ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم برسه 46

نه بابا بابا ....نینا همین جور داشت با آه و التماس با موهای سرم ور می رفت . می دونستم که به طرز بیرحمانه و آتیش زنانه ای دارم اونو می سوزونم . دیگه واقعا نمی دونستم که این خونه یا خیسی کوسشه یا مخلوطی از هر دو تا که دارم میکش می زنم . اگه این کوس رشد و اندازه اش در حدی بود که می شد اونو گایید همین حالا کیرمو می کردم داخلش و بعد یه جوری دوباره پلمبش می کردم . می دونستم که اونم همینو می خواست . همین حسو داره .. می دونست چه جوری برام ناز کنه . گاهی وقتا حس می کردم که اون با آرامش و سکوت خودش از اون دو تا خواهراش زرنگ تره  که تونسته این طور منو به طرف خودش بکشونه . خواستم کیرمو بذارم وسط کوسش ولی فکر کردم که این جوری هم خودمو بیشتر اذیت می کنم هم نینا خوشگله مو که شاید کوسش هوس کیر کنه و اون وقت منم نمی تونم کاری کنم .. -بابا بابا بگو دوستم داری خوشت میاد .. بگو بازم میای طرفم . این دفعه که برم حموم خوب  خوشبوش می کنم برای بابایی گلم .. -عزیزم تو همیشه خوشبو و تازه هستی .. باید اونو با کوس لیسی خودم ارضاش می کردم . اونم مثل همون دو تا خواهراش پاهاشو از دو طرف به سر و صورتم فشار می داد . ولش نمی کردم . -اوووووخخخخخ باااااااابااااااا خوبه خوبه دیگه نمی خواد دیگه نمی خواد .. حالم داره یه جوری میشه .. دستام  تپش قلبشو از زیر سینه اش احساس می کرد . می دونستم که با این همه لذت و خوشی خودش نمی دونه چیکار کنه . ولش نکردم . گذاشتم هر کاری که می خواد بکنه .. می دونستم که خیلی زود خوشش میاد . چون چه پسر و چه دختر در این سن سر شار از هوس بوده و ترشح هورمونهای جنسی حداکثر فعالیت خودشونو دارن .. بی توجه به سر و صدا و جیغ های نینا خوشگله ام با همون فشار چوچوله شو تو دهنم می گردوندم و فقط یه بار بهش گفتم اگه ادامه بدی نورا و نونا یه کدومشون میان اینجا و حال به گیری می کنن -بابا بابا پس تو چی نمی خوای ازم دفاع کنی ؟/؟ -به موقعش ازت دفاع می کنم ولی باید یاد بگیری که خودت چطور از حق خودت دفاع کنی . تو باید زندگی کنی وارد اجتماع شی نمیشه که همش بترسی و این انتظارو داشته باشی که دیگران از حق تو دفاع کنن . آخه تا کی من می تونم بالا سرت وایسم . بازم اگه لازم باشه چشم .. -من خودم سر و صدای تورا رو که داشتی حال می کرد ی بار ها و بار ها شنیدم .. -عزیزم این همون حرفیه که من دارم می زنم .. اون داشت نشون می داد که چقدر داره حال می کنه ولی دو تا خواهراش این جراتشو نداشتند و به خودشون این اجازه رو ندادن که بیان و اعتراض کنن . چه اعتراضی ؟!هر کی یه حقی داره ولی تو از بس شل گرفتی و خودتو ساده نشون دادی اگه چاره داشته باشن بهت میگن نینا جون اگه میشه امشب جای تو پیش بابا بخوابم یا بخوابیم ؟/؟ اون وقت تو هم قبول می کنی-یعنی میگی دختر ناز تو این قدر دیوونه هست . من اگه از همه چی بگذرم از این نمی گذرم . از این که شبا کنار تو بخوابم . -حالا قهر نکن نینا جونم . بعضی چیزاست که باید زودتر روشن شه . من چون دوستت دارم و خوبی تو رو می خوام دارم این چیزا رو واست تعریف می کنم . حالا اگه اجازه میدی من کارمو بکنم و می دونم دارم چیکار می کنم . می خوام یه کاری بکنم که همیشه شاد و آروم باشی . حس کنی که سبک شدی . اعصابت آروم شه . خوشت بیاد . لذت ببری . طوری که چند ساعت بعد از این کار هم از فکر کردن به چند ساعت قبلش خوشت بیاد هم این که واسه دوباره حال کردن  ثانیه ها رو بشمری . ولی اینو هم نباید فراموش کنی که شما سه نفرین واگه درساتو خوب نخونی و شاگرد اول کلاست نشی من مجبور میشم یه خورده در رفتار خودم تجدید نظر کنم . -بابا اصلا خوشم نمیاد این جوری تهدیدم کنی . -من تهدید نمی کنم . من انجام میدم و به حرفام عمل می کنم . حالا زود باش دوباره لاپاتو باز کن که زیاد حرف زدیم که الان صبح شد و باید بریم به کار و زندگیمون برسیم ..  فقط یه چیز دیگه ای گفت که منو با همه منطقی بودنم زیر سوال برد و فهمیدم که بعضی وقتا بزرگترا با همه حرف حق زدن خودشون ممکنه محکوم شن . بهم گفت من سر و صدای خواهرامو موقع حال کردن می شنوم اونا هم باید یاد بگیرن که صدای منو بشنون و جیک نزنن . باید از یه جایی شروع شه -آمادگیشو داری ؟/؟ -آره بابا . بذار اونا هم بدونن که منم اومدم تو میدون .. -آفرین دختر خوبم .. دیگه یواش یواش داشتم خسته می شدم از بس در کوس لیسی من وقفه افتاده بود . این بار دیگه با خودم عهد کرده بودم که اگه زلزله هم بیاد  دهنمو از رو کوسش نگیرم تا اونو به آخرش برسونم . چشامو بستم و دهنمو باز کردم . دیگه به هیچی فکر نمی کردم جز اون شکافی که زیر دهنم قرار داشت و نینا هم به چیزی جز هوس و کیف کردن خودش فکر نمی کرد . اون حالا با تمام وجودش ناله می کرد و این ناله هاش گاه به فریاد تبدیل می شد . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر