ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 27

بریم بریم رو تخت هرچی تو بگی .. -طناز نوک سینه هات چه حالت قشنگی پیدا کرده درست شبیه به یک کوه خیلی کوچولو خوشگل شده با نوک تیز . در فاصله چند ثانیه ای که بریم رو تخت  دهنشو از رو سینه ام ور نمی داشت و نوکشو همین طور میک می زد -فرزاد خیلی حریصی امون بده جا به جا شیم -طناز وقت طلاست نباید لحظه های زندگی رو هدر بدیم . باید از لحظه ها و ثانیه ها نهایت استفاده رو بکنیم . کف دستش روی کوسم قرار داشت و من  کوسموروی همون دست حرکت می دادم . زیر دلم و داخل و روی کسم یه آشوبی بر پا بود . لذت مث یه موج و مثل چند تا موج در حال بالا و پایین رفتن بود . امواج دریا وقتی به ساحل نزدیک نزدیک می شن یهو ار تفاعشون کم میشه و پخش میشن ولی این لذت و امواج هوس وقتی به سر کسم می رسیدند انگاری تازه اوج می گرفتن . نفهمیدم کی و چه جوری دراز شدم . فقط لب و دهن و دستای فرزادو حس می کردم که رو بدنم مشغوله .. منم خودمو سپرده بودم به دست اون و طوری سستم کرده بود که حال تکون خوردنو نداشتم . می دونستم کیرش از اون کیر هاییه که وقتی بره توی کس تنگ و پر هوسم خیلی زود می تونه منو به اوج برسونه و امواج هوسو در تمام بدنم پخش کنه منو بلرزونه . -اووووووخخخخخخخ کسسسسسم کسسسسسم .. سوخت سوخت . سوخت .. .. فرزاد داشت کوسمو لیس می زد و مثل یه کباب خوشمزه و نرم اونو گذاشته بود تو دهنش و گاهی هم میکش می زد و مزه مزه می گرفت .. -منم دارم می سوزم طناز لب و دهنم سوخت .. زبونم سوخت .. -بذار بسوزه بسوزه .. دلتم بسوزه -چرا خوشگل خانوم . دلت واسه من نمی سوزه .. کاش اینا همش مال خودم بود .. -اینا که مال هیشکی غیر خودم نیست . حالا دادمش به تو که ردیفش کنی . کوسمو از دو طرف به وسط جمعش می کرد . یه ورم هوس که خودکوس  داشت و یه ورم دیگه بهش اضافه می کرد و دهنشو تا اونجایی که می تونست بازشون کرده و اون کوسو درسته می ذاشت تو دهنش و می مکیدشون .. -آههههههه بگو بگو فرزاد چی داری می خوری .. چی می خوری .. -همون چیزی رو که داره به من زندگی میده جون میده . انرژی میده .. کف دستمو رو موهای سرش ول کرده آروم آروم باهاشون بازی می کردم . لحظه های شیرین و لذت بخشی که دوست نداشتم تموم شه . لحظه هایی که دوست داشتم بازم بیشتر و بیشتر بسوزم و در هوس  و کیف و حال خودم خاکستر شم . -طناز طناز عزیزم تو هم حس منو داری ؟/؟ -تو چه حسی داری فرزاد .. -حس این که دلم می خواد زمان همین جا وایسه و لذت هام تموم نشه . منم در بهشت هوس با تو بودن  باقی بمونم . این اولین و آخرین سهم من از بهشت زندگی باشه . -طوری حرف می زنی که انگاری حوری بهشتی تو باشم -طناز من وقتی با توام و تو رو دارم یه چیز پایین ترو می خوام چیکار -فرزاد عزیزم تو چقدر خوب می دونی که چطوری می تونی دلمو ببری و با من کنار بیایی . فقط می خواست منو بسوزونه و ازم حرف بکشه که چقدر هوس دارم و خوبم می تونست این کارو انجام بده و من چه می خواستم و چه نمی خواستم با کلمات هوس خودمو نشون می دادم . چطور می تونستم  نشون ندم که هوس مث آتیش از تمام پوست بدنم در حال شعله کشیدن و به اطراف پخش شدن بود . لبشو از رو کسم ورداشت . دو تا کف دستشو به نوبت دور هر کدوم از رونهای پام حلقه زد و یواش یواش میومد پایین و همراه با اون پاهامو می بوسید .. زانومو گذاشت تو دهنش . به همه جا زبون می زد و و هر چند لحظه یه بارم دستشو می کشید رو کسم و دوباره می رفت پایین .. می خواست بفهمه که چقدر هوس دارم و شایدم می خواست بهم بفهمونه که طناز سر سخت بالاخره تسلیم شده . هر چند همه اینا رو به بهانه فیلم بازی کردن و این که می خوام یه نوار چند ساعته داشته باشم تر تیب داده بودم . آره فیلم بازی کردن منم خودش نوعی فیلم بازی کردن بود . اومد پایین و پایین و پایین تر .. -فرزاد چیکار می کنی .. دلم می خواست بازم ازم تعریف کنه . بازم منو ببره اون بالا بالا ها و بگه که چقذر شیفته منه و قدر منو می دونه -عزیزم چیکار داری می کنی . داری کاری انجام میدی که یک بت پرست با بت خودش این کارو نمی کنه -طناز منم یه بت پرستم . اصلا چی دارم میگم تو از بت هم برام بالاتر و با ارزش تری .. بذار تو رو بپرستمت . بذار از ذره ذره وجود و تن و بدنت حال کنم .. حالا نوبت  انگشت پاهام شده بود که اونا رو بذاره تو دهنش . این جوری که اون پیش می رفت می دونستم که با دستام هم همین کارو انجام میده . نمی خواست که از هیچی بگذره . می خواست با تمام اونچه که میشه ازش لذت برد لذت ببره و لذت بده . کاش مهرداد هم باهام این جور عشقبازی می کرد . .... ادامه دارد .. نویسنده ..ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر