ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بیست سال بعد 5

هایده که حس می کرد اون دو نفر حواس منو پرت کردن یه دستشو محکم به پشت سرم فشار داده و نذاشت که دیگه بیش از این خودمو متوجه اونا کنم . چه لبای داغی داشت . با این که پت و پهن تر و کلفت تر از مال شهناز بود لباشو می گم ولی یه حرارت و نرمی خاصی داشت که دلم می خواست همین جور میکش بزنم . -خیلی خوش تیپی شروین . خوش به حال شهناز که خیلی باهات حال می کنه . دستشو گذاشت رو شلوارم و خیلی ماهرانه سگگ کمر بندمو باز کرد و زیپ شلوارمو کشید پایین و دستشو از لای شورت رسوند به کیرم . تعجب می کردم که چقدر راحت تونسته شلوارمو بکشه پایین . و قبلش کمر بند و باز کنه . پدرم در میومد تا این سگگ سفتو بازش کنم . خیلی هیجان زده شده بودم . نمی دونستم چی بگم . لعنت بر این غیرت و حرص و حسادت . دست اون هوشنگه از زیر دامن شهناز داشت می رفت بالا . فکر کنم حالا دیگه کف دستش رسیده باشه به روی شورت و کوسش .. نگاهمو به چهره زنم دو ختم . طوری غرق هوس و حس خودش بود که یادش رفته بود شوهری هم داره و من این طرف با یه زن غریبه مشغولم . به غیرت خودم آفرین گفتم . ای بی معرفت به همین زودی یادت رفت که شوهری هم داری ؟/؟ خیلی عصبی شده بودم . دهنشو طوری باز و بسته می کرد این شهناز خانوم ما که انگاری هر لحظه داشت به هوشنگ می گفت که کیر کیر کیر می خوام . کیرتو بکن توی دهنم . بی انصاف . . حالا دیگه می دونستم در چه حالتی قرار داره . اون هر وقت که با کف دستم می کشیدم رو کوسش و دو تا چاک و برش کوسو می گردوندم و کف دستو دور اون خیسی های کوس به حرکت در می آوردم فکشو می گردوند و با نگاه خمارش اوج می گرفت . دلم می خواست این کاراش فقط برای من باشه ولی حالا داشت واسه یه مرد غریبه این کارو انجام می داد . دست هایده که رو کیر من قرار گرفت حس کردم که منم یواش یواش آروم شدم دیگه به لذت خودم فکر می کرد . می خواستم که فقط من باشم و اون . دیگه اصلا دوست نداشتم زنمو هوشنگو ببینم و حرص بخورم . چه لذتی می داد وقتی کیرمو با دستاش می مالوند. طوری مراعات می کرد که ناخنای بلندش به کیرم آسیبی نرسونه .. وااااایییییی هوشنگ دامن زنمو داده بود بالا و داشت کوسشو می لیسید .. داشتم آتیش می گرفتم نزدیک بود ازجام پاشم و بر نامه رو بهم بزنم . مرگ تدریجی و دق مرگ شدنو دیگه تحمل نداشتم ولی یه حس آرام بخشی مثل یک قرص خواب قوی مانع از این کارم شد . هایده کیر منو گذاشت توی دهنش . -اوووووففففف هایده جون .. چه حالی میدی .. -صبر کن پات به مهمونی خونه ما باز شه اون وقت می فهمی حال کردن چیه . حالا بذار یه خورده کیرتو ساک بزنم تا عشق کنی و مزه بگیری . اون وقت دلت می خواد همیشه از این مهمونی ها بر گزار شه . نمی دونی چه حالی میده . از قرار معلوم تجربه این هایده خانوم خیلی زیاد بود . دلم می خواست ساکیدن این خوشگل خانوم تا دقایق زیادی ادامه داشته باشه ولی نتونستم جلو خودمو بگیرم .. هایده آب کیر منو که با فشار و سرعت زیادی داشت می ریخت توی دهنش همه رو خورد و نوش جون کرد .. خودشم غرق هوس شده بود . دلم می خواست دستمو فرو کنم توی کوسش . حتی تا مرزش پیش رفتم و شورت و کوس خیسو با هم چنگشون گرفتم ولی گفت دیگه بسه واسه امروز بسه . من خودمم حشری تر از توام . کیر کلفت و درازی مثل کیر تو ندیدم . ولی امروز دیگه تا همین جاش کافیه .. اون طرف هم هوشنگ لب و دهنشو از رو کوس زنم بر داشته بود . تا لحظاتی بعد چهار تایی مون کنار هم نشسته تقریبا در یک وضعیت عادی قرار داشتیم . با این تفاوت که دیگه شهناز روسری نداشت و هر مردی زن اون یکی رو بغل زده بود --داداش هوشنگ می تونم فلسفه این سکس نیمه کاره رو بپرسم -شروین اولا باید بهت بگم عجب زن بیستی داری تو . خیلی دلم می خواست تا آخرشو می رفتم . باشه برای مهمونی خونه مون . راستش تا اینجاشو رفتیم که اون ترس و شرم شما یه پرده ای روش کشیده شه .. اما چرا ولتون کردیم . به این خاطر که وقتی این تابو شکسته شد اون جرعه ای رو که باید تشنگی تونو رفع کنه گذاشتیم برای مجلس که یه وقتی اگه حال کردنتون به آخر رسید دیگه پشیمون نشین . یعنی همین جوری تشنه بمونین برای ورود به مجلس . با هوس با گرمی و شور و اشتیاق بیایین . هر دو تونو میگم . -ای ای ای امریکا غلط کنه این جور مثل شما ها سیاست داشته باشه . راستش حالا که چراغ سبز نشون داده بودند ما رو اسیر خودشون کرده بودند . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر