ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانم مهندس قسمت شصتم

نمی تونستم رو پاهام وایسم . اعصابم بهم ریخته بود . کاوه بغلم کرد و برد رو تخت خوابوند . -چیه روشنک همچین رفتار می کنی که انگار این دو نفر بهت از پشت خنجر زده باشن یا این که این بهروز خان شوهرت بوده باشه . منو بگو که این همه راهو از تهرون تا اینجا با این سپیده هوسباز دل دادیم و قلوه گرفتیم حالا اومده و رفته با اونه . اگه ما چند نفر با همیم دیگه  یه دوستی و صمیمیتی بین ما به وجود اومده که حسابش از بقیه جداست .. کاوه باز اعصابش ازمن خرد تر بود . ظاهرا این من بودم که باید دلداریش می دادم . همین جور داشت حرص می خورد . هردو تا مون هم از بس سکس کرده بودیم حال و حوصله و دل و دماغی برای عشقبازی نداشتیم . با این حال اومد و کنارم دراز کشید . لباسشم در نیاورد تا کنار من تقریبا لخت که فقط یه شورت نازک پام بود دراز بکشه .. بااین حال تن لختمو بغل زده بود . حس کردم که یه چیز سفت و سخت پاهامو اذیت می کنه -کاوه تو که از من قاطی تری ببینم مثل این که کفشاتو در نیاوردی . کاوه هم همراه با کفش کل لباساشو در آورد و با اون کیر خسته اش خودشو چسبوند بهم .. هردومون سکوت کرده بودیم . بالاخره من سکوتو شکستم -بیکار نشین پسر دستتو بذار لای شورتم یه خورده باهاش ور برو شاید اعصابم آروم بگیره . بد جوری ما رو دور زدن این انتظارو نداشتم . کاوه شروع کرد به نوازش کردن من و با کف یه دستش با درازای کوسم بازی می کرد . کوسم دیگه به این سادگیها خیس بشو نبود ولی کاوه هم دست بر دارش نبود . اون قدر باهاش وررفت که حس کردم دیگه یواش یواش داره خیس و لغزنده میشه -نکن کاوه اصلا حوصله  شو ندارم . نکن نمی خوام .. شورتمو از پام در آورد .. -ببین روشنک تو اگه نمی خوای این زبون بسته که می خواد من دارم حرف اینو گوش می کنم . لبه های کوسمو گرفت و به دو طرف بازشون کرد و گفت ببین زبونشو ببین چقدر خوشگل به دو طرف باز میشه .. .. لب دهن ما افقیه لبای این زبون بسته عموده .. خنده ام گرفته بود .. دستمو گذاشتم رو سرش و بهش گفتم که هر کاری دوست داره باهام انجام بده . راستش خوشم میومد از این که با هام ور بره .. واقعا اگه این چند تا مرد هم نبودند نمی دونستم چیکار کنم .. بهتره سعی کنم بی خود از سپیده گله مند نباشم . دنیا عرصه رقابتهاست . قبل از این که من با بهروز دوست شم اون باهاش بوده و کاریش نمیشه کرد . دوست داشتن و با هم بودن که زورکی نیست ولی هر چه می خواستم خودمو قانع کنم و با این حرفا خودمو گول بزنم نمی شد می دونستم که الکی دلخوشی دادن به خودمه . ولی با کوس لیسی کاوه احساس آرامش و لذت می کردم . طوری شده بود که فقط به سکس و مزه دهن اون و حال کردن کوس خودم فکر می کردم . این که میگن سکس بیشتر وقتا حلال مشکلاته یه حقیقتیه . حتی از پول و ثروت هم به نظرم مهم تره .. پول بدون سکس و سکس بدون پول .. خب معلومه دیگه روشنک سکس بدون پولو تر جیح میده .. کاوه یواش یواش خودشو حشری تر از ساعاتی پیش نشون می داد . هر چند کیرش تیز شده بود و نشون می داد که بازم هوس داره ولی می دونستم یه خورده آتیش خودشم تند تر نشون میده تا هم خودش غمشو فراموش کنه و هم از دل من در بیاره . اسیر دو تا رقیب شده بودیم و نمی دونستیم چیکار کنیم .. تو چشای کاوه که نگاه کردم حس کردم که همون حس منو داره .. با این حال کیرشو چسبوند به کوس من .. -بذار بره دیگه معطلش نکن .. -روشنک انگاری هر وقت میام سراغت همون داغی و عطش رو داری .. -می تونستم داغ تر از اینا هم باشم .. با خودم در ستیز بودم و می خواستم که با دلداری دادن به خودم این لحظات رو شیرین تر کنم . روشنک ولش کن بی خیالش شو درسته که غرورت در هم شکسته ولی سعی کن از موضع قدرت با این مسئله بر خورد کنی . از کجا معلوم که بهروز هم همین حس و حالو نداره . حتما اون تا حالا فهمیده که ما با هم سکس گروهی داشته باز هم خواهیم داشت . چون این سپیده تا دهنش قرصه قرصه ولی همین که با یکی پسر خاله یا دختر خاله شه حالا بیا و درستش کن . -کاوههههههه خیلی خوشم میاد ولی خب چند ساعت پیش ار گاسم شدم فکر نکنم دیگه تا اونجا برسم .. تو اگه دوست داری کارو تموم کن . هر جور بهت مزه میده باهام حال کن .. پنج تا انگشتشو یکی یکی کرد توی کونم و حدس زدم که می خواد کیرشو فرو کنه داخلش .. همین کارو هم انجام داد خیلی بهم مزه داد . آخیششششش .. دستمو از عقب به کیر کاوه رسوندم تا وقتی که داره تو سوراخم  آب می ریزه با دست مالی اون بیشتر داغش کرده و آبش روونتر توی کونم خالی شه .. اصلا یادم نمیومد که توی بغل هم خوابیدیم .. . صبح زود دیدم که در می زنن . سپیده بود . وقتی صداشو شنیدم ملافه رو از روی کاوه بر داشتم و خودم  هم کاملا سکس رفتم درو باز کردم تا منو با همون حالت ببینه و دوست پسرخودشو هم رو تخت زیارت کنه .. درو که باز کردم اون و بهروز با هم دیدم .. جاااااااان با این که حرص خوردم ولی ده برابرش لذت بردم از این که می دیدم بهروز,  من و کاوه رو کاملا لخت دیده وحس می کنه که ما بی خیال با هم سکس داشتیم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر