ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادرفداکار54

امیر که شور و اشتیاق مادرشو دید هیجانش زیاد تر شد انگاری هر کدوم از اونا هوسشو برای سکس با اون یکی بیشتر می کرد . استیل کون مادرش بد جوری وسوسه اش کرده بود ولی از اونجایی که دهنش رو کوس الناز قرار داشت زیاد نمی تونست به این ترکیب زیبا نگاه کنه . انگشت شست چپشو تا ته فرو کرد توی کوس المیرا و چهار تا انگشت دیگه شو هم از کناره ها بالای کوس مامانش قرار داد . المیرا بازم حرکت هیجان و هوسوتوی کوسش احساس می کرد .. مادر و دختر دو تایی در حال جیغ زدن و فریاد کشیدن بودند . المیرا یه خورده کمرش و قسمت باسنشو خم کرد و آورد پایین تر تا امیر راحت تر بتونه  با کوسش ور بره -اووووووهههههه ماااااماااان اگه بدونی چه کیفی داره .. دلم می خواد داداش کیرشو بفرسته تا آخرش منو پاره پارم کنه .. مامان من کیر می خوام .. -الناز .. ببین امیر چه جوری داره بهت حال میده .. خواهش می کنم از این حرفا نزن . نذارحالمون گرفته شه ما اومدیم حال کنیم .. -مااامااان مااااماااان منم دوست دارم تا اونجایی که میشه لذت ببرم .. آخه این چیه دارم آتیش می گیرم .. دلم می خواد کیر داداش منو درسته قورتم بده .. امیر هم که این حس و التهاب خواهرشو می دید کوس کوچولوی النازرو بیشتر داخل دهنش می گردوند . یه دور کامل  تمامی کوسشو خیلی نرم و آروم بین دو تا لباش می گردوند و در مرحله بعدی اونو از وسط باز می کرد و چوچوله شو بین دو تا لباش قرار داده و اون جوری که بیشتر آتیشش بزنه میکش می زد .. -نههههههه داداششششش من می خوام .. -الناز دخترم .. امیر کارشو خوب وارده الان ردیفت می کنه .. وقتی که حالت جا اومد و ارضا شدی از کون می کندت .. این قدر عجول نباش هر چیزی راهی داره . زمانی داره یه خورده خود نگه دار باش ..  تو همین حالا شم چند قدم از دخترای دیگه جلو تری اگه خودتو بذاری جای اونا .. الناز ساکت شده بود . امیر کون مامانشو نمی دید ولی حالا با همون شستش مثل یک کیر داشت کوس المیرا رومی گایید و کف دستشو هم قرار داده بود رو قاچ کون سمت چپ مامانش .هر چند سرعت کردن مامانشو پایین آورده بود ولی هر چی بیشتر انگشتشو توی کوس مادرش فرو می کرد هم خودش حشری تر می شد و هم المیرا -امیر عزیزم پسرم .. من دیگه نمی تونم تاب بیارم . طاقت ندارم . کیرتو می خوام . -مامان  من الان باید یه خورده به الناز برسم . آروم رفت زیر گوش مادرش و طوری که الناز نشنوه گفت می خوای خواهرم بیشتر وسوسه شه و بازم کیر کیر کنه ؟/؟ آخه اونم دل داره اونم می خواد . تو که خودت یک زنی و می دونی دخترا در این سن چه جوری تحریک میشن . یه اشاره به سینه شون کنی دیگه رفتن . من همین حالاشم که دارم با کوسش ور میرم خودش دیگه کلیه و اون از مرز حشر و هوس گذشته .. گناه داره .. الناز بعضی از حرفای امیر رو می شنید و تقریبا حس کرده بود که داداش در چه موردی داره با مادرش حرف می زنه . اون دیگه به دختر بودنش فکر نمی کرد فقط می خواست از زندگی و از لحظه هاش استفاده کنه . المیرا دیگه نتونست تحمل کنه .. دیگه به این که دخترش چه جوری داره آتیش می گیره توجهی نداشت . خودشو توجیه می کرد که النازباید با کوس خوری ار ضا شه . و این که اونا هم در دوران حودشون از این جور ریاضت کشیدنها داشتند و تازه الناز هم باید خیلی خوشحال باشه که تا همین حد هم می تونه خودشو ار ضا کنه . یه پیشنهادی به امیر و الناز داد که  در حین این که امیر داره کوس خواهرشو میک می زنه کیرشم فرو کنه توی کوس مامانش .. الناز نتونست چیزی بگه و المیرا رو زمین  و به صورت طاقباز دراز کشید -الناز جون اگه دوست داری من خودم کوستو بخورم .. -نه مامان حداقل این یه کارو که داداش می تونه واسم انجام بدم راضی به زحمتت نیستم . الناز یه خورده لجش گرفته بود .. چقدر ما دخترا بد بختیم و از اون طرف المیرا هم داشت به این فکر می کرد که چقدر دخترای عصر حاضر پر مدعا شدن . الناز  لاپاشو گذاشت رو سر مادرش و با این که المیرا می تونست کوس دخترشو بلیسه ولی این کارو امیر همزمان با گاییدن مامانش انجام می داد .. -بیا جلو خواهر کوچولوی نازم -داداش  منو دریاب .. منو دریاب دارم می سوزم .. یه جوری میگی خواهر کوچولو که انگاری هنوز دختر بچه ام . من زن شدم وخانوم شدم . من خیلی چیزا حالیمه من می دونم زن به چه چیزایی نیاز داره .. چیکار باید بکنه تا از زندگی لذت بیشتری ببره .. -الناز حالتو بکن بذار ما هم حال کنیم و حواس داداشتو پرت نکن .. من کم هواتو نداشتم و بازم دارم .. کدوم مادره که واسه دخترش ..... لعنت بر شیطون .. امیر جون گردنت درد گرفت مادر فدات -مامان ! غصه گردن داداشو نخور ..کوست خسته شده از بس از دیشب تا حالا ازش کار کشیدی .. اصلا دلت واسه کیر داداش نمی سوزه ؟/؟  امیر باید کاری می کرد که صمیمیت بینشون حفظ شه .. فکر نمی کرد که عطش و هیجان سکس این عشق و دوستی و محبت بین اونا رو تحت تاثیر قرار بده . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر