ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 106

راستش دلم می خواست یکی بیاد اونو بکنم که برام تنوع داشته باشه . آخه مامانو که همین امروز و دیروز کرده بودمش . یه هیجان یه چیز تازه .. الان مهر آسا رو هم که گاییده بودم . آهو و آرمیلا رو هم  حسابی گاییده بودم .. مامان ول کنم نبود . -بخور بخور آریا کیف کن . کاریت نباشه . کاریت نباشه من تا می تونم بهت حال میدم . منو داری غم نداری . بقیه معلوم نیست چه جوری باشن . حواست باشه خیلی از زنا رو می شناسم که نظافتو رعایت نمی کنن و انواع و اقسام بیماری دارن -از همینایی که تو محفل هستند .. من فکر کنم هر دفعه که میان باید گواهی دکتر بیارن -چی میگی آریا . مگه می خوان استخدام بشن ؟/؟ دلیل نمیشه بخشنامه همه اجرا بشه .. دیگه خسته شده بودم . از صحنه های تکراری سکس .. کوس بخور .. کوس لیس بزن .. آب خالی کن .. ...لنگشو بده هوا .. سر و ته یکیش کن .. همه همیناست دیگه .. چند هزار بار هم بکنی و حال کنی همیناست .. دوست داشتم یه هیجانی یه چیزی از یه جایی بیاد و بریزه توی محفل ما و یه رونق خاصی به این جمع ببخشه ولی خودمم نمی دونستم این هیجان ممکنه چی باشه ., وقتی مامان روی من قرار گرفته بود و خودشو  محکم به بدن من می زد تا  کیرم با تماس و اصطکاک بیشتری به کوسش حال بده خستگی رو در چهره اش می دیدم اما این خستگی همراه با نشاط و لذت عجیبی بود .اون حالتی رو تصور می کردم که کیر وارد تونل تاریک مامان میشه و راهشو تا انتهای کوسش طی می کنه و بر می گرده . اما دوست داشتم از تونلهای دیگه ای هم بگذرم . هنوز خیلی ها بودند که  تستشون نکرده بودم . دلم می خواست که این محفل هم مثل دفعه قبل برام هیجان انگیز باشه . فشردگی و دور هم بودن  8 نفره ما سبب شده بود که سر و صدای ما بیشتر از بقیه جاها جلب توجه کنه دیگه غرفه ما جا برای سوزن انداختن نداشت . چند لحظه بعد سر و کله پریساو فرنوش پیداشون شد یعنی شوهر آرمیلا با زن داداش زنش که همون زن داداش منم می شد . پس اون دو تا با هم بودند . پریسا یه اخمی بهم کرد که دوزاریم افتاد . -زن داداش باهامون پیچیدی -حقته که جوابتو ندم . می بینم که جمعتون جمعه فقط منو هیچوقت جزو خونواده تون حساب نمی کنین . آریا یادت رفته ؟/؟ -نه هنوز یادم نرفته . مگه میشه خوبیهای زن داداش گلمو فراموش کنم . میشه حالا قهر نکنی ؟/؟ اگه دوست داری بیا کمک مامان -هی آریا چت شده الکی دعوتش می کنی . ولش کن بذار یه خورده به حال خودمون خوش باشیم قرار نشد هرکی که از راه رسید بیاد و یه ناله ای کنه و حالمونو بگیره ظاهرا پریسا یه نصفه و نیمه ای حرفای مامانو شنید و خیلی بهش بر خورد این انتظارو نداشت که این جور باهاش بر خورد شه . می خواست به حالت قهر مجلسو ترک کنه که بدون این که کیرم از کوس مامان بیرون کشیده شه دستمو به طرفش دراز کره و اونو به طرف خودم کشوندم . -دختر قهر نکن اگه تو بری منم اینجا رو ترک می کنم . بیا عزیزم منو ببوس . مامان که حرف بدی نزده . تو هم اگه وسط عملیات باشی یکی بخواد همین جوری بیاد وسط , اولش یه خورده یکه می خوری . غیر از این که نیست .هست ؟/؟ -شاید حق با تو باشه . حس می کردم با اومدن پریسا محفل ما حداقل برای خودم یه تنوعی پیدا کرده و لذت بخش تر شده . بوی پریسا خاطرات اون روزایی رو در من زنده کرد که برای اولین بار می خواستم یک سکس درست و حسابی داشته باشم و بعدش هم زن داداش بهم گفت که همچین مجلسی وجود داره . فرنوش یه نگاهی به دور و برش انداخت . نمی دونست بره سراغ کی ... آرمیلا یه نگاهی به شوهرش فرنوش انداخته و طوری از  وجود کیر مهرزاد توی کوسش لذت می برد که دوست داشت شوهرش هم متوجه این موضوع باشه . فکر کنم اینو یه افتخاری واسه خودش می دونست . -مهرزاد جووووون یه خورده محکم تر فرو کن تو کوسسسسم آههههههه .. اون فرنوش شوهرمه . -فرنوش جون این مهرزاد جونه خیلی پسر ماهیه . از کوسم مث یه دسته گل مراقبت می کنه -معلومه فقط مواظب باش تمومش نکنی و یه چیزی هم برای ما نگه داشته باشی .  شوهر آرمیلا چیزی مناسب تر از کون مامان من که همون مادر زنش می شد رو گیر نیا ورد . من که اون زیر دراز کشیده بودم فقط حالت دامادمو می دیدم که چه جوری کون مامانو هدف گرفته . واسه این که فرو کنه تو کون الیا جون مشکل خاصی نداشت . کون مامان خیلی روون بود و نیازی هم به گریس کاری نداشت . -جوووووون فرنوش فرنوش کونمو بمال فقط همینو می خواستم . این آریا امروز خیلی بی حال نشون میده -مامان بعد از ظهری تو رو گاییدمت من چیکار کنم که اشتهات خیلی زیاده .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام خدمت همه خوانندگان گل و دوست داشتنی و خوبم از چند ساعت دیگه به مدت حداقل یک روز وحداکثر دوروزاز خدمتتون مرخص میشم ولی داستانهای دو روز رو با هم گذاشتم که بازم جلو باشم . بنده به فکر شما هستم ولی نمی دونم چرا این روزا غیبتون زده . درهر حال اگه این یکی دوروزی در انتشار و پاسخ به نظرات وقفه ای افتاد علتش همینه . خدا نگه دار همگی ...ایرانی

ایرانی گفت...


آره داداش گرامی و گلم میگرن تومور عزیز بابت داستان بیست سال بعد نظر داده .... میگرن تومور گلم سپاسگزارم ارت به خاطر محبت و توجهی که به این داستانها داری . داستان هوس اینترنتی رو هم خیلی خیلی فوق العاده دونستی که باید بگم این داستانها در مقابل خوانندگان و دوستان خیلی خیلی خیلی فوق العاده ای مثل شما هیچی نیستند . شاد و پیروز و پاینده باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...


آره داداش نازنین متاهل عزیز در داستانهای تک قسمتی واسم پیام داده .. متاهل جان دوست داشتنی خسته نباشی . ممنونم که به این داستانها توجه داشته و به عنوان یک نفر عقیده ات را بیان کرده ای اتفاقا من و تو با هم هم عقیده ایم . بعضی از داستانها رو با این که بهش اعتقادی ندارم می نویسم .. اصولا داستانهای سکسی چه سکس با مادر باشه چه با غریبه هر دو تاشون از نظر من یک راهو میرن . به درخواستها هم توجه دارم که بیشتر درمورد سکس با مامانه . اینا فقط جنبه تحریک کنندگی در جهت صحیح با کنترلی صحیح داره ..به نظر من کسی که داستانهای سکس با محارم رو قبول نداشته باشه اصلا داستان سکسی رو نباید قبول داشته باشه چون هردوشون منفی هستند . مثل این که بگیم که الان چون ماه محرمه به حرمت محرم ما مشروب نمی خوریم .. بد بده ..چه محرم باشه چه غیر محرم .. در هر حال عقیده شما به عنوان یک شخص قابل احترامه ولی عجولانه قضاوت نفر مایید و به کامنت های دیگران اگر دقت بفر مایید به این مسئله پی خواهید برد . در ضمن من هزاران هزار تکه داستان در عرض دو سال نوشته ام که صدها ی آن مطالب ادبی و داستانهای عشقی می باشد که سایت لوتی قسمتی از آن را در بخش تالار و خاطرات و داستانهای ادبی منتشر کرده و داستانهای سکسی غیر محارم هم زیاد نوشته ام . سر فرصت می توانید داستان مورد علاقه خود را انتخاب کرده مطالعه کنید تا قضاوت منطقی یا منطقی تری داشته باشید .اگر اطلاعاتی در این زمینه خواسته باشید با کمال میل در خدمت شما هستم هرچند مطالعه چند سطر از هر داستانی نمایانگر هسته داستان خواهد بود . نویسندگی من هم از روی ذوق بوده و نفعی هم ندارم و آزادم و تازه هزینه هم می کنم . اصلا از سکسی نویسی خوشم نمی آید . دو سال پیش در سایتها دور می زدم که مطالب ادبی و احساسی بنویسم و دید م که مطالب سکسی رو راحت تر منتشر می کنند . شاید اگه اون روز به بخش تالار ادبی سایت لوتی دقت می کردم هرگز سکسی نویسی نمی کردم ولی دوستان مجازی و محبتهای آنان دیگه یواش یواش عادتم داد . این را هم بگویم که اگر هم داستانهای من منتشر نشود زانوی غم در بغل نخواهم گرفت . چون نه تنها نفع مالی ندارم ادعایی هم نداشته و تازه منی که از شناخته شدن گریزانم شهرت آن هم چه تاثیری دارد؟! جز این که اعتماد به نفس مرا در خصوص ارتباط دوستانه و در خدمت شما بودن بیشتر سازد . قضاوت من هم صادقانه و بی هیچ تملق گویی و غرضی می باشد و در میان سایتهایی که دیده ام متنوع تر و فعال تر از سایت لوتی ندیده ام با توجه به گستردگی مطالب آن در هر زمینه ای ..فوق العاده کار شده و زحمات بسیاری برای آن کشیده شده است .و از نظر محتوا هیچ سایتی به پای آن نمی رسد فقط از نظر کیفیت فیلم یا عکس و گستردگی آن جا دارد که نسبت به سایتهای رقیب بهتر شود هر چند نیازی هم نیست . درست است است که من در اصل به تنهایی وبلاگ دیگری را آن هم فقط در امر نویسندگی اداره می کنم ولی نمی توان واقعیتها را نگفت . در هر حال سپاسگزارم از راهنمایی شما . بر قرار باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش گلم پیامها را از ذیل متن ستاره جان و جهان کپی کرده به این جا آورده ام فقط در خصوص پاسخ به متاهل عزیز پس از کپی دو سه سطر به آن افزوده ام . هنوز پیامهای ندادرسایت لوتی منتشر نشده و منم تا چند ساعت دیگه برای یکی دوروزی از خد متتون مرخص میشم . موفق و موید باشی آره داداش دوست داشتنی وپرتلاش ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش مهربان ! زیبای عزیز هم در داستان مامان تقسیم بر سه پیامی داده ....زیبا جان الان ساعت شش و ده دقیقه غروب سه شنبه بوده و من قسمت بعدی این داستانودرجایی دیگه سی ساعت زود تر از موعد مقرر منتشر کردم که آره داداش نازنین و خستگی ناپذیر و فعال و نمونه به محض این که فرصت کنه زحمت انتشارشو در سایت لوتی می کشه . خیلی خیلی ممنونم از توجهی که به من و این مجموعه داری . با تشکر و نهایت احترام ...ایرانی

ایرانی گفت...

خدا حافظ همگی تا یکی دوروز دیگه ..آره داداش عزیز هم خسته نباشی سوم بهن مقدس هم داره تموم میشه و از ندا نامه ها هم خبری نشد . تولد ندای عشق بر همگان مبارک باد ...ایرانی

دلفین گفت...

داداش دمت گرم خیلی باحال بود داستانهات بیست سال بعد زن نامرئی خیلی قشنگ داره پیش میره دادشم داستانهای که توش مامانها یا زنهای سن دار نقش دارن خیلی خوبه مثل هرکی به هرکی تو این مایه ها داستان بنویس داداش راستی داداش باید از داستانهات فیلم درست کرد دوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت داررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم

ایرانی گفت...

با تشکر از دلفین گلم . طبق معمول شرمنده ام کردی .خوشحالم که داداش نازنین با راهنمایی و تشویق خودش به من انگیزه میده . البته داستانها باید تنوع داشته باشه تا تامین کننده نظر بیشتر خوانندگان باشه تا اگه یکی از یه مدل داستان خوشش نمیاد بتونه داستان دیگه ای رو بخونه . با توجه به روحیات مختلف نمیشه انتظار داشت که همه یک مدل داستان رو قبول داشته باشند . بازم ممنونم از همراهی و تشویق تو دلفین دوست داشتنی . بر قرار باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیزم خسته نباشی . من بر گشتم و سری بعد داستانها رو اوایل فرداشب منتشر می کنم . دستت درد نکنه قسمتی از داستانها رو منتشر کردی و بقیه رو هم می دونم که ترتیبشونو میدی . احتمالا امتحانات خیلی خسته ات کرده برات آرزوی موفقیت می کنم . اگه یه داستانی جامونده بهت میگم . البته اگه انتشار به تر تیب بوده باشه تولدی دوباره 46 رو جا گذاشتی . راستی آزیتای عزیز در داستان من و مامان و زندایی پیام گذاشته ....آزیتای نازنین و دوست داشتنی ! خوشحالم راضی بودی یا هستی و هدف من هم رضایت شما گلهاست .خرم و لب خندان باشی آزی جان !...ایرانی

♠رضـــا بـــمـــب♠ گفت...

ايراني جون پس داستان جديد كو؟

ایرانی گفت...

آره داداش گل متاهل عزیز در داستانهای تک قسمتی در پاسخ به پاسخ مفصل من پاسخ مفصلی نوشته که پاسخ مفصل من به شرح ذیله ممنونم به خاطر همه زحماتت ....متاهل خان نازنین و دوست داشتنی که منم مثل تو متاهلم ولی عیال پدرمو در میاره اگه بفهمه که من از این چیزا می نویسم . بیشتر از خود نویسندگی به نظر من خیلی هنر می خواد که داخل خونه با هزار و یک بهونه و گردوندن سر لپ تاب این همه داستان نوشت .. وارد سایت لوتی که میشم دیگه از دست این تصاویر زنای لختی که یک دفعه می پیچن جلو آدم امون ندارم بگذریم تقریبا با هشتاد درصد اون چه که نوشتی موافقم . خودم چون تا حالا نه لب به سیگار و مخدر زدم و نه مشروب . واسه خودم حتی اونو یه تابوی اخلاقی فرض می کنم . من که دارم داستانهای عشقی وغیر سکسی می نویسم با تمام وجود میرم توی حس ..داستانهای سکسی هم تقریبا همین حالتو داره ولی فقط هیجانات خود سکسشو میرم توی حس و اون لحظه به خودم می قبولونم که نقش بازیگر رو به عنوان یک مادر یا خواهر ندید بگیرم و فقط به جنبه هیجان آن بپردازم .خود من اصلا این افکار و علاقه های شیطانی را ندارم و یقین دارم نود درصد خوانندگان ما این چنینند و اگر هم افرادی باشند که افکاری منفی در زمینه سکس با محارم داشته باشند بدون مطالعه این داستانها هم چنین افماری را خواهند داشت . هفته گذشته دو تا داستانو با هم منتشر کرده بودم . عاطفه عشق و از سینما تا هتل .. عاطفه عشق رابطه پاک و خالصانه یک پدر و دختر بود من دختر ندارم ولی اگر داشتم شخصیت واقعی خودمو نسبت به دخترم مثل شخصیت قهرمان مرد داستان قرار می دادم این داستان در بخش دل نوشته های ایرانی در قسمت خاطرات و داستانهای ادبی توسط آره داداش عزیز منتشر گردیده ....داستان از سینما تا هتل سکس پدر با دختر بود و جنبه تحریک آمیزداشت و هیچ پدری هم هرگز این احساسو نسبت به دخترش نداره . این شاید برای اونایی که این سکسها رو غریب می دونند ایجاد هیجان کنه وگرنه داستان سکسهای معمول و مشروع زن و شوهری شاید نتونه اون هیجان و تنوعی رو که سایر داستانهای سکسی داره داشته باشه ..البته سکسهای دوست دختر پسری هیجان خاص خودشو داره . هر چقدر سکس از نظر شکستن تابوها عجیب تر به نظر بیاد هیجانش بیشتره و من در نوشتن داستانها هم خودم مستقلا تصمیم می گیرم و هم این که گاه به در خواست دوستان داستانهایی می نویسم واگر در زمینه ای داستان زیاد نوشته شده درخواست ها هم زیاد بوده که گاه برای تنوع مسیر را عوض می کنم . متاهل جان از آشنایی با شما بسیار خشنود یا خوشنود و خوشحال شده و لذت می برم از این که با دوستان با فر هنگی مثل شما در تماسم . با تشویق شما دلگرم شده و با انتقاد و بیان نکات سازنده شما باز هم دلگرم و امید وار شده که با راهنمایی شما در جهت رفع نقطه ضعفهای خود کوشا باشم . من هم با شما هم عقیده ام که اخلاق در سکس را باید رعایت نمود . مقوله داستان را جدا می دانم . هزاران داستان نوشته ام اما خارج از محدوده داستان و در هزاران نظر و مکاتبه و محاوره و گفتگویی که داشته ام حتی یک کلمه سکسی و غیر اخلاقی بر زبان نیاورده ام . آن را دنیای دیگری بدانید و این را دنیایی دیگر . متاهل عزیزم در کنار همسر و عزیزانت راحت و خوشبخت باشی . خدا نگه دارت ....ایرانی

ایرانی گفت...

آقا رضای گل داستان جدید بر مبنای نوبت در خواست ها خواهد بود که خود من هم هر وقت صلاح بدانم در خواست های خودم را وارد می کنم . مثلا ممکنه پنج تا در خواست پشت سر هم در مورد سکس با مامان و یا سکسی محجبه باشه خب این خیلی خسته کننده میشه . از طرفی وقتی تقا ضا ها زیاد باشه ممکنه حتی چند ماه هم طول بکشه من یه در خواستو انجام بدم . مثل حالا . داستان بیست سال بعد در اصل جزو در خوات های یک قسمتی بوده و همان عزیز تقاضای داستانی رو داشته در مورد سکس ها و فانتزی های دوران کودکی که من حتی سه ماه پیش نام داستان رو به نام غنچه های هوس به او گفتم و تازه هول هولکی و خیلی عجولانه اون داستانو پس از سه ماه به اسم غنچه های هوس نوشتم(قبل از این که چهر شنبه برم سفر) و تا سه ساعت دیگه منتشر می کنم . در این زمینه به گذشت زمان کاری نداشته باش به تعداد در خواست ها و توانایی تنها نویسنده یا نویسنده تنها باید توجه نمود و تا پاسخ یه یک عزیز داده نشه فرصت نمیشه انجام وظیفه دیگه ای کرد . داستانهای سکس پدر و دختر و پدر شوهر با هروس و خیلی دیگه از داستانهای تگ قسمتی هفته های اخیر آنها هم جدید و به در خواست دوستان و به نوبت بوده و داستانهایی که به مصلحت خودم منتشر می کنم این سایت سراسر داستانهاش جدیده جدید و جدید و جدید و باز هم جدید خواهد بود..رضا جان آسمان آفتابیه ..نباید در این آسمان به دنبال خورشید بود خورشید دیگران برای تو هم می تابد آنچنان که خورشید تو هم برای دیگران خواهد تابید و من افتخار آن را دارم که در خدمت شما همه دوستان خوبم باشم . پاینده باشی ....ایرانی

ناشناس گفت...

سلام داداش عالی بود میخواستم منو راهنمایی بکنی که چطوری مامانم رو بکنم چون دلم خیلی میخواد چکار بکنم مامانم رو بکنم بخصوص کون گنده اش رو به نظر شما میتونم از خواهرم کمک بگیرم چون من یه خواهر دارم گاییدمش اون کونش دوبرابر مامانم هست چکار بکنم کاش میشد مثل آریا مامانم رو بکن؟؟؟؟؟؟

ایرانی گفت...

دوست گل آشنا و نازنین .. می خوام بگم اینا همه یک داستانه می بینم که تو از داستانها هم جلو زدی . نمی دونم چی بگم . آخه این کار درستی نیست . شایدمادرت از این که این فکر رو داری ناراحت باشه .در هر حال من این گونه روابط رو توصیه نمی کنم ولی ان چه که مسلمه در هر رابطه ای باید اول طرف را از نظر فکری و فر هنگی آماده کرد و فکر نمی کنم کسی که نسبت به تو عشقی خالص غیر زن و شوهری یا غیر دختر و پسری داشته باشه بخواد راضی شه که با پسرش سکس کنه . امید وارم با یه خورده فکر و در نهایت به روشهای دیگه یا افراد دیگه این مشکلتو حل کنی ..برات آرزوی موفقیت و سر بلندی می کنم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر