ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 44

-عزیزم عزیزم پسرم .. چقدر خوشم میومد وقتی که کیرشو می دیدم که میره تا ته کوسم و بر می گرده عقب . از تماشای کون خودم و اندام خودمم لذت می بردم . با این که گردنم درد گرفته بود ولی همین جور داشتم به صحنه نگاه می کردم تا این سکس هضم شده رو برای من حلش کنه . چه هوس انگیز بود وقتی کیرشو بر می گردوند عقب و دوباره می کردش توی کوسم . خیسی کوسمو که می دیدم به هیجان میومدم . دیگه این سیاست بازیها که مبین چی فکر می کنه و نمی کنه کنار رفته بود . دیگه دو تایی مون یکی شده بودیم و می تونستیم با هم کنار بیاییم . یه لحظه یاد کیر معین پسر اولم افتادم که قربونش برم اون ورود دوباره به زندگی پر هیجان وسکسوبرام افتتاح کرده بود و منو به زندگی بر گردونده بود . حالا چیکار می کنه .. نمی دونم کی بر می گرده . ولی فعلا بهتره به اینی که داره سر حالم می کنه فکر کنه . اونا که مثل شوهر نیستن که بگم یکی بسه . مهسا بی خیال شو و به سکست فکر کن .. هر لحظه که بیشتر به صحنه نگاه می کردم دلم بیشتر می رفت و دوست داشتم کیر مبین همچین دراز می شد که از دهنم در میومد .. خنده ام گرفته بود از تصور این حالت .. خیلی حال میده که یه زن با چند تا حال کنه .. داشتم حس مردایی  رو که واسه تنوع دنبال چند تا زن میرن درک می کردم . هر کیری یه شور و هیجان خاصی داره . حسی که آدم از فکر کردن به اون صاحب کیر پیدا می کنه . یه لحظه حس کردم که نمی تونم صحنه گاییده شدن خودمو ببینم . لبم بسته شده بود . مبین طوری سرعت عمل به خرج داده بود که برای چند ثانیه نفهمیدم چی شده چون حواسم جای دیگه ای بود . در همون وضع که گردنم به طرف کونم کج شده بود اون لباشو رو لبام قرار داده بود و با هوس منو می بوسید . .. نمی دونستم با کدوم حس برم جلو . حس کیر یا حس لبای داغ و تشنه اش .. دو تایی رو با هم می خواستم . وقتی که سینه های منو با دستاش می گردوند و به تمام سمتها حرکت می داد دیگه تاب و توانی نداشتم . تنم بازم داشت ریز ریز می شد . اونم مثل معین کارشو خوب وارد بود . خوب خوب .. دلم می خواست پس از سکس حسابی واسش می رقصیدم مث یه معشوقه اونو سر حالش می کردم . نشون می دادم که مامانش می تونه خیلی کارا بکنه . مامانش هنوزم جوونه و با جوونی خودش می تونه به بچه هاش به پسرای گلش شادی و نشاط ببخشه  که نه نیازی به نا پدری داشته باشن و نه به دوست دختر . زیر نور شاعرانه و هوس داغ و احساس لطیف حس می کردم که بازم با یه مرد دیگه به بهشت رسیدم . در واقع به نوعی می شد گفت که این همین محسنه که داره منو می کنه و بهم حال میده . چون پسرام در واقع از نطفه اونند و اثری از کیر محسن شوهر خدا بیامرزمو در کوسم حس می کنم . با این افکار کارمو توجیه کرده و به خودم آرامش می دادم . کمر و گردنم درد گرفته بود . منو رو تخت خوابوند صافم کرد و افتاد پشتم . شونه ها و کمرمو غرق بوسه و نوازشهای خودش کرد . بازم با آرامش و مالش لذت بخش خودش گرمی هوس رو در من زنده نگه داشته طوری که هر لحظه از زبونم در میومد که مبین عزیزم زودتر فروش کن که دیگه کوسم داره سرد میشه .. اون وقت کیرتو دیگه قبولش نمی کنه ها -مامان به نظرت کوست حالا سرد و یخ زده شده ؟/؟ -نمی دونم تو روش سواری .. کف دست و چند تا از انگشتاشو گذاشت روش و در حالی که با یه چنگ اندازی بهش بازم جیغمو رسونده بود به آسمونها گفت مامان مامان مهسای خوشگلم من نمی دونم تو چی داری میگی من که دستام سوخت . -شاید دستای تو داغ باشه عزیزم .. انگشتای خیسشو گرفت طرف دهنمو من اون انگشتا رو لیس می زدم و با هوس خیسی کوس خودمو می خوردم و می گفتم .. عزیزم انگشتات داغ بودن یا کوس من .؟/؟ -مامان تو داغ داغ داغ هستی .. -حالا بگو مامان داغ بیشتر دوست داری یا یه مامان سر د و یخ زده .. دو تا کف دستشو به دو تا قاچ کون من مالوند و گفت نان داغ کباب داغ دوست دارم -نهههههه .. بازم بگو ولم نکن از این حرفای قشنگ بزن . کوسمو به روی تشک فشار داده و کونمو می گردوندم . مبین مال خودته مال خودته .. بچرخونش بگردونش .. بمالونش .. از وسط بازشون کن و بکن توش دیگه صبر ندارم . همین کارو باهام انجام می داد . با این که معین هم همین کارا رو باهام انجام داده بود و بعضی از حالات سکسمون  مثل رفتن تو استخر و سکس در طبیعت یه هیجانات خاصی داشت که هنوز به اون منزلت نرسیده بودم ولی تنوع و تازگی سکس و دستای تازه و کیر تازه ای که به بدنم رسیده بود شور عجیبی در من ایجاد کرده بود . از طرفی اون هیجانی هم که در ابتدای سکس و مقدمات حال کردن با مبین داشتم در نوع خودش بی نظیر بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

1 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام گرم همیشگی خدمت آره داداش گل نظرات منتشر نشده درذیل داستان فقط یک مرد 138 قرار داره .خدا نگه دارت باشه ...ایرانی

 

ابزار وبمستر