ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

درنده را باید درید

اسیر شب های بی پایان , فریاد خاموش روز گار نامردمیها , دلهای بیداری که تا سحر نمی خسبند و سحری که در جستجوی صبح , دیوار های سپید ابدیت را می شکند . طلوع طلوع .. زمزمه دلهای خسته بیداد گران .. هیاهو کنان , آخر لختی فرصت . .. حتی مشتهای من خسته بر چهره در یوزگان زالو صفت کارگر نیست . دارالمجانین به من لبخند می زند . حقیقت زندگی کی به خوابم خواهد آمد ؟/؟ در انتظار آن روزم . در انتظار لحظات شیرین پایان غمهای زندگی . ولی افسوس که دار المجانین همچنان پا بر جاست . بسیاری از آن رویا سخن می گویند . دارالمجانین همچنان پا بر جاست . عاقلان را در جایی که می گویند دار المجانین است دفن کرده اید . می گویند آنان نمی دانند ولی آنان که نمی دانند آگاهند . آنان که نمی دانند عاقلند . این را دستهای خونین امروز می گوید . این را کاسه سر دیوانگان خون آشامی می گوید که به پوست هندوانه ای نمی ارزد . اسیر شب های بی پایان .. حیوانات وحشی , سگهای هار,  گرگهایی که هر گز سیر نمی گردند , شیر های طماع ,گوسپندان مظلوم و ستم کش , روباههای مکار , خروسهایی که تنها می خوانند . کجاست قاصد پیروزی ونوید صلح . کجاست همای سعادت تا بر بالهای فاصله نشسته و آنها را به هم پیوند دهد تا دیگر پروازی نداشته باشند . سکوت , سکوت , سکوت فاصله . شب بی پایان بیداد ها نمی ماند . بیدار ها نمی میرند  وسر انجام بی نهایت هم شکست خواهد خورد واین شب زمانی به پایان می رسد که دیگر از دریوزگان زالو صفت نشانی نباشد . دستت را به من ده برادر تا  یک صدا فریاد زنیم که شنا گر های گند زده را به مرداب پس خواهیم فرستاد تا به آن زندگی جاودانه ای که مستحق آنند دست یابند . کجایید ای گلهای پاکی که با لجنها پیوسته در ستیزید حتی اگر سر در مرداب ها فرو برده باشید باز هم زنده اید چون از مرز بی نهایت هم گذشته اید تا این شب را برای آنان که از تاریکی می گریزند به روز رسانید . کجاست همای سعادت تا بار دیگر انسانها را با زندگی و سعادت پیوند دهد  تا معنای سعادت را به آنان بفهماند . تا در یوزگان زالو صف فرصت خود نمایی نیابند و اینک حیوانات وحشی دست به دست هم روز گار را بر آنانی که خوی وحشی گری ندارند تلخ کرده اند . آری جز این که این درندگان را درید چاره ای نیست ... نقل از دفتر خاطرات دوران سربازی ... ایرانی 

7 نظرات:

ایرانی گفت...

ایرانی گفت...
آره داداش خوبم دوستان چند پیام دیگه در ذیل داستان هرکی به هرکی داده اند هرچند مال یکی دو قسمت قبل بوده ولی از دستم در رفته بود ..سحرجان دوست داشتنی مهسای گل و نازنینم وبوی سون عزیز و یاور همیشگی ام از پیامهای داغ داغی که برایم می فرستید ممنونم و سپاسگزارم . این داستان که هفته ای دوبار منتشر میشه . افتخار می کنم که دوستان شایسته و خوش زبون و خونگرمی مثل شما دارم . درود بر همگی شما و همه خوانندگان فهیمی چون شما ...ایرانی

چهارشنبه ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱:۳۷:۰۰ (GMT+۰۳:۳۰)
ایرانی گفت...
آره داداش دوست داشتنی پیام گرم تو را بعد از انتشار پیام قبل خودم دیدم و منتشر کردم . خوبی و بزرگواری و فروتنی و کلی صفتهای پسندیده دیگر را می توان در تو دوست خوب و شایسته ام یافت .. واقعا خسته نباشی می دانم دوستان ارزش کار تو را می دانند و من هم می دانم که چه خالصانه تلاش می کنی . اینجا هم خانه توست و آنجا راهم خانه خود می دانم شهر من خانه توست شهر تو خانه من است وایران خانه ماست . پاینده و پایدار باد ایران و ایرانی و بر افراشته باد پرچم سه رنگ سبز و سفید و سرخ شیر و خورشید نشان ...ایرانی

چهارشنبه ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱:۵۰:۰۰ (GMT+۰۳:۳۰)

ایرانی گفت...
آره داداش گرامی ارسلام عزیز هم در داستان خانوم مهندس روشنک پیام گذاشته با تشکر از آره داداش گلم پاسخ من ..ارسلام جان منم خیلی خیلی خیلی از تو به خاطر پیام گرم و همراهی همیشگی ات سپاسگزارم . وجود دوستان باوفایی مثل تو انگیزه ام رو برای نوشتن زیاد تر می کنه . شاد و کامروا باشی ...ایرانی

چهارشنبه ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۲:۰۰ (GMT+۰۳:۳۰)
ایرانی گفت...
آره داداش نازنین ! لطف و شور و نشاط دوستان در سایت لوتی زیاد شده هر چند من همه هموطنان و خوانندگان گلو در جای جای این کره خاکی دوست دارم و زیبای عزیز هم در ذیل داستان مادر فداکار پیام گذاشته .. زیبای زیبا قلم ! این داستان هفته ای یک بار و یک شنبه ها منتشر میشه و دیگه داریم می رسیم به صحنه های آخر . ازت ممنونم زیبا جان که به این مجموعه و داستانهاش توجه داری . غنچه لبخند زیبا همیشه بر لبانت شکوفا باد ...ایرانی

چهارشنبه ۲ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۸:۴۷:۰۰ (GMT+۰۳:۳۰)
ایرانی گفت...
آره داداش خوبم! فانتومی عزیز و حسمای گل در آخر داستانهای عاشقتم میسترس و بابا تقسیم بر سه واسم پیام گذاشتند ...پاسخ به فانتومی نازنین ...فانتومی دوست داشتنی خیلی ممنونم از تو به خاطر پیام گرم و وقتی که واسه خوندن این داستان گذاشتی و مهم تر از همه به خاطر لطفی که به من و این مجموعه داری . امیدوارم با داستانهای بهتری در خدمت تو و بقیه دوستان باشم ...ایرانی و پاسخ به حسمای خوبم ..حسمای نازنین اظهار لطف و محبتت با کلام ادبی و شیوایت بر آنم داشت که من هم عرض ادب و احترامی خدمت تو دوست خوبم داشته باشم . هر چند در همه حال برای همه شما خوانند گان خوب احترام قائلم .حسما جان خوش قلم اطاعت میشه به روی چشم ..این داستان هفته ای دوبار در روز های دو شنبه و پنجشنبه منتشر میشه و تا پنج دقیقه دیگه به وقتی که دارم این جملاتو می نویسم یه قسمت دیگه از این داستانو منتشر می کنم . دیگه به تنهایی بیشتر از این فرصت نمی کنم . چون این داستانها همه در دست نگارش بوده و به غیر از یکی دو داستان , بقیه داستانها فقط یکی دو قسمت بعدی اونو آماده کرده دارم . بی نهایت از تو جه و محبت شما حسمای عزیزم سپاسگزارم . شاد و سربلند باشی ...ایرانی

پنجشنبه ۳ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰:۰۰:۰۰ (GMT+

ایرانی گفت...

ایرانی گفت...
باز هم سلام به آره داداش گرامی جوابی برای آرمین خان در داستان هوس اینترنتی ...آرمین جان از این که به یاد ما بودی بسیار ممنون و متشکرم . نشان دادی که در هر شرایطی می توان به یاد هم بود و برای ارزشها ارزش قائل شد . با درود بر تو آرمین گلم خدا نگه دار ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز پیامهای بالا همه تکراری بوده که ازذیل داستانهای خانم مهندس 54 و هرکی به هرکی 100 کپی کرده ام . از آنجایی که به پاسخ به نظرات بیشتر از انتشار خود داستانها اهمیت می دهم و اینها هنوز در لوتی منتشر نشده با یک دسته بندی و کپی به صورت تکراری اونا رو آوردم تا راحت تر باشی . آخر هفته خوبی داشته باشی . ممنونم ازت ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام به خوانندگان و دوستان عزیزم در این مجموعه ..این عین متنی بود که در 20 سالگی و در خدمت سربازی نوشته بودم .دوستان کجا رفتید . همسایه های دوست داشتنی از شما جلو زدند .. با همه اینها دوستتان داشته با آرزوی بهترین ها برای شما و آنانی که دوستشان می دارید خدا نگه دار ....ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش خوبم مثل این که حالا تو رفتی سفر ..امید وارم هر جا هستی حالت خوب باشه .. حسین عزیز هم در داستان من و مامان و زندایی پیام گذاشته .. حسین جان این داستانهای نیمه کاره معمولا فقط یکی دو قسمت بعدیش آماده هست چون تعداد داستانها زیاده و باید به همه توجه داشت و قسمتهای بعد رو آماده کرد رو این حسابه که زیاد منتشر نمیشه .. اگه فرصت کنم و بیشتر بنویسم حتما با کمال افتخار بیشتر آپ می کنم . شاد و سر بلند باشی حسین جان ...ایرانی

ناشناس گفت...

سلام خدمت ایرانیِ عزیز

خواستم از طریق شعر این آهنگ، حسم رو به کسی که هیچ وقت این متن رو در اینجا نخواهد خوند، بیان کنم.

خسته و پریشانم
در غم تو گریانم
از همه گریزانم
تا رود ز تن جانم
تو که گفتی، به پیش من بمان
چرا چنین نهان، مرا به حال خود رها کردی؟
چرا ندیده ای که از غمت، فغان رود به آسمان
چه گویمت مرا فدا کردی
مگر که جان به لب رسد
که یادت از نظر رود
چرا تو بی خبر ز ما رفتی؟
چه می شود عیان شوی؟
مرا عزیز جان شوی؟
بگو چرا؟
بگو کجا رفتی؟
دیده بر رهت دارم
در دل شبِ تارم
در غمِ تو بیمارم
تا دوباره برگردی
تا دوباره برگردی
به هر کرانه رفته ای
به یک بهانه رفته ای
به هر نشانه رفته ای
بجویمت ز بی نشان ها
دوباره پیشِ من بیا
ببین که می شود به پا
نوای شور و نغمه ها، به کوه و دشت و آسمان ها
ببین، که دل شکسته ام
به گوشه ای نشسته ام
به جز، تو دل نبسته ام
دمی بمان به پیش من، عزیزِ جانم
ز دیده خون شود روان به یادت ای امید جان
ز چشم من نشو نهان که در فراغِ روی تو رسد خزانم
دیده بر رهت دارم
در دل شب تارم
در غم تو بیمارم
تا دوباره برگردی
تا دوباره برگردی
تا دوباره برگردی…


---------------------

پیروز و شاد باشی استاد ایرانی.

ایرانی گفت...

رفیق آشنایم بسیار بسیار زیبا بود . زیباتر از همه آن است که هر کلمه آن روح و جان پیام و احساس تو به کسیست که به فرموده ات این متن را در اینجا نخواهد خواند (نمی خواند )که ای کاش می خواند . اما ای عزیز یقین بدان که هستند عزیزانی که بدانند چه کرده اند و بدین طریق پیام عزیز دلسوخته خود را بخوانند شاید بدانند و یا در یابند که با دلشکسته خود چه کرده اند .. دوست خوبم به یاد داشته باش که دل شکستن هنر نمی باشد اگر شکسته دل گردی زیبا تر و با شکوه تر از آن خواهد بود که دلی را بشکنی که خداوند بلند مرتبه دلشکستگان صبور را دوست می دارد ..استاد آشنای چون کوه استوار من تا ابد پاینده باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر