ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

سیزده عشق 10


قرار شد که چند دقیقه بعد از برگشتن فاطمه خانوم به خونه منم در بزنم و برم داخل و مراسم آشتی کنان با لاله رو انجام بدم .. برادراش که ازدواج کرده و خونه مستقلی داشتند و پدرشم که خونه نبود . درزدم و رفتم داخل عجب خونه ای بود .اندازه یه دریا  .. یه صدمتری رو رفتم تا به اون اتاقی که محبوبه ام درش استراحت می کرد رسیدم . تا منو دید چند تا پاف اسپری به خودش زد و دوباره رفت تو حالت اخم . من لبخند می زدم و اون اخم می کرد . -سلام لاله خوشگله من چه طوری .-از خبر گرفتن شما . -خانوم دکتر من حالش خوبه ؟/؟ -من نمیخوام درس بخونم . بالاخره کارخودتو کردی . واسه چی بر گشتی ؟/؟ اومدی زجر کشیدن منو ببینی .-عزیزم لاله قشنگم من به خاطر تو بر گشتم . اومدم بهت بگم دوستت دارم .عاشقتم . منم بدون تو نمی تونم زندگی کنم . اومدم بهت بگم که بهت احتیاج دارم .-معلومه . معنی نیازو هم خوب فهمیدم . این من بودم که غرورمو زیر پا گذاشتم با نگام با کلامم بهت التماس کردم ازت خواستم که تنهام نذاری . -لاله من اشتباه کردم منو ببخش حالا خیلی زود متوجه اشتباهم شدم و بر گشتم . من به خاطر تو از تو دست کشیدم ولی دیدم نمی تونم -تو یه دروغگویی -عزیزم چرا باهام این طوری حرف می زنی مگه من چیکارت کردم مگه چه دروغی بهت گفتم -تو میخوای فریبم بدی . تو دوستم نداری . تو داری فیلم بازی می کنی -من چیکار کردم که داری از این فکرا می کنی . آخه تو این یکی دوروزه که باهم آشنا شدیم و همه همه دو سه ساعت هم با هم نبودیم من چه فیلمی داشتم که باهات بازی کنم چرا باهام این رفتارو در پیش گرفتی -از تو یاد گرفتم -لاله تو چشام نگاه کن دیگه دوستم نداری ؟/؟عاشقم نیستی ؟/؟.. سرشو انداخته بود پایین و بهم نگاه نمی کرد . نمی خواست و نمی تونست بهم دروغ بگه . اون هنوز دوستم داشت ولی نمی دونم چرا این قدر بی گذشت شده بود . -لاله اگه دوست داری از پیشت برم و دیگه بر نگردم میرم و گورمو گم می کنم ولی دیگه پشت سرمو نگاه نمی کنم .-تو آدم دورویی هستی . من نمیخوام کسی واسم دلسوزی کنه . نمیخوام از روی ترحم واسه این که حالم خوب شه بیای بهم سر بزنی و بعد ولم کنی بری . مگه ممکنه اون آدمی که من دیروز اون جور مصمم دیدمش که ازم جدا شه امروز این قدر راحت بر گرده و بگه که اومدم تا واسه همیشه پیشت بمونم ؟/؟ من دلم شکسته دیگه نمیخوام بیشتر از این خردم کنی -لاله روچه حسابی این حرفا رو می زنی . موبایلشو در آورد و تماسی رو که مادرش گرفته بود بهم نشون داد و گفت رو این حساب .. اون ازت خواسته که بیای پیشم . اون بهت گفته که هوای دخترشو داشته باشی تا وقتی که حالش خوب شه و دوباره بری پی کارت .. لاله طوری به من توپیده بود که لال شدم . یادم رفته بود بهش بگم که زمان تماسو نگاه کنه و زمان ورود من به خونه رو . یادم رفت بهش بگم نگاه کنه که قبلش یه تماس من باهاش گرفته بودم ولی گوشی رو نگرفته بود . چند ساعت قبلش هم زنگ زده بودم . یادم رفت بهش بگم که قبل از این که با نرگس حرف بزنم ساعتها دم در دانشگاه منتظرش بودم .غرورم در هم شکسته بود . به زور جلو ریزش اشکامو گرفته بودم تا پیش فاطمه خانوم خجالت نکشم . -ازت می خوام به درست ادامه بدی -می دونستم واسه همین اومدی . همین برات مهمه . من که برات اهمیتی ندارم . برو دیگه نمی خوام ببینمت . وقتی که داشتم از خونه می رفتم بیرون فاطمه خانومو توی حیاط دیدم . یه خداحافظی معمولی کردم و زود از اونجا دور شدم نمی تونستم وایسم . دم در هم چشمم به جمال نرگس خانوم روشن شد . حوصله اونو هم نداشتم . دیگه از همه چی بدم اومده بود . شاید قسمت نبوده که من با این دختره باشم . سوار ماشینم شده و خواستم که هرچه زود تر خودمو از زیر آب دور کنم . ولی دیدم که قدرت رانندگی ندارم . رفتم دور و بر زیارتگاه  شهر که مشهور به عبدالحق بود نشستم . گرسنه ام شده بود ولی از غذا خوردن بدم میومد . دلم می خواست زود تر بر گردم تهرون و خودمو از این دشت و دیار نفرین شده از این نحسی که از روز سیزده گریبانمو گرفته بود خلاص کنم . درهمین حال و هوا بودم که دیدم صدای قار و قور موبایلم در اومد . یه پیام از طرف لاله بود ... جراتشو ندارم که باهات حرف بزنم . گفته بودی که اگه بری دیگه پشت سرتو نگاه نمی کنی . هنوزم رو حرفت هستی ؟/؟  من اشتباه کردم منو ببخش -در جواب پیامش نوشتم تو دیوونه ای بروپی کارت -برام پیام داد که راست میگی من دیوونه ام اولا تو دیوونه ام کردی بعدشم من دیوونه ام دیوونه تو .. جواب دادم از جون من چی میخوای ولم کن -من الان دارم میام بیرون ومی خوام برم اون جای همیشگی . همون محل سیزده بدر . اگه منو بخشیدی بیا اونجا .. اگرم نبخشیدی اون قدر اونجا می شینم و منتظرت میشم تا یه سگ بیاد منو بخوره .. این بار دیگه لجبازی رو کنار گذاشته و گفتم چرا سگ بیاد بخوردت خودم  میام می خورمت ..... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر