ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 42

 حالا می تونی هر کاری که دوست داشتی باهام انجام بدی ولی یادت باشه زیاده روی در هر کاری زیان باره ولی چون امشب برات نوبریه می تونی تا اونجایی که دلت می خواد از بهشت وجود من بهره مند شی . بخورش و بکنش تا می تونی . حال بده و حال بکن تا اونجایی که توان داری -مامان پس تو هم خوشت میاد -عزیز دلم خوب دقت کن تو حالا باید با جفت سوراخای کوس و کون آشنا باشی . واسه شما مردا فرو کردن داخل  هریک از این سوراخا لذت خاص خودشو داره .  واسه ما زنا شاید کون دادن خالی از لطف نباشه ولی از اون جایی که تحریک پذیزی حس و اعصاب ما و فرمان ترشح جنسی بیشتردر ناحیه کوس به اوجش می رسه  دوست داریم که از کوس گاییده شیم . اینا رو به زبون ساده تر میگم که متوجه شی -مامان یذار من در عمل نشون بدم که چه پسر خوبی هستم . -نشون بده ببینم رو تو میشه حساب باز کرد یا نه -فعلا مامانی این حسابو باز کن که دیگه طاقت ندارم .. -ای کلک . خیلی شیطون بلایی پسرم . پاشو  یه درو کنترل کن و از داخل قفلش کن .. منم از جام پاشدم رفتم جلو آینه و میز توالت و یه خورده روژلبمو زیاد ترش کرده و عطر ملایمو بازم به تنم زدم و این بار طاقباز خودمو انداختم رو تخت و پاهامو به دو طرف بازشون کرده تا مبین چاک کوسمو به خوبی ببینه . دستامو هم بازشون کرده و به پسرم نشون دادم که آماده بغل گرفتنشم . هیکلش مردونه شده بود . شایدم از بس از معین کیر خورده بودم به این نوع بدنها عادت کرده بودم . پر تحرک و چالاک و پر هوس . اینا می دونن که سکس یعنی چه . قدر یک زنو به خوبی می دونن . هوس داشت منو می کشت و می سوزوند . -مبین عزیز دلم .  . بیا لباتو اول بذار رو لبام . بذار خوب ببوسمت و بهت حال بدم . اگرم دوست داری کوسمو بلیسی و میکش بزنی و حال کنی می تونی این کارو بکنی -تو هم خوشت میاد ؟/؟ -عزیزم وقتی که شما مردا تحریک میشین و عصب پوستتون می لرزه و خودتو ن می لرزین و لذت به تمام تنتون نفوذ می کنه ما زنا هم همین حسو داشته و این مراحلو طی می کنیم . حالا  ساخت بدنی ما فرق می کنه . بیا دیگه . لباشو به لبام مماس کرده بود و دیگه طاقت نداشتم . خودم اون لبارو محکم به لبام چسبوندم و طوری میکش می زدم که انگاری می خواستم خونشو بمکم . -دستامو فرو برده بودم لای موهای سرش . تاریخ داشت تکرار می شد . همون هیجان با پسر اول بودن همون داغی و هوس رو تجربه می کردم . فقط از این که بازم با یه تنوع دیگه داشتم خودمو به مرز لذت بی نهایت می رسوندم خیلی ذوق زده بودم . این استرسو داشتم که وقتی معین بفهمه نکنه حس کنه که دارم بهش خیانت می کنم . می دونستم خیلی ناراحت میشه ولی با این افکار منفی مبارزه کردم تا از این لحظه ها به بهترین نحوی استفاده کنم لذت ببرم .. سرشو با نوازشهای هوس خودم  به طرف کوسم کشونده و اونم رفت رو ش . لبای داغ و تشنه کوس رو گذاشت  روی چاکش و زبون زدن و مکیدن کوسمو با یه تر کیب و هار مونی خاصی انجام می داد . --اوووووخخخخخخ عزیزم عزیزم تو دیگه کوسمو به فریاد آوردی .. می ترسم میلاد و بیدارش کنم وگرنه  طوری جیغ می کشیدم که سقف رو بیارمش پایین . پاهامو  حرکت داده ولی با این حال نمی تونستم خودمو کنترل کنم . وقتی همون تیکه نازکه تنمو داد بالا و آروم از سرم درش آورد دستش که به تنم می خورد از التهاب و داغی هوس دوست داشتم جیغ بکشم و همه بفهمن که دارم به پسرم کوس می دم . مهسا خیلی بی حیا شده بود و دیگه از حالا باید به فکر کنار آمدن با معین و شکار میلاد می بود . آره باید با تد بیر شیطانی خودم تمام این مشکلات و مسائلو حل می کردم . لباشو گرد و غنچه ای می کرد و به طرف داخل کوسم نفوذ می کرد . از تماس چونه اش به لبه های کوسم هیجانم دیگه به اوج می رسید . چونه شو به صورت دایره ای رو کوسس می گردوند . -اوووووخخخخخخ عزیزم مبین با مامانت معلومه داری چیکار می کنی ؟/؟-همون کاری رو که دوست داره . مامانی تو هم دوست داری دیگه . بگو تا منم دلگرم شم و بهتر و پر تلاش تر بکنمت -هر کاری که دوست داری و دلت می خواد انجام بده . -مامان من اگه بدونم تو خوشت میاد بیشتر لذت می برم . --آررررره خوشششششم میاد . صورت نرمتو که به کوسم می زنی نمی دونی چقدر لذت می برم . حس می کنم که تو دل ابر های هوس و آسمون لذت دارم پرواز می کنم . منو به اوج رسوندی . میخوام تا ابد زیر کیر تو بمونم و کوس بدم -این که نمیشه مامان . .. حس کردم که می خواد در مورد داداشاش صحبت کنه ولی بهتر دیدم که موضوع رو عوض کنم و به روی مبارکش نیارم . هر چند می دونستم که بالاخره یه زمانی می رسه که خودش این موضوع رو پیش بکشه و یا به نحوی لو بریم . -مبین من حالا اون چیز سفت و سخت و نرمتو می خوام . همون کیر باحالتو با صفتهایی که داره . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت آره داداش دوست داشتنی ! چند تا پیام و عرض سلام برای خود شما و یک پیام هم در پاسخ به madaraدر داستان عاشقتم میسترس در ذیل داستان فقط یک مرد 136 داسته که امیدوارم خونده باشی ..روز و روز گار بر تو و عزیزانت خوش باد ...ایرانی

ایرانی گفت...

با سلام مجدد خدمت آره داداش گرامی پاسخی هم برای فانتومی عزیز در داستان بابا تقسیم بر سه داشته ممنونم ....فانتومی گل و نازنین سپاسگزارم از محبتت . قسمت 44 این داستان که ساعت یک صبح یا نیمه شب دو شنبه بوده یک ساعت پیش منتشر گردیده و قسمت بعدی اونوهم تا سه روز دیگه میذارم که آره داداش خوب و دوست داشتنی ما زحمت انتقال و انتشارشو در سایت لوتی می کشه . از تو و همه خوانندگان خوب و لوتی صفت ممنونم ...ایرانی

ایرانی گفت...


آره داداش عزیز مادرای نازنین در داستان عاشقتم میسترس واسم پیام محبت آمیزی گذاشته .... با تشکر از madara جان گل و دوست داشتنی ! اتفاقا منم با شما هم عقیده ام و بیشتر دوست دارم مطالب غیر سکسی بنویسم و سکسی نویسی رو فقط دو ساله که شروع کردم . از این که از این داستان خوشتون اومده خوشحالم . مطالب غیر سکسی و ادبی و عاشقونه منو آره داداش گلم به بخش خاطرات و داستانهای ادبی سایت لوتی انتقال داده .امید وارم که با .همراهی خوانندگان با فرهنگی چون شما بتوانم بهتر از گذشته در خدمتتان باشم . پاینده باشید ...ایرانی

m گفت...

انجام شد

پاسخ مادرای عزیز را هم منتشر کرده بودم اما بازم چک می کنم
فدات : آره داداش

ایرانی گفت...

سپاسگزارم آره داداش عزیزم . امید وارم کارهای شخصی ات ردیف و اوضاع و احوال جور جور باشه و با آسودگی خاطر به این سایتها سر بزنی . با درود و تشکر ...ایرانی

ایرانی گفت...

دستت درد نکنه آره داداش خوبم ! فرداشب یه نوشته ای رو به مناسبت خاصی می خوام منتشر کنم . در هر حال اگه کار هم داشتی و دیر تر تونستی بیای بازم مهم خودتی و خودتو به زحمت ننداز . شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گرامی و گلم میگرن تومور عزیز بابت داستان بیست سال بعد نظر داده .... میگرن تومور گلم سپاسگزارم ارت به خاطر محبت و توجهی که به این داستانها داری . داستان هوس اینترنتی رو هم خیلی خیلی فوق العاده دونستی که باید بگم این داستانها در مقابل خوانندگان و دوستان خیلی خیلی خیلی فوق العاده ای مثل شما هیچی نیستند . شاد و پیروز و پاینده باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر