ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بیست سال بعد 6

ساعتی رو دو ر هم نشستیم و من و شهناز هر چی بهشون اصرار کردیم که  خوابیدنو پیش ما بمونن قبول نکردند . ز با این اصرار خودمون هدف مشترکی داشتیم . هیجان سکس بایکی دیگه هردومونو آشفته کرده بود . قبل از این که برن هوشنگ یه تماسی با یه جایی گرفت و نیم ساعت بعد یکی اومد در خونه مونو زد و دو دست لباس واسمون آورد و رفت -هوشنگ خان این دیگه چیه .. --راستش من به این میگم لباس جادویی . این کت و شلوار مشکی براق با حاشیه هایی که بهش میاد مال تو .. و این لباس چرم براق زنونه هم مال شهناز خانوم . کراوات جیگری هم به این کت و شلوار مشکی میاد -هوشنگ خان ما راضی به زحمت شما نبودیم شرمنده مون فر مودین .. راستش ما اصلا حواسمون نبود هدیه ای واسشون بگیریم .. یه نگاهی به شهناز انداختم و با سر یه اشاره به دوری زدم که یعنی وقتی که رفتیم خونه شون واسش هدیه می گیریم . اونم قبول کرد .یعنی خوب زبون همو می فهمیدیم . حتی حالا هم به خوبی می دونستیم که دلمون واسه این که بایکی دیگه سکس کنیم داره از جاش در میاد . به این میگن عشق و تفاهم و همبستگی متقابل . نمیشه این صمیمیتها رو نادیده گرفت . با این تفاهمه که زن و شوهرا اصلا هیچ حس کمبودی در زندگی نمی کنن . - می تونم یه سوالی بکنم هوشنگ جون ؟/؟ چی شد الان تلفن زدی که این لباسا رو بیارن .. -واسه این که من خواستم ببینم هیکل و اندازه شما و سایزتون چه قدره .. آخه این لباس چرم قرمز کوتاه که برای شهناز جونه باید به هیکل خوشگلش بیاد . می تونه جای کون و کوسشو بر داره و با کوس و کون لخت در مجلس حاضر شه . البته این قبل از سکسه و بعدا همه  موقع سکس معلومه که بر هنه میشن و اختیار دست طرفین سکسه . اون تیکه اگه بر داشته شه هیجان خاصی رو ایجاد می کنه . بیست تا  زن با کونی لخت با یه پیرهن کوتاه بیکنی نمای چرم که از ناحیه کوس و کون لخته .. و همچنین برای تو شروین عزیز که مثل بقیه مردا اون قسمت جلو کیرش رو می تونی باز کنی کیرتو بندازی بیرون و یه سکس پارتی ملایم در آغاز راه خواهیم داشت . نمی دونی چه حالی میده . اولش قرار بود که فقط زنا از ناحیه کوس و کون لخت شن ولی هایده جون گفت که مگه ما زنا دل نداریم ؟/؟ همیشه بهترین چیزا باید برای مردا باشه ؟/؟ فقط اونا که نباید حال کنن . اونا میرن خواستگاری .. اونا باید قدم اولو در خیلی جا ها بر دارن . چرا ما نباید از یه روزنه ای کیر اونا رو ببینیم . حس کردم که هایده جون حرف منطقی رو می زنه .. البته از این دست لباس به اندازه های زیادی رو سفارش دادم و به تناسب بدن برای هر کی که پا به این مجلس میذاره می فرستم . خیلی جالب میشه .. .. وقتی که هوشنگ این حرفا رو می زد هیجان زیادی رو در چشمان شهناز می دیدم و می خوندم . این هیجانش وقتی به اوج خود رسید که هوشنگ گفت اگه امکان داره یه امتحان بکنین تا ببینم چه جوریه و آیا چشم انداز من خوبه و می تونم تشخیص بدم اندازه ها رو یا نه .. من و شهناز دیگه نه نگفتیم هر دو مون هیجان زده شده بودیم  و من و شهناز رفتیم توی اتاق خواب .. کت و شلوار پوشیدن و کراوات بستن من راحت تر بود ولی شهناز دنگ و فنگ زیادی  واسه کارش قائل شد .. رفت جلو میز توالت و کلی رو صورتش کار کرد .. -عزیزم ما می خواهیم کونتو بر رسی کنیم به صورتت که کاری نداریم -عزیزم باید با هم ست باشن یا نه . یه خورده گونه های سفیدشو هم سرخ کرد ..-به نظرت هوشنگ خوشش میاد ؟/؟ منم اون تیکه جلوی شلوارو درش آورده و کیرمو کشیدم بیرون و یه دستی روش کشیدم که کلفت تر شه -به نظرت هایده خوشش میاد ؟/؟ ..دوتایی مون رفتیم توی هال .. -واوووووووو شهناز جون محشر شدی .. دلم می خواد همین جا بخوابونمت .. راست می گفت . قالب کون سفید شهناز طوری بیرون زده بود که من با این که شوهرش بودم همونجا شق و راست کرده بودم . طوری که هیچوقت تا اون حد تیز نشده بود .. یه جوری شدم . همش از این می ترسیدم که نکنه هوشنگ یه تستی از شهناز بگیره . اتفاقا رفت طرف کون شهناز و چاک وسطشو به دو طرف باز کرد و یه دستی دور قالب کون کشید و گفت آفرین به خودم که اندازه رو خوب تشخیص دادم . به من میگن یک کون شناس واقعی . ..هایده هم اومد طرف من و دستشو گذاشت رو کیرم -هوشنگ جون حسودیت نشه . این خیلی معرکه هست . حرف نداره .. فقط یادت باشه گل کیر شروین جونو اون شب باید من بچینم . طوری کیرمو دست مالی می کرد که نزدیک بود آبم بیاد . از اون طرف خودشم با بهانه های مختلف هی داشت کون شهنازو انگولک می کرد .. باید یه خورده مسلط تر بر خودم می شدم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر