ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 105

با یه دنیا عشق و حال و هوس ما چهار تایی مشغول بودیم . تا این که مهر آسا که محکم و با فشار و سرعت خودشو رو کیر من حرکت داده بالا و پایین می پرید دستشو گذاشت پشت سر داداش مهرزادش و با هوسی شدید شروع کرد به گاز گرفتن لباش . آرمیلا : داداش مثل این که آبشو آوردی . قیافه اش داره داد می زنه که به آخرش رسیده .. خیلی آروم بهم گفت داداش آبتو خالی نکن داشته باش واسه من ضعیف میشی -آرمیلا گناه داره .. تو خودت اگه ارضا شی دوست نداری آب کیر طرفت توی کوست خالی شه ؟/؟ -چرا داداش -تو که خیلی مهربون بودی و می دونم که هستی . -داداش خوب می دونی که چه جوری هوای همه رو داشته باشی و کسی رو از خودت ناراحت نکنی . دنیا یعنی کیر و کوس .. همه چی فقط رو همینا می گرده . مهر آسا بازم خودشو رو کیر من تکون می داد این بار واسه این که آبمو بیاره ولی یه لحظه حالتشو عوض کرد و ازم خواست که بیام روش که این جوری آبم حروم نشه . این خواهر حسود من فقط نگاهش به نگاه این دختره بود که  ببینه چه جوری داره حال می کنه . یه چند قطره ای هم نثار کوس این خانوم خانوما یعنی مهر آسا جون کردیم که داداشش در حال گاییدن آبجی ما بود . دیگه هر چی داشتیم در حال خشکیدن بود . آخ که چقدر خسته بودم . مهر آسا یه گوشه ای ولو شده بود و منم یه گوشه دیگه طاقباز افتاده بودم . چشامو گذاشته بودم رو هم که یه چند دقیقه ای استراحت کنم . آخه خیلی خسته شده بودم . اون دفعه یه مجلس صبح تا غروب بود و این همه خستگی نداشت . بیشتر فشار ها رو کیر و کمر مردا میاد . زنا که خیالشون نیست . اکثرا اون زیر دراز می کشن و کوس و کونشونو میدن . اگرم دلشون بسوزه یه چند دقیقه ای سوارمون میشن . آخ که خوابیدن و چند دقیقه استراحت بعد از سکس چه مزه ای میده .. یه لحظه حس کردم زلزله اومد .  یه چیز سنگینی با یه صدای تالاپ  افتاد رو من -آخخخخخخ کیرم . مامان الیا بود که یهو افتاد روی من . به محض این که دید من آزاد شدم امونم نداد و اومد سراغم . چینگ بیچاره هاج و واج مونده بود .دیگه کسی رو جز مهر آسا گیر نیاورده بود که بیاد سراغش و اونم که دیگه نه حالی واسش مونده بود و نه احوالی که با این جناب چینی بخت بر گشته حال کنه . رستم و آهو هم که مشغول بودند . ولی حساب عدالتو بخوای من باید می رفتم سراغ مادر جونم . -الیا جون اگه سلامتی پسرت ارزش داره دست از سر من وردار . مامان من دارم هلاک میشم -آریا منم دارم از هوس هلاک میشم -مادر جان .. مامان عزیزم که یه تار موی تو رو به یه دنیا هم نمیدم -...-اگه راست میگی بیا با من سکس کن چرا ساکت شدی .. طوری حرف زده بود و منو محکومم کرده بود که یادم رفت چی می خواستم بگم . دیگه جون نداشتم و نمی کشیدم . -مامان هر کاری دوست داری باهام انجام بده .. فقط کاری به کار من نداشته باش . یواشکی زیر گوشش گفتم منو به حال خودم بذار اگرم تا صبح خواستی همین جا بمون فقط دیگه نذار که آرمیلا و آهو بیان سراغ من . خودت یه جوری مسئله رو فیصله اش بده . مامان افتاد روم . به هر مصیبتی بود کیر شل شده و زوار در رفته منو یه خورده ردیف کرد که بتونه باهاش حال کنه و هر مدلی که دوست داشت باهاش بازی می کرد و خودشو با کیر من می کرد . این جوری هم خیلی حال می داد که یکی دیگه با آدم ور بره . هم کیف داره و هم استراحتی که به آدم می چسبه و تمام خستگی رو از تن آدم در می کنه . خیلی می چسبید و حال می داد . بااین که می دونستم دیگه تا چند ساعتی هم مقاومت دارم و آبم نمیاد ولی با این رفع خستگی یواش یواش هوسم داشت بر می گشت . -خوشت میاد آریا /؟ -آره الیا جونم . فقط این انتظارو ازمن نداشته باش که منم خودمو تکون بدم . -خودم تا صبح روی تو کار می کنم . بهت حال میدم . فقط یه خورده حواست باشه که خواب نری چون اگه بیدار باشی بهتر و بیشتر می چسبه . کمر هم کمر های قدیم .. -زن عمو هر وقت خسته شدی بگو جامو نو عوض کنیم . این حرفی بود که آهو به مامان الیا زد و مامانم در جا بهش جواب داد که فکر نکنم تا صبح خسته شم . همون رستم خان دیگه  واست کافیه دختر .. آهو حرصش گرفته بود . آرمیلا هم حال و روز بهتری از اهو نداشت . چون مهرزاد و رستم هر کاری می کردند نمی تونستند طرفشونو به ار گاسم برسونن . شایدم به خاطر این بود که اونا قبلا با یه کیر با حال تری  ارضا شده بودند . با کیر آریا فرزندی از نسل آریا . مامان الیا افتاده بود رو کیرم و در حالی که کوسشو رو کیرم حرکت می داد هر یک از سینه هاشم به نوبت به دهنم نزدیک کرده و منم مثل یه بچه شیر خواره ای که دنبال سینه مادرش می گرده نوکشو میذاشتم تو دهنم و با لذت و هوس و عشق و حال خاصی اونو میک می زدم که دیگه ازم چیزای دیگه نخواد . چون اصلا حال هیچ حرکت سختی رو نداشتم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر