ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 45

این جمیله خانوم عربی در رقصیدن دست کمی از جمیله ایرونی ما نداشت . منتهی یه خورده شکمش چربی داشت و هیکلی بود ولی بر چیزی هم نبود . وای بنازم به این سوگلی که خار هاش دیگه معلوم نبودند چه جوری می خواستند باشن . پاها و کونش بیشتر منو به هوس می آورد و اون سینه های گنده اش که دلم می خواست دو تا دستامو دورش حلقه بزنم خواستم کمی سر به سرش بذارم -اترقص . الحرام -لا ..لا... ..الزوجه . -آخه خوارتو گاییدم عرب لبنانی مسلمان شیعه ! من کی همسرت شدم که از این کوس شر ها تحویلم میدی ؟/؟  تو شوهرت اون ریش و پشم داریه که چمدون چمدون پول از ایران می بره تا واسه ارباباش دم تکون بده و برقصه چی بود اون اسم کوفتیش ؟/؟ فتح الله .؟/؟ .. آهااااااا نصرالله .... دست منو گرفت و با اون هیکلش که صد کیلو رو هم رد کرده بود خودشو به من چسبوند . دلم می خواست زودتر کار اصلی مو شروع کنم . -الهوس .. الهوس .. اینو که گفتم رقص و آهنگو ول کرد و روزمین که تو اون اتاقک بزرگ صحرایی موکت پهن کرده بودند و تازه بهترین جا هم بود دراز کشید و شورت لندهورشو از پاش در آورد . تنش بوی بدی نمی داد ولی کوس عرقیش داشت خفه ام می کرد . تازه لاپاشو هم باز کرده بود و تناول تناول می کرد . دهنمو بردم طرف کوسش .. هرچی دهنمو باز می کردم فقط می تونستم رو نصف کوس اون قرار بدم در حالی که هنوز هیچی نشده هوسش گل کرده بود .. هر طرف از کوسشو که به دهن می گرفتم فقط باید همونجا رو می لیسیدم و میکشون می زدم . مثلا اگه می خواستم قسمت چوچوله و بالای کوسشو بخورم فقط باید رو همون نقطه زوم می کردم . هر چند همون براش کافی بود ..-آهههههه السیدی .. السیدی .. یا مولایی .. الدیک .... چه عجب یکی رو دیدیم که هنوز کوس لیسی نشده کیر می خواد . معطل نکردم پاهاشو از وسط باز کرده و کیرمو گذاشتم تو کوس باز و جادار و آبدارش . یه خورده خودمو جلو کشیده و پاهاشو انداختم رو شونه هام که با دید و تسلط بیشتری کوسشو بگام که دیدم با پاهایی که رو شونه هام انداخته آن چنان فشاری بهم آورد که نزدیک بود بیهوش شم . نمی دونستم چه جوری با این جمیله جنده کنار بیام . هر چند شاید بیچاره جنده هم نبوده باشه ولی در هر حال این جور حال کردن گاهی اسمش میشه بی حالی . ولی وقتی که جمیله قمبل کرد واون صفای کون و کمر و اندامشو دیدم تهییج شدم و از پشت کیرمو فرستادم تو کوسش . یعنی من بازم باید شانسمو واسه بچه دار شدن اینا آزمایش بکنم ؟/؟ یعنی بچه من باید عنوان عرب رو به دوش بکشه ؟/؟ در حالی که از نژاد آریاست . بچه باید هر چی پدرشه ردیف شه . خستگی شدید و عوامل دیگه سبب شده بود که با وجود هوس زیاد هر قدر هم که به کوس جمیله می زدم بازم آبم نمیومد . یهو در باز شد و اون شیخ یعنی شوهر این زنه همون نصرالله شیطان خودمون اومد داخل که مترجم هم همراش بود . یعنی همون پاسداراون آخوند شپشوی عربی . -ببینم این حرام نیست که اونا دارن نامحرمو می بینن ؟/؟ اگه این بوفالو زن منه شما چرا دارین دید می زنین .-کوروش جان اون احکام از درجه اعتبار ساقطه . چون همه ما حکم خواجه رو داریم و خواجه  محرم زنه . اصولا این احکام محرم و نامحرم یک طرفه شده و با یک فتوی همه مسائل حل شده . -واقعا این شیخ صفرالله کله اش عین کله یک خر به خوبی کار می کنه . راست میگه یه حکم جالبی درست شده . زنا اگه مردا رو ببینن و به هوس بیان خوب نیست واسه همین مردا میشن نامحرم . چون مردا کاره ای نیستن زنا براشون میشن محرم . من دیگه قاطی کرده بودم . دستامو پنجه هامو فرو کرده بودم تو کون جمیله و هرچی فرو می کردم تو کوسش سیر نمی شد . پاسداره و شوهر جمیله که شاهد جریان بودند مدام تشویقم می کردند . بالاخره برادر پاسدار رضایت داد که بین طرفین و شهود حکمیت بر قرار کنه که در این مبارزه برد با من بود .. من حالیشون کردم که زشته ولی شیخ لبنانی که که اگه چاره می داشت وکیل و وصی ملت ایران می شد هنوز رو حرفش بود و می گفت که ایرادی نداره .. -حامد به این کوس کش خواجه بگو که وقتی که هوس نداره کرمش چیه که بخواد زنشو موقع کوس دادن ببینه . نکنه می ترسه من این گاومیشو بلندش کنم ببرم . مچ دستمو از بغل کیرم فرستادم تو کوسش و با این که داشتم حال می کردم ولی این شیخو لعنت می کردم که چرا تا این حد کوس زنشو گشاد کرده . جمیله همین جور داشت آه و ناله می کرد و به زمین سم می کوفت . ومنم یکسره داشتم اونو جلوی چش دو تا شاهد عادل می گاییدم . یهو این خانوم نعره ای زد که شوهرش با اون عباعمامه رو میخکوب کرد .. حامد از یه طرف در رفت . صبر کنین ترسوها . شیخ برگشت و کیر منو تو دستش گرفت و به سوراخ کوس زنش اشاره زد که زودتر تو کوسش خالی کنم این کارو انجام دادم و تو کوس دریا مانندش آب ریختم . هوس کونشو کرده بودم . تازه به چشمم خورده بود . از اون پلمب شده های در جه یک بود . چون وقتی کیرمو به سوراخ کونش مالیدم مظنه کار دستم اومد . در همین جا این لعنتی که تند تند اسمشو فراموش می کردم دستشو گذاشت رو شونه هام و به مسیر حرکت کیر به طرف سوراخ کون زنش اشاره کرد و گفت الدخول المکروه ..الحرام -خفه شو عوضی یه کاری نکن که خودتو بگام . این وسواس بودن اونو که دیدم بیشتر لجم گرفت و کیرمو حتی بدون این که کون جمیله رو چیزی بمالم تر جیح دادم که یه ضرب بفرستم داخل -آییییییییی  لاااااااااا لاااااااا .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم دمت گرم چه تیکه کلام های با حالی توش بود مرسی

ایرانی گفت...

ممنون داداش دلفین خوبم که با دقت و ظرافت داستانها رو می خونی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر