ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 145

لبخند هیفا و رضایت اون منو بیش از پیش وادارم می کرد که کیرمو با یه حال و هوای بهتر و سریع تری بزنم به کوس ناب و ناز این خواننده جنده و خوش بدن و خوش گوشت . دستامو دور هر برش کونش جدا گونه حلقه زده و اونو به طرف خودم می کشوندم و با حرص و هوس کونشو می گاییدم . هوس کردم اون سوراخ افسانه ای و جادویی رو یه بار دیگه ماچش کنم و خوب که سر حالش کردم سیر سیرش کنم و بعد غزل خدا حافظی رو بخونم ولی نمی دونستم دیگه باید از کدوم مسیر و چه جوری برگردم ایران . نمی دونستم  باید چیکار کنم . فقط خدا خدا می کردم که اسیر حزب الشیطان کثیف نشم . حزب الشیطانی که بیش از سی و اندی ساله که خون ملتو تو شیشه کرده . کیرمو کشیدم بیرون و دو طرف قاچ تپل و درشتشو باز کرده دو تا انگشتمو هم بین بالا و پایین سوراخش قرار دادم و لبامو غنچه کرده گذاشتم رو سوراخ کون هیفا .. اول ماچش کرده و هر چند که سیر نشده بودم ولی با نوک زبونم خوب که لیسش زدم دوباره کردم تو کونش .. بازم داغ داغ شده بودم . کونش طوری چسبون بود و کیرمو قفل کرد که حس کردم که شاید نتونم نیمساعت کونشو یک سره بکنم . چون می دونستم  باید همچین مدتی کیرمو بذارم تو کونش و بکشم بیرون تا اون جوری که دلم می خواد حال کرده باشم . وقتی که دوباره کیرمو کردم تو کونش اونم به شدت خودشو بهم می چسبوند و با لوندی خاصی بازم آبمو کشید .. یه جوری هم ماهرانه این کارو انجام می داد که حس می کردم بارون آرامش و نشاطو رو سرم خالی کرده .. دو تایی مون از حال رفته بودیم . البته من بیشتر سست شده بودم . اون که کاری صورت نداده بود . وقتی خودمو جمع و جور کردم هر لحظه منتظر بودم که یه جایی  این ماشین سلطنتی وایسه و مارو پیاده کنه ولی انگار نه انگار .. رفتیم به یه خونه ویلایی . خونه که نبود . اگه بخوام بگم کاخ بود درحقش ظلم کردیم . شاید یکی از خونه های بهشتی رو آورده بودند که رو زمین بسازند . در هر حال اون جوری که بوش میومد من و این خانوم یه ده دوازده ساعت دیگه رو باید همین جا مشغول می بودیم . یه نگاهی به درو دیوار و نگهباناش انداختم دیدم که جای دعوا افتادن و دست به یقه شدن نیست . لعنتی حالا باید چیکار می کردم . پامون به بالا نرسید . این هیفا خانوم  یه بیکنی دو تیکه ای تنش کرده بود که آب  دهنم دوباره جمع شد ولی با این که خیلی خوشم میومد با این حال حس نمی کردم که کمرم سنگین شده باشه .  من  که دیگه مریخی نبودم این همه زور داشته باشم و آب .. تازه اگه تومریخ آب پیداشه . همونجا کنار استخر سر پوشیده دراز کشیدم . با این که فصل سر ما بود ولی  محیطو گرم و شاعرانه کرده بودند تا به من و این جنده خوش بگذره . خودش لختم کرد ولی دست به دو تیکه خودش نزد و رفت کون به هوا و شکم رو زمین کنار استخر دراز کشید . یه سگ گردن کلفت  قوی هیکل که فکر کنم نر هم بود اون دور و بر می پلکید .. اگه از دست نگهبانا در می رفتم از دست این آقا سگه در برو نبودم .. روکردم به هیفا و با این که می دونستم فارسی حالیش نمیبشه گفتم بسه دیگه من هلاکم . یه خورده به این سگ گردن کلفت یاد می دادی که کستو لیس بزنه و یه تنفسی هم به ما می دادی .. طوری خسته بودم که طاقباز افتادم و خوابیدم . ولی لحظاتی بعد چشامو باز کرده این بار اونو دیدم که افتاده رو من و اونم چه افتادنی نفسم بند اومده بود ولی اون هیکل رخش و رعنا اون بدن آبدار و اون باز وهای تپل و نرم  که انگار روشن تر از وقتی که داخل ماشین بودیم به نظر می رسبد همه و همه یه جوری دلمو برده بودن که احساس کردم اگه چند دقیقه دیگه هم با من ور بره می تونه هوس و نشاطو بهم بر گردونه . . این آقا سگه هم هی دور و برش موس موس می کرد .. غلط نکنم  باید نمک گیر شده باشه . یعنی من  کس پادشاه گاییده و سگ گاییده رو دارم می کنم .. به دلت بد راه نده کوروش تو ملکه الیزابتو گاییدی . زن رئیس جمهور امریکا و نخست وزیر انگلیسو گاییدی و چند تا از مجتهدین جان بر کف  ستم ستیز رو .. این که نمیشه هرکی رو که می گایی آک آک باشه . تازه از کجا معلوم که این سگه اونو گاییده باشه . این قدر به این زبون دراز حسادت نکن . نمی دونم چی شد که خود به خود کیرم اومد بالا . فکر کردم اگه من به این  خوش اندام نرسم میره زیر کیر سگ سنگر می گیره .. این بار گذاشتم اون رئیس باشه .. ولی چه رئیسی دستمو گذاشته رو تیکه پایینی بیکنی خوش مدلش .. آخ که چقدر دلم می خواست کونش توی دیدم باشه . ولی فقط دستم روش قرار داشت .. هر بار که اون تیکه رو می کشیدم پایین حیفم میومد که  یه دیدی نزده اونو تماما پایین بکشم . دستمو رسوندم به لاپای هیفا و کوس تپلش .. چه هوایی داشت اینجا و چه صفایی . حبابهای رنگارنگ . گلکاری شده .. آخ که جون می داد برای سک سکس جانانه .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر