ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نقاب انتقام 46

بهشته با یه زجر خاصی بهمون نگاه می کرد . سها بهم چشمک زد یعنی این که اگه جون بهشته رو دوست دارم زود لبامو به لباش بچسبونم . منم این کارو کردم . حالم داشت بهم می خورد از بوسیدن کسی که یه روزی دینم و دنیام بود . چند ثانیه بعد سها لبشو از رو لبام بر داشت . اون که حالا زهرشو ریخته بود بهشته رو کاملا آزادش کرد . -دختر حالا می تونی بری . درست نیست که وقتی یه زن و مرد دارن با هم حال می کنن یه زن دیگه اونا رو ببینه . درست میگم بهشته خانوم ؟/؟ اگه شما باشی حاضری یکی دیگه شما رو دید بزنه ؟/؟ باید احترام شما هم محفوظ بمونه . امید وارم مطلبو گرفته باشی . شما دو تا به هیچوجه به درد هم نمی خورین -من اینو یکی دوروزه که فهمیدم . از همون شبی که تلفنی جوابمو دادی . دیگه نیازی نبود این بازیها رو راه بندازی . -آقا سهراب . خوش باشی . با دختر خاله جونت بهت خوش بگذره . برای شما آرزوی خوشبختی می کنم . خشم و نفرت رو در چهره بهشته  می دیدم . می خواستم بهش بگم که من  هیچوقت نمی خواستم که بهش خیانت کنم . هیچوقت . وبعد از آشنایی با اون این یکی دو بار هم تهدیدی و تحمیلی بوده .. ولی چه جوری حالیش می کردم . وقتی از در بیرون رفت می خواستم دنبالش راه بیفتم که سها جلومو گرفت . -دست از سرم بردار کثافت .. -خیلی دوستش داری ؟/؟ اون به اندازه کافی ازت متنفر شده . اون  دیگه دوستت نداره .. -همون جوری که من دیگه دوستت ندارم . سها نگاهی از درد بهم انداخت و  چند ثانیه ای چیزی نگفت -حرفای دلنشینی می زنی . -از من چه انتظاری داری ؟/؟ -من از تو چه انتظاری دارم ؟/؟ تو از اون دختر بیچاره چه انتظاری داری ؟/؟ تو خجالت نمی کشی . با من عشقبازی می کنی . بهم می گی دوستت دارم . چند بار با هام حال می کنی اون وقت یه روزه میری عاشق یکی دیگه میشی . اینه دوست داشتن ؟/؟ پس اگه اینه که حسرت خوردن نداره . فردا میری عاشق یکی دیگه میشی . بیا بریم اون طرف همه چی آماده هست تا اعصاب خودمونو آروم کنیم . -سها ولم کن حوصله شو ندارم . من نمی خوام . نمی خوام با تو باشم . ازت بدم میاد . نه سکس با تو رو می خوام نه عشق تو رو . من چه جوری اینو حالیت کنم . سها بازم با درد و التماس بهم نگاه می کرد . -اگه حکم طلاقمو از جابر ردیف کنم و نشونت بدم قبول می کنی . اون وقت راضی میشی که براهمیشه باهام باشی ؟/؟ -سها بس کن . اون دختره رو تنها فرستادی رفت ؟/؟ -نگران نباش تا نزدیک پارک بد رقه اش می کنند . خیلی زود می فهمی اونی که از ته دل دوستت داره فقط منم . اونی که حاضره هر کاری برات بکنه و با تمام وجود دوستت داره فقط منم . این منم که برات می میرم . منم که به خاطر تو سرمو پیش همه پایین میارم . -سها تو خودتو هم دوست نداری . تو عاشق پولی . عاشق قاچاقی . احساس نداری . -بس کن سهراب . خودشو انداخت تو بغلم . این بار دیگه بوی عطرش وسوسه ام نکرده بود . ولی اون خودشو بهم چسبونده بود سر و صورتمو غرق بوسه کرده بود . از این که یکی خودشو این قدر در برابر من ضعیف نشون بده سختم بود . نمی خواستم نسبت به اون  احساس تر حم کنم . این بار دیگه هیچ عکس العملی نشون ندادم ولی هر کاری دوست داشت باهام انجام می داد . رو کیرم می نشست و با دستاش اونو به طرف کوسم می فرستاد . عذاب می کشیدم . توان و حوصله در گیری با اونو نداشتم . از سکس با اون چندشم می شد . دلم می خواست از اون جا فرار کنم . پیش پای بهشته خودمو بندازم یه زیر ماشین و خودمو بکشم . همه چی برام یه بازیچه نشون می داد . جز قلب پاک اون دختر بیچاره ای که منو همه چیز خودش می دونست . منو عشق پاک خودش می دونست سها کیر منو ساک زد و هر کاری کردم که آبم تو دهنش خالی نشه بالاخره شکست خوردم . فکر می کرد آبمو آورده خیلی هنر کرده -دیدی سهراب تو هم خوشت میاد و کیف می کنی ؟/؟ می دونم تو هم دوستم داری . داری واسم ناز می کنی . حالا مث بقیه مردا شیطونی و یه خورده هوایی شدی .-سها اعصابم خرده . بگو دست از سرم وردارن برم خونه ام . اعصابم بهم ریخته -حالا که آبتو خالی کردی دیگه باید اعصابت آروم باشه و احساس سنگینی کمتری بکنی .. معلوم نبود این عاشق دیوونه و حسود این همه بازیها رو واسه چی راه انداخت . منو هم ول کرد . شاید همون قدر که زهرشو ریخته بود و به بهشته نشون داده بود که من آدم خیانتکاری هستم براش کفایت می کرد . غافل از این که همین در من یه کینه و نفرتی ایجاد می کنه که تا آخرین لحظه زندگی بیکار نمی شینم تا انتقاممو ازش بگیرم .  وقتی که اومدم بیرون هنوز یه ساعتی مونده بود که غروب شه . هرچی برای عشقم زنگ می زدم گوشی رو نمی گرفت . جز این هم انتظار دیگه ای نداشتم .. روز بعدش  اونو وقتی که از خوابگاه اومد بیرون و با یکی از دوستاش بود تعقیبش کردم . از هم جدا نمی شدند .. بالاخره طاقت نیاردم و صداش زدم .. اما تحویلم نگرفت و خیلی هم عصبی شده بود .  یک ربع بعدش برام زنگ زد و گفت بار آخرت باشه که پیش دوستام آبرومو می بری ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر