ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 47

جووووووون باااباااا همین جوریه که تو میگی .. چقدر خوشم میاد . وسط پام یه جوری شده .. یه قلقلکی میاد که می خواد بترکه .. اووووخخخخخخ می خواد بترکونه .. خیلی خوشم میاد .. بابابابا .. یه کاری بکن .. می خوام همین جوری باشم .. می خوام بیشتر شه .. چقدر لذتش زیاده . همراه با میک زدن کوسش با چند تا انگشتم لبه های کوسشو به وسط و کناره ها فشارش می دادم و  کف یه دست دیگه امو هم گذاشته بودم بالای کوسش . -آخخخخخخخخ .. وووووویییییی .. بابا بابا ..-بگو جونم بگو عزیزم بگو نینای خوشگلم .. بگو . بگو اسمشو ببر -بابا بابا کوسسسسسم کوسسسسسم بابا من چیکار کنم . آتیش گرفتم .. انگار می خوام یه چیزی رو خالی کنم .. نههههه نههههه چقدر خوشم میاد .. از قرار معلوم اون دو تا خواهر با این سر و صدا ها بیدار شده بودند . نورا و نونا که تیپ و هیکل زنونه ای پیدا کرده بودند و آخرای نوجوونی و اوایل جوانی سینه هاشون درشت و گرد و آبدار شده بود . می دونستم که به این خواهر کوچیکه شون حسادت می کنند . با این که مدتها بود با هم کنار اومده بودند ولی وقت و بی وقت دست از اذیت کردن به هم بر نمی داشتند با این حال در کنار جنگ سرد یک همزیستی مسالمت آمیزی هم داشتند . درست مثل دو تا هوویی بودند که پس از سالها یه جورایی مجبور بودند که با هم بسازن و کنار بیان ولی این دو تا هوو تحمل زن  سوم یا هووی دوم رو چطوری می تونستن بیارن و با این موضوع کنار بیان .. -چه خبرتونه .. نفهمیدم این نینا هم واسه ما دم در آورده .. زود باشین درو باز کنین ببینم . یعنی چه .. این کارا چه معنی داره .. -بابا من حوصله دعوا ندارم . نمی خوام با اونا کل کل کنم . اعصابم خرد میشه .. -یعنی چه اصلا چه معنی داره که سه تا خواهر با هم در بیفتن -بابا من که با اونا در نیفتادم . اونا مرض دارن . نگاه کن صدای نونا هم در اومده . مقصر همه نوراست .. نینا خواست شورتشو بپوشه من نذاشتم . چون می خواستم درو باز کنم . و دیگه آب پاکی رو بریزم رو دستشون . دیوونه ها نصفه شبی اومدن سکس ما رو زهر ماری کنن . کلی زحمت کشیدم تا بر نامه رو به اینجا رسوندم حالا میان و می خوان خرابکاری کنن . کور خوندن .. خود منم که دیگه با همون کیر شق کرده همونجا وایسادم .. می تونستم درو باز نکنم ولی گفتم بهتره در باز شه و اونا صحنه رو ببینن و یه جوری بفهمن که دنیا هر شب دست اونا نیست . دنیا باید تقسیم بر سه شه . در آن واحد نه .. یک تقسیم در طول زمان .. درو باز کردم و دخترا اومدن داخل هر د وتاشون  فقط یه شورت پاشون بود . نورا که دیگه راستی راستی هیکل و اندامی خانمانه پیدا کرده بود و دیگه حتی می شد کوسشو پاره کرد و پرده شو جر داد مثل زنای مچ شوهر گرفته دستشو به کمرش چسبوند و گفت -چشام روشن حالا بابایی ما با نینا کوچو لو هم بععععععله .. یه نگاهی به نینا انداختم .. دلم می خواست که اون جوابشو بده . من خیلی راحت می تونستم از نینا دفاع کنم و هر دو تاشونو هیش و کیش کنم که برن و به کارم ادامه بدم . ولی نینا خودش بعدا اذیت می شد . اگه اونو تنها گیرش می آوردند معلوم نبود چه بلایی سرش بیارن . -نینا عزیزم من سکوت می کنم .. تو خونسردانه جواب خواهرتو بده .. -نورا نونا وقتی که من شما رو با با با می دیدم که چه جوری کیرشو می کنه تو کونتون سینه هاتونو می خوره و کوستونو لیس می زنه باید اعتراض می کردم ؟/؟ -تو بچه بودی به چه حقی می تونستی اعتراض کنی ؟/؟ -حالا که بزرگ شدم . حالا اعتراض می کنم . اگه بابا حق نداره با من باشه پس حقم نداره که با شما باشه . چون من بزرگ شدم . منم دلم می خواد . اون وقتا از این که می دیدم بابا کیر کلفتشو کرده تو کونتون شاید می ترسیدم تعجب می کردم گاهی چندشم می شد ولی حالا دلم می خواد خیلی چیزا دلم می خواد . پس شما حق اعتراض نداریم . منم دختر بابام هستم . خودشو بهم چسبوند و گفت این بابای منم هست .. نونا : نینا خیلی زبون دراز شدی . هر چی خواهر بزرگتر میگه باید بگی چشم . اینجا دیگه دخالت کردم و گفتم  شما دو تا دختر بزرگ تر دیگه بس کنین . کم آوردین . اگه اعتراضی دارین و این شیوه رو قبول ندارین می تونین شبا پیش من نخوابین . هر کی دوست نداره کنار باباش بخوابه بگه من جاشو به نوبت میدم به یه دختر دیگه .. نظرتون چیه دخترا .. نورا اعتراضی داری ؟/؟ سرشو به علامت نفی با نوعی ناراحتی تکون داد و نونا هم همین کارو انجام داد . -نینا جان تو چی -نه بابا من به حق خودمم قانع هستم . حقمو به کسی نمیدم و حق کسی رو هم نمی خوام و هیچوقت به خواهرای گلم تو هین نمی کنم .. طوری به اون دو تا دختر بر خورده بود که سرشونو انداختن پایین و رفتن . بر شیطون لعنت حالا اگه بخوام به سکسم با نینا ادامه بدم دلم پیش اون دو تاست .. چیکار کنم حالا .. رفتم اتاق نورا .. نونا رو هم صداش کردم .. نورا بغض کرده بود و نونا هم گریه می کرد .. -دخترا بابات که نرفته زن نگرفته چرا این قدر شما حسودین . نینا رو هم صداش زده و شورت دو تا دخترمو پایین کشیده و حالا هر چهار تا مون کاملا بر هنه بودیم . قصد نداشتم که با نورا و نونا سکس کنم ولی کیرمو گرفتم تو دستم و گفتم اینو می بینین ؟/؟ یکی گفت آره بابا و یکی هم سر تکون داد .. به شوخی یه زیارت قبولی گفتم و بعدش رو کوس همه یه دستی کشیده و یه ماچی هم ازشون بر داشتم .. این سه تا کوس و این کیر همه از یه گوشت و خون و پوست هستند همه به هم پیوسته ان .. نباید از هم جدا و دور از هم باشند . اینا  امت واحده هستند پس حسادت و نفاق و جدایی بین اونا مفهومی نداره .. حالا همدیگه رو بغل بزنین که من و نینا از کارمون عقب افتادیم .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر