ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 39

اما این بار فتح دیگری صورت گرفت . می دونستم که روح صلاح الین ایوبی از این فتح الفتو ح من آروم گرفته شاد شده . هرچند اون با مسیحیان جنگ داشت ولی من دروازه های یهود رو فتح کرده بودم . کوس کوچولوی حمیرا کیرمو کیپ کیپ کرده بود . چقدر سخت بود از همون اول جلو گیری کردن و تو کوس آب نریختن . میخواستم از هر نقطه و ذره بدنش لذت ببرم . حیف بود اگه به این آسونیها از این خوشگله دل می کندم . ولی خب باید یه گشت و گذاری هم توی این کشور زیبا و رویایی انجام می دادم . یه عمری آرزوم بود که از این مملکت دیدن کنم . از مملکت اشغال شده . ولی من اونو سر زمین خدا حساب می کردم و برای دیدنش هیچ اهمیتی واسم نداشت که کی برش حکومت می کنه . چون همه آدما همه اونایی که درش زندگی می کردند یه روزی خاک می شدند . یاد یه شعر پشت کامیونی افتاده بودم که می گه درحقیقت مالک اصلی خداست این امانت بهر روزی نزد ماست .. -کوروش چرا وایسادی .. راست می گفت برای چند ثانیه تمرکز خودمو از دست داده بودم . انگشت کوچیکه امو خواستم که فرو کنم تو کون حمیرا -نههههههه نههههههه داره می ترکه .. دردگرفته ... مجبور شدم یه خورده با همون دور و برش بازی کنم . چقدر ناز بود و سفید . هرچند کوسش آک نبود ولی یه حسی بهم می گفت که کونش باید پلمب شده باشه -حمیرا تو الان تحمل انگشت کوچیکه منو نداری که بره تو کونت ولی من تا با این کیرم کونتو نگاییدم ول کنت نیستم . باید قدرت اسلامو بهت نشون بدم -من که تا همین حالاشم به تو ایمان آوردم -پس اگه می خوای دین و ایمانت کامل شه از کون دادن طفره نرو .. -پس کوروش هر کاری که دوست داری بکن . اگه یه دفعه بخوای بکنی تو کونم دردم می گیره . یه بند از انگشت کوچیکه اتو فرو کن تو کوسم . همین کارو هم انجام دادم . طوری پاهاشو جمع می کرد و به هم می فشرد که کیر منو هم تو لاپاش بیشتر با کوسش در تماس قرار می گرفت و اونم یه دردسری واسم شده بود که جلوگیری کنم تا به این زودیها آبم نریزه . انگشتمو که از کونش بیرون کشیدم گذاشتمش تو دهنم و یه لیس حسابی بهش زدم . خیلی کیف می داد . از اون کیفهایی که کمتر نظیرشو حس کرده بودم . نمی دونم این دختر تو سوراخ کونش چی ریخته بود که این قدر خوش طعم و خوشبو بود . فکر اینجاهاشو هم کرده بود . . خانوم باز هوس کرد که از روبرو اونو بغلش کنم و بگام و لباشو ببوسم و اونو با تمام وجودم بغلش کنم . راستش دلم نمیومد از این طرف دل بکنم . -کوروش تا هر وقت که دلت بخواد من مال توام و در اختیار تو . نترس من فرار نمی کنم . الان تمام زنای دنیا مال توان . متعلق به توان . کس دیگه ای نیست که منو بگاد . تو الان رهبر واقعی دنیایی . جهان اسلام چیه . تو ولی و والی تمام دنیایی . اگه بگی میخوای منو دوروز ده روز واسه همیشه در اختیار داشته باشی کیه که بخواد حرف بزنه . حالا تو خودت خودتو دست کم می گیری . زندگینامه تو رو خوندم و می دونم که چقدر سختی کشیدی . پس از این نعمتی که به تو رو کرده نهایت استفاده رو ببر . -حمیرا خوشگله کلامتم مثل خودت شیرینن . -جون من ؟/؟ -به جون تو . تو برام عسل و شیرین تر از عسلی . بالاخره رام و خامم کرد و طاقباز شد و گفت نمی خوای عسلتو بخوری ؟/؟ -اینو که از همون اول تو دستور کارم داشتم . حالا از کجا شروع کنم . -سرور من تویی . دیگه تعارفو کنار گذاشته و افتادم به جونش . -اوووووههههه نههههههه همه جارو همه جا رو . بخور گاززززززم بگیر . کبودم کن همه جای بدنمو کبود کن -من دلشو ندارم . چطور میتونم تن خوشگل و سفیدتو  کبود شده ببینم . -هوس دارم هوس دارم . کبودم کن گازم بگیر دوباره خوب میشم . -نه نه حمیرا حالا زوده . من دوست دارم قبل از این که از اسرائیل برم یه بار دیگه هم تو رو بکنم .  در اون روز وداع اون روزی که میخوام از اسرائیل برم و اگه تو مایل باشی دوباره بگامت اون روز این کاری رو که تو میخوای انجام میدم که برم و تا سفر بعدی خوب شده باشی .. -کوروش میدونم اگه از اینجا بری دیگه هیچوقت فرصتش نمیشه که  برگردی . خیلی سخته یه نفر بخواد به یه دنیا سرویس بده . کیرم یه بار دیگه راه کوسشو پیدا کرده بود و این بار از روبرو اونو می گایید . .زیر گلوشو و نرمه گوششو  با فشار لب آروم ولی با سرعت زیاد می بوسیدم . -آههههههه کوروش  بسوزون منو همین جوری بسوزون . خونه ویرونم کن . چقدر لذت میدی . آخ که تو واسه تنها مرد بودن از همه شایسته تر بودی و هستی . خیلی خوبی .. منو ببوس لبامو گاز بگیر . میکش بزن کبودشون کن . اینو که می تونی انجام بدی . آخه لبام که هرچی کبود شه اون جوری خودشو نشون نمیده . ببین از هوس کبود شده . کمکم کن .  منو ببوس .. آخ که این حمیرا چقدر فعال بود و به من هیجان می داد ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 
 

ابزار وبمستر