ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 33

چیکار می کنی اشرف خانوم .. -ببینم مهرشاد نکنه فکر کردی که چون من و تو به هم محرم شدیم فقط واسه اینه که شنیدن صدای هم واسه هم حلال باشه و یا این که چون اینجا نشستم و تو می خوای به من درس احکام بدی محرم باشیم . عزیزم الان من و تو اگه کنار هم لخت هم بشیم کاملا حلاله و کسی نمی تونه ایرادی بگیره .. نگاه کن منم الان گرمم شده . یه خورده سینه هامو از زیر دادم بالا و بیشترشو انداختم بیرون -ببین الان هوا خیلی گرمه اونو دادم بیرون تا خنک تر شم ..من که نباید از تو خجالت بکشم . من که نامحرمت نیستم . وقتی که می گن باید از بعضی چیزا چش پوشید به زمانی میگن که تو بخوای به یک نامحرم نگاه کنی که در اون صورت برای اجتناب از گناه باید روتو بر گردونی یا سرتو بندازی پایین .. مهرشاد خیس عرق شده بود . -احساس می کنم شیطان داره میره تو جلدم . -چی داری میگی . ما رو باش که اومدیم تعلیمات دینی ببینیم . ولی در این مسائل باید بیای پیش استاد اشرف . امونش ندادم و شلوارشو کشیدم پایین . داشتم به این فکر می کردم اگه کوس و کون نکرده باشه اون وقت چی ؟/؟ حوصله تعلیم دادن به اونو نداشتم . من می خواستم دست به نقد منو بگاد . هی مثل داستانهای تکراری سکسی که یک زن به یک جوان بی تجربه میگه این سوراخ کوس هست و این سوراخ کون من حوصله نداشتم بهش یاد بدم ..ولی امید وار بودم بلد باشه . دستمو گذاشتم لای شورتش .. بدک نبود . نه کلفت بود و نه نازک . نه دراز بود و نه کوتاه . بالاخره دوای درد من بود و می تونست چاره ساز و مشکل گشا باشه . تصمیم گرفتم یه خورده پررو تر شم . -ببینم مهرشاد جان اگه دوست داری صدات کنم برادر مهرشاد به من بگو . یا این که دوست داری برم با یکی دیگه صیغه بشم بگو . -اشرف جان این جوری کراهت داره صحیح نیست . این که نمیشه هر ساعتی آدم صیغه یه نفر بشه -واسه چی نمیشه -احکام دینی میگه -مهرشاد جان تو خودت رفتی دیدی جایی نوشته ؟/؟ این منابعی که میگن کجاست . اصلا تسنن که صیغه رو به این صورت قبول ندارند . وقتی که با یه خطبه چند ثانیه ای دو نفر محرم میشن چه اشکالی داره چند ثانیه بعد همه چی تغییر کنه .--اشرف خانوم شما خودتون یک پا مجتهد هستین . ظاهرا نیازی به تعلیم ندارین -چرا مهر شاد جان یک انسان در هر حال نیاز به آموزش داره ولی یه چیزی رو می دونی بچه بسیجی خجالتی ؟/؟ تو نیاز به یک سری آموزشهای مخصوص داری که من باید خودم ردیفت کنم . در جا تا بفهمه چی داره به سرش میاد سه سوته شورتشو از پاش در آوردم -نه نه نکن ..بده خوب نیست ..-آبروی هرچی بچه بسیجو بردی .. نگاه کن الان بسیجی ها  به گرگ ها هم رحم نمی کنند و گوشت و خونشونو می خورن . تو حالا یه لقمه چرب و چیلی اونم محرم و از شیر مادر حلال تر گیرت افتاده ازش فرار می کنی ؟/؟ -الان میان منو می بینن . زشته زشته .. -بیا الان یه چیزی نشونت بدم .. بیا از این طرف بریم -نه من نامحرمو نگاه نمی کنم .-عیبی نداره اگه نامحرم خبر نداشته باشه مهم نیست . -ببینم خودت فتوا صادر می کنی .. -حالا یک نظر نگاه کنی سرتو بر گردونی گناه محسوب نمیشه .. می خوام فقط بهت بگم ما چقدر از بقیه عقبیم . می خواستم بهش بگم که دو ساعت دیگه یا یه ساعت بعد باید صیغه رو عوض کنیم . یعنی جابه جایی صورت بگیره .. ولی گفتم بهتره فعلا غافلگیرش نکنم . گیر عجب کوس خلی افتاده بودیم . یه نگاهی به یکی از اتاقا انداختیم . قلی و ماه منیر پشت به ما بودند . ماه منیر در یک حالت سگی و قمبلی قرار داشت و قلی هم کیر کلفتشو کرده بود تو کوس ماه منیر . عجب کیری داشت این قلی . خیلی بهتر از کیر مهر شاد بود .. سرشو فوری بر گردوند . زیر لب ورد می خوند . اشتباه کردم . کراهت داشت . حرام بود . نباید این جوری نگاه می کردم . خیلی بد شد . گناه کردم . دامنمو از پام در آوردم و بعدشم بلوزمو و با شورت و سوتین کنار مهرشاد جونم قرار گرفتم -نهههههه نهههههه .. من باید چیکار کنم -یعنی تو تا حالا کاری نکردی ؟/؟ من که فکر نمی کنم -الان اگه یکی بیاد بیرون ما رو ببینه .. نه .. دستمو گذاشتم رو کیرش و محکم اونو نگه داشته و به طرف خودم کشیدمش . بیا بریم بچه بسیجی مومن . کیرت که داره می ترکه کوس کوس می کنه . توواسه کی داری فیلم بازی می کنی . حالا اگه یه خورده خجالت می کشی من واست حلش می کنم ناراحت نباش . اشرف حلال همه  چیزه .. مجبور شدم اونو به طرف حموم بکشونم . با این که داستان لیف و کیسه کشیدن توی حموم قدیمی شده بود ولی مجبور بودم از این فن استفاده کنم . -ببین مهرشاد جان الان ما فقط یه چشمه شو دیدیم . هر سه تا رفقات دارن چه جوری از این نعمتی که نصیبشون شده نهایت استفاده رو می کنن . تو داری کفر نعمت می کنی . یه خورده که مشغول شی و از این خوان نعمت تناول کنی دیگه همه چی برات عادی میشه . اول دو تایی مون رفتیم زیر دوش . بعدش کف حموم دراز  کشیدم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر