کوروش آریایی چقدر بی احساسی . نمی خوای بغلم کنی ؟/؟ نکنه تو هم مث بقیه مردا شدی ؟/؟ وای چه جالب این که داشت به زبون خودمون حرف می زد . -جوووووون می میرم واسه اون هیکل ترگل ورگل و ناناز و اون اندام تک و مامانی تو . اون کوس کوستو بخورم . باسر میرم تو کونت . -می دونی کوروش جون حالا که گذشته . مردا همه بی خایه شدن ولی اون وقتا خیلی از مسلمونا حاضر بودن به خاطر من از دینشون برگردن و یهود شن -دختر این حرفا چیه که می زنی . کاری نکن که مسلمونت کنم تا به کیرم دستور بدم وارد کوست شه . آدم که این  قدر گستاخ نمیشه . اومد جلو و سرشو گذاشت رو سینه ام و شروع کرد به بوسیدنم .- خب حالا ازم دلخور نباش نمی خوای بپرسی که اهل کجام . ریشه ام از کجاست ؟/؟ خب معلومه دیگه ایرونی هستی . ایرونی یهود .--آره ولی هنوز ایران خودمو ندیدم . می دونی من الان 22 سالمه . این جا به دنیا اومدم . بابا مامانم همشهری توهستند و خودمم اصالتا میشم همشهری تو .. -اوخ قربون تو بچه محل همزبون . یک لحظه به این فکر افتادم که این دختره باید از فک و فامیل بنیامین نتان یاهو نخست وزیر بچه بابل اسرائیل باشه . حالا شایدم دخترش نباشه . هرچی باشه که یه کوس درست و حسابی و تر و تمیزه . من به خود کوس کار دارم به پدر و مادرش چیکار دارم -خیلی دلم میخواد شهر خودمو ببینم . دلم میخواد صلح و صفا وامنیت برقرار بشه و همه در نهایت آرامش با صمیمیت در کنار هم زندگی کنیم . آه کوروش بغلم کن . -نگران نباش . این کیر رو که ببینی و بخوری دلت آروم می گیره و یه اثری از شهر و دیار خودتو می بینی . ببینم اسمت چیه -حمیرا . -فدات میشم حمیرا اون چند تا ماساژور زن رو هم باید ترتیبشو بدم ؟/؟ یه اخمی کرد که جا رفتم . -خواهش می کنم دیگه از این حرفای ناراحت کننده نزن . اصلا ازت توقع ندارم -ببینم حمیرا نکنه قبل از این که این جریان پیش بیاد تو اصلا دوست پسر نداشتی .-بس کن کوروش .. سرمو گذاشتم لای سینه اش . چقدر خوشبو بود و چقدر هم ترکیب این شورت و سوتین سرخ ,  بدن سفید اونو خواستنی و هوس انگیز کرده بود . سینه هاش صورتش بدنش لک نداشت . بازیم گرفته بود . انگشتمو میذاشتم رو پوست تنش و فشار می آوردم و وقتی برش می داشتم از لکه های موقت سرخی که رو پوستش می نشست کیف می کردم . سوتینش راحت باز شد . سینه های خوشگل و درشت و یه دست  و سرخ و سفید با نوکهای تیزش رو در روی من قرار گرفت . خیلی آروم نوک انگشتامو می کشیدم رو نوک سینه های حمیرا و یکی رو می ذاشتم تو دهنم ویکی رو لمس می کردم . وایییییی این دیگه کی بود . هرچی ترین ها بود می فرستادند سراغ من . البته شاید یه موقع گند ترین و پیر ترین رو هم باید می گاییدم . مثلا از کجا معلوم یکی از همین روز ها ملکه پیر پاتال انگلیس به تورم نخوره . -حمیرا جون تاکی وقت دارم تو رو بگام ؟/؟ یعنی چند ساعت --چیه کوروش جون به همین زودی بیهوش شدی ؟/؟ این منم که باید ازت بپرسم چقدر وقت داری . الان همه زنای دنیا حاضرن نیمی از عمرشونو بدن که فقط یه بار باتو باشن -این که خیلی بده حمیرا اون  وقت همه شون به مرگ و نیستی نزدیک میشن . -اشتباه نکن عزیزم . مگه غیر از اینه که تو به اونا زندگی دوباره میدی . وای دیگه نمی دونستم از کجا شروع کنم . به کجا بچسبم . -دختر! من کجاتو بخورم . بگو با کجا ت حال کنم . می خواست کیرمو بذاره تو دهنش و واسم ساک بزنه ولی وقتی یه دور زد و پشت به من قرار گرفت نتونستم در مقابل کون بر جسته و خوشگل و بی نقصش مقاومت کنم . دوست داشتم اون شورت تارزانی سرخشو جرش بدم ولی باحرص از پاش کشیدم بیرون و اونو کنار استخر دمر انداختم و سرمو گذاشتم لای کونش . کونشو از وسط باز کردم . دلم میخواست ذره ذره بدنشو لیس بزنم . فکر نمی کردم یهودی این قدر خوشگل و گاییدنی باشه . حاضر بودم اگه یه بار باردارش کردم و زایید دوباره هم بار دارش کنم . جووووون سوراخ کون و چینهای سوراخش هم همه سفید بودن . نوک زبونمو گذاشتم روی سوراخ کونش و با اشتها به لیس زدنش پرداختم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

دلفین گفت...

عالیه دادشم راستی اون داستان که گفته بودی زنه کار دولتی داره جریانش چیه دادش گلم

ناشناس گفت...

ایرانی جون ایول داری داداش .فردین

ایرانی گفت...

سلام دلفین عزیزم . اون داستانی بود که خواستم به طرفداران داستان خانوم مهندس بگم که اگه یه وقتی هفت هشت قسمت دیگه داستان خانوم مهندس رو تموم کردم نگران نباشن یه چیزی تو ذهنم ریختم که هنوز شروع نکردم و اون یه داستانی می شه که مثلا قهرمان داستانشو یه آدمی انتخاب می کنم که یه زن باشه و خیلی اکشن و عشقی .مثل خانم مهندس خودمون . سعی می کنم سوژه اش رو قوی تر کنم . سبک داستان رو هم یه خورده پویا ترش می کنم . هرچند رسیدن به لطایف و ظرایف سکسی داستان بسیار زیبای خانم مهندس یه خورده مشکله و تمرکز و فرصت میخواد ولی سعیمو می کنم . فعلا فرصتشو ندارمکه این داستان خانم دولتی رو بنویسم واین داستان خانم مهندس هم که هنوز هست البته این خانومو دیگه نمیخوام از اول یه نقش مومن بازی بهش بدم یه خورده از این نقشها داره زیاد میشه . درهر حال هر داستانی ارزش خودشو داره . یکی این داستانه یکی دبیرستان دخترونه یکی هم یه داستانی با سوژه جدید که من جایی دیگه ندیدمش اونم تو ذهنمه که باید داستانهای دنباله دارم تموم شن که من شروع کنم . البته بعضی هاشون فعلا جایگزین دارند مثل هرجایی به جای راز نگاه .ماجراهای مامان زبل به جای پرواز هوس . احتمالا نقاب انتقام به جای تولد عشق و هوس .دبیرستان دخترونه رو هم که هنوز شروع نکردم و یه اسم دلخواه رو هم هنوز براش انتخاب نکردم می تونم به جای مادر فداکار منتشر کنم . البته تولد عشق و هوس و مادر فداکارحداقل تا یک ماه دیگه رو ادامه داره ..مادر فداکار دو سه قسمتی بیشتر از تولد عشق و هوس در میاد که هنوز تمومشون نکردم . خب دلفین گلم خسته نباشی . امیدوارم فک و فامیلای ابر 135 زیاد خسته ات نکرده باشن . سر حال سرحال باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

خسته نباشی داداش فردین ! اون پیام طولانی تو رو زودتر خوندم اون داستان زن دولتی رو توضحیشو در پاسخ به دلفین خان دادم که در پیام بالای من اومده . هر وقت خانم مهندس رو تموم کردم که اونم باید با ظرافت نوشته شه که حداقل بتونم نیمی از ارزش کار استاد و نویسنده اصلی داستان رو هم نشون بدم می تونم اون داستانو یعنی جایگزین خانم مهندس رو شروع کنم .سربلند باشی

 

ابزار وبمستر