ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

لوتی سایت و abr135-نه

شهلا با چشای شهلا و سیاهش اومد طرف دلفین . دلفین احساس خستگی می کرد . تازه از ایران اومده بود و هنوز استراحت نکرده افتاده بود به جون دو تا کوس . مادر زن ابر 135 که همه این چیزا رو به خوبی می دونست و تجربه زیادی داشت دلفین رو رو تخت خوابوند . -عزیزم خوشگلم قربون اون دودول خوشگل و کاری و کلفتت بشم و برم من . می دونم خیلی خسته ای . ببینم عزیزم گرسنه اتم هست ؟/؟ دلفین که می دید این زن داره بهش محبت می کنه دیگه روش نشد که آه و ناله کنه .. شهلا اونو اول رو تخت دمرش کرد و با دستای قدرتمند خودش شروع کرد به ماساژدادن . دلفین حس می کرد که تمام تنش گرم و روون شده و داره جون می گیره . خوابش گرفته خمار شده بود و خیلی هم کیف می کرد . شهلا جفت دستاشو گذاشته بود رو شونه های اون و با مالش و نرمش اون داغش کرده بود . وقتی که به پاهای دلفین می رسید جفت رونشو از وسط باز کرده دستشو میذاشت رو خایه و بیضه های اون . پس از چند دقیقه اونو طاقبازش کرد . حالا خیلی راحت می تونست کیر دلفینو ببینه و هر کاری دوست داره باهاش انجام بده .. درهمین لحظه موبایل  ابر 135 زنگ خورد .. لعنتی چرا اینو رو بیصدا نذاشتمش .. یه لحظه دوربینو گذاشت پایین و گوشی رو گرفت . خیلی هم آهسته حرف زدنو شروع کرد -بفرمایید -حالا دیگه عمه جونتو نمی شناسی ؟/؟ ببین ما یه روز دیر کردیم . گفتیم تو ایرون بمونیم هدیه روز زنو  از شوهرامون بگیریم بعدش راه بیفتیم بیاییم خارج که این ابر جان ما هم واسه ما چند تا هدیه آماده کنه -عمه جون میخوای بیای خارج ؟/؟ چند نفرین شما که صحبت از ما می کنی ؟/؟ -چهار نفری میشیم . من و خاله و زن عمو و زن دایی ات . می خواهیم دور از چشم شوهرامون یه حالی بکنیم و به کمک تو احتیاج داریم . -مگه من جاکشم . -خواهش می کنم قربونت برم من ! آدم اگه یه کمکی از دستش بیاد که گناهی نداره انجام بده .. دلفین چون دید ممکنه صحنه های گاییده شدن مادر زن از دستش در بره حالا فیلمبرداری و صحبت هر دو رو با هم انجام می داد . -ببین ابر جان جاکش بودن و این چیزا رو ما بین خودمون در آوردیم . وقتی من و تو به هم اعتماد داریم و اسرار همو حفظ می کنیم این از هر چیزی قشنگ تره . تازه جاکش باش کوس کش باش چه اشکالی داره . ما همه فامیل به خوبی می دونیم که تو گی و کونی هستی . چه اشکالی داره سوراخ کونت میخاره و این خارشش باید با یه چیزی گرفته شه . ماهم که تو ایرون عرضه نداریم و راستش شهامتشو نداریم که دوست پسر بگیریم . پامونو که از آسمون ایرون اون ور تر گذاشتیم بی شوهر میشیم و همه چی حلال و آزاد میشه . -عمه جون اشکالی نداره . فقط یه شرایطیه که اگه امکان داره من یه دوروزی رو یه هتل واسه تون رزرو می کنم اونجا باشین بعد از دوروز تشریف بیارین خونه مون . -باشه ابر جان فقط از اون لوتی موتی های باحال اگه سراغ داری بفرست سراغ ما .... درهر حال با عمه جون خداحافظی کرد و دو دستی زد تو سرش . حالا از کجا مرد گیر بیاره که این چهار تا رو که تازه میخوان بیان فرنگستون بگاد .دیگه جانی و حالی واسه این دلفین نمی مونه . و اما از دلفین و شهلا . کیر دلفین داخل دهن شهلا یه منظره جالبی پیدا کرده بود که از بی حسی زیاد نزدیک بود دوربین از دست ابر 135 بیفته . شهلا جوجوی پسره رو طوری میک می زد که انگار یه مردی داره سینه های یه زنو می خوره .. -عزیزم خوشگل من خستگیت در رفت ؟/؟  چیز دیگه ای لازم نداری ؟/؟ شهلا دیگه متوجه شده بود که دلفین و کیرشو برای یک سکس جانانه دیگه حسابی آماده کرده . چون کیر تو دهنش سفت و شق شده بود و خیلی هم داغ . دلفین چون آبشو تو کوس زن ابر 135 خالی کرده بود یه خورده راحت می تونست جلوگیری کنه . -چیز دیگه ای لازم نداری ؟/؟ دلفین این بار ازچرت بیدار شد و گفت چرا شهلا جون کوستو -اون که تمام و کمال و دربست در اختیارته . -ببینم شهلا جون می تونم یه چیزی ازتون بپرسم ؟/؟-بفرما -شما چند سالتونه ؟/؟ شهلا رنگ داد و رنگ گرفت و یه خورده به خودش لرزید و نمی دونست چی بگه . هرچند با این میکاپی که کرده بود خیلی جوون تر نشون می داد ولی شاید یکی دو تا از چینهاش نشون می داد که اون بالای چهله . -سی و پنج سال . دلفین داشت با خودش فکر می کرد که حتما باید یه اشتباهی باشه . سامانتا که تو مایه های 22 میشه .یعنی شهلا در 13 سالگی اونو زاییده ؟/؟ تازه اون جوری که از ابر شنیده بود زنش بچه اول مادرش نیست . -حیف شد -چرا آقا دلفین -من عاشق اینم که علاوه بر جوونا با زنای بالای چهل هم خیلی حال کنم . جوونا رو هم دوست دارم ولی از اونا هم خوشم میاد .. . شهلا با خودش گفت عجب غلطی کرده ها رفت بهتر کنه بد تر کرد . -البته دلفین عزیز یه چند سالی فکر کنم شناسنامه ها این ور و اون ور شده . به نظرم سن من باید 45 باشه . -اوخ جوووووون .  جوووووون . طوری شهلا رو بغل زد که انگاری حوری بهشتی رو تورکرده ... ادامه دارد ... نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

سعید گفت...

سلام
با این که میدونم تو مرامه شما توهین به هیچ کس نیست اما با کارهایی که این شخص کرده و فرصت هایی که برای جبران بهش داده شده وا جبران نکرده این حق رو میدم که اینجوری تبیه بشه.

دلفین گفت...

ایولا دادش گلم حال کردم دمت گرم دادشم فقط یه خواهش یه کاری کن من با مامان ابرخان تویه مهمونی جلوی همه سکس کنم مثلا یه سکس پارتی که همه مارو نگاه کنن یا اینکه من مامانشو با خواهرشو بیارم ایران برای بچه های سایت

ناشناس گفت...

جناب ایران من آیدین هستم از مدیران سایت شهوتناک. یک هدیه ناقابل براتون دارم که مشکل شما رو تا حدود زیادی رفع میکنه..


http://www.1abzar.com/abzar/no-select.php

اگه این کود رو در وبلاگتون اد بکنید دیگه کسی‌ نمیتونه نوشته‌های شما رو کپی کنه. امیدوارم رشته‌های دوستی‌ ما و شما هر روز محکم تر بشه. با درود بسیار. آیدین از مدیران سایت شهوتناک

ایرانی گفت...

داداش سعید بسیار ممنونم از لطف و محبت شما ! از این که منو درک می کنید و می دونید که من تا چه حد پایبند مسائل اخلاقی هستم . اهل توهین به کسی هم نیستم . خودمو گاهی وقتا میندازم تو سختی که به اون تعهدی که دادم پای بند باشم . مثلا بعضی از داستانهای تک قسمتی رو که درخواست دوستانه و خیلی طولانی میشه می تونم در چند قسمت بنویسم ولی واسه این که دوستانی که قبلا ازم درخواست داشتند و هنوز وقت نکردم انجام بدم خودمو میندازم تو یه کار سخت تر و یک سره نویسی می کنم که حتی به اونا بی احترامی نکرده باشم ساده تر بگم مثلا در مورد داستان تبسم داغ می تونستم سه چهار قسمتی کنم که به کارای دیگه ام برسم ولی گفتم اگه این کارو بکنم یه بی احترامی میشه به داداش عباس که داستان دنباله دار دبیرستان دخترونه رو می خواست واسه همین سختی رو به جون خریدم که حتی در این زمینه هم کوتاهی نکرده باشم . البته درمورد اختیارات نویسندگی خودم هر وقت بخوام این حقو واسه خودم قائل میشم که مطلب بنویسم .هدفم از این روضه خونی اینه که منی که تا این حد به این نکات پای بندم و رعایت می کنم آیا آدمی هستم که در این حد از دیگران مطلب بنویسم ؟/؟ امیدوارم این ابر خان متوجه شده باشه که این حقشه که این جور باهاش برخورد شه .هرچند ککش هم نمی گزه ولی من از سایت لوتی هم دست بر دار نیستم . بازم ازت ممنونم سعید جان که متوجه ماهیت کارم شدی .شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام داداش دلفین . روزت خوش . فعلا دوقسمت جلوتر این داستانو نوشتم که یکیشو امشب میذارم . البته قصد دارم که قهرمان داستان پس از این که با مادر و خواهر و عمه و خاله و زن عمو و زن دایی ابر خان بر نامه اجرا کرد داستانو تمومش کنم . هنوز به صحنه مادر و خواهرش نرسیدم . این سکس پارتی که گفتی یه خورده داستانو طولانی ترش می کنه . البته باید یه بهونه ای پیدا کرد و صحنه سازی کرد . درهر حال به موقع گفتی . ببینم چیکار میشه کرد . یه جوری باید آسمون ریسمونو به هم بافت . آخه من قصد داشتم دلفین تنها کسی باشه که با اینا بر نامه میره . حالا ببینم چی میشه . بازم ممنونم از پیامت . موفق باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی جون مرسی نوش جون دلفین جان واقعا حال دادی وروددلفین عزیز به پورنو استار داستان سکسی تبریک میگم باید مدیون ابر135باشه که دلفین جون کشف شد.فدات فردین

ایرانی گفت...

بادرودی دیگر به آیدین عزیز ! دستتون درد نکنه . محبت کردی . ممنونم از لطفت . درهرحال شما از مدیران با اخلاق و با درایتی هستید که بلافاصله بعد از اعتراض ما دلایل منطقی خود را در خصوص کپی کردن داستانهای این سایت بیان داشته و درجا به اسم نویسنده اشاره فرموده اید . خودمن چند بار دیگه که آخرین بارش سه چهار روز قبل بوده یک بررسی از سایت شما کرده ام که دیگر داستانی از این سایت را منتشر نکرده اید . درهر حال صاحب اختیارید که هر چه صلاح می دانید همان عمل بفر مایید چون ادب ,درک و شعور بالای شما بسیار بیش از این ها ارزش دارد . مجازید که هر داستانی را با اشاره به منبع و سایت منتشر بفر مایید و در شرایط قانونی باعث افتخار ماست که شما به نوشته های ما توجه دارید . من از کسانی هستم که اگر احترامی به من گذاشته شود سعی می کنم ده برابر احترام بگذارم .یک سلام را با ده علیک جواب می دهم که ارزش دوستی ها بسیار بیشتر از این هاست و از امیر عزیز مدیر محترم این سایت هم سپاسگزارم که با اعتماد به من این خانه عشق و دوستی را همچنان پایدار داشته و تا بیش از پیش به این نکته واقف گردیم که آن چه بیش از سکس و داستانهای سکسی ارزش دارد اخلاق و رعایت نکات اخلاقیست . آیدین جان در مورد داستانهای بنده اگر آنها را قابل انتشار در سایت خودت می دانی صاحب اختیاری . و حتی من در مورد انتشار داستانهای خودم در دیگر سایتها به درج وبلاگ امیر و اشاره به منبع و ماخذ اهمیت بیشتری می دهم . موفق و موید باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

ممنون داداش فردین خوبم ! البته دلفین ما در این داستان هنر پیشه افتخاری شده وبا قدرت داره کارشو انجام میده وجور خیلی ها را هم می کشه . فردین نازنین دستت درد نکنه .دلفین گلم خسته نباشی ..ایرانی

 

ابزار وبمستر