ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یک عروس و هزار داماد 43

-آخخخخخخخخخخخ کامی کامی.... موشک کیرش با یه آتیش قوی لذت کسمو می سوزوند و اونو به همه جای تنم پخش می کرد . دیگه تموم شده بود . تمومش کرده بود . اون لحظه ای که سالها در انتظارش بودم از راه رسیده بود . لحظه ای به زیبایی و شکوه تمام لحظه  های زندگی من . لحظه ای که اونو با هیچ لحظه ای عوض نمی کردم شاید فقط با یه لحظه عوضش می کردم و اون این که بهم بگن عشق از دست رفته ام کامران زنده میشه و من می تونم معنای واقعی زندگی رو احساس کنم . دیگه به دنبال انتقام نباشم ولی حالا فکر غرق شدن در واقعیت بود واقعیت این که پسر خوشگل و نازم کیرشو در اختیار مامان قرار داده بود تا دیگه شکوه واسه انتقام هیچ مشکلی نداشته باشه . دیگه نیازی به این نداشته باشه که مرتب نقشه پیاده کنه و خودشو بندازه توی دردسر . به هر حال  همیشه از این بیم داشتم که یه روزی بیفتم توی دردسر . هر چند تمام دار و ندار فرشاد به اسم من بود و تقریبا کل سپرده های نقدی اونو هم از چنگش در آورده بودم . ولی دوست داشتم اونو تدریجا زجر کشش کنم . البته اون هنوز از زجر چیزی نمی دونست . اون باید می دونست که زندگی فقط خوردن و خوابیدن و به زور کسی رو در اختیار داشتن نیست . ولی واقعیت این که برای اثبات این چیز من خودمو اسیر این وابستگی ها کرده بودم و به این مسئله عادت کردم . -عزیزم کامی چرا از جات بلند شدی ؟؟ -الان میام مامان . رفت و یه آهنگ ترکی شاد گذاشت و گفت مامان این جوری بیشتر حال می کنم نمی دونی چقدر این کار با این آهنگ هایی که دوست دارم لذتش چند برابر میشه .. -اووووووفففففف هر کاری رو که می دونی درست تره و عشق و کیف و لذتتو بیشتر می کنه انجام بده . لبه های کسمو به دو طرف باز کرده و کیر تازه نفس و تشنه خودشو به کس من می مالید و گاه آروم و گاه تند اونو فرو می کرد توی کسم و بیرون می کشید .. در خیلی از داستانهای سکسی خونده بودم که وقتی یه مادر به پسرش کس میده دلش می خواد که  عشق و هوسش فقط مال اون باشه . حالا من به عشقش کار نداشتم چون می دونستم با این روحیه ای که دارم دیگه در زندگیم عاشق کس دیگه ای نمیشم ولی هوسو چی بگم که با همون کیری که کامی کرد توی کسم انگاری اشتهای منو باز کرد واسه این که بازم راه کسم راه عبوری باشه برای کیر مردانی که هنوزم این جاده رو جاده پر شکوه هوس و شهوت می دونن و می دونستم که پسر بچه های نو جوون و جوونی که طالب این کوس هستند خیلی راحت می تونن ازش بهره مند شن . فکرای عجیبی به سرم افتاده بود . شکوه حالا بسه دیگه چقدر خوش اشتها شدی . حالا  کیر این پسر گلتو هضمش کن . تا رو دل نکنی . مثل این که این  لحظه های خوش خیلی به دلت نشسته و بهت مزه داده . داشتم آتیش می گرفتم . چقدر حال می داد . -کامی کامی تند تر تند تر مامانت از ت عشق می خواد هوس می خواد . بیا جلو تر بیا بیا بیا ببوسمت ومنو ببوس بکن منو بکن منو بگو چه جوری بهت حال میده . دوست داری مامانتو چه جوری آتیش کنی . ترانه های شاد اونو به هیجان آورده بود . برق هوس رو تو چشاش می خوندم . می دونستم که درون کیرش چه آتیشی بر پاست اون پوست ختنه نشده اش لذت هوسشو چند برابر کرده . اون واسه کیرش خوراک زیادی لازم داشت می دونستم به این نون و ماستها ارضا بشو نیست و اگرم آبشو خالی کنه خیلی زیاد و پرحجم اونو می ریزه توی کسم و خیلی زود هم هوسش بر می گرده . خودم باید بهش برسم . اگه مامانش بازم می خواد با مردای دیگه ارتباط داشته باشه اشکالی نداره ولی اون فقط باید با مامانش باشه . پدر دخترا رو در میارم اگه بخوان با پسر خوشگل من حال کنن . عیبی نداره . بذار خود خواه باشم . بذار همه چی رو واسه خودم بخوام . دلم می خواست پس از این که سیر سیر منو گایید دوباره اون کیر ختنه نشده اشو تو دستام بگیرم و با لذت بهش نگاه کنم و ساکش بزنم . واقعا عجب کاری کرده بودم و عجب کیری زده بودم . . دنیا و زندگی به کام من می گشت . روی کس من . زیر کس من . کاش این گردش در تمام زندگی من بود . کاش با عشقم کامی هم این رابطه رو بر قرار می کردم تا کارم به اینجا ها نمی کشید . سزای کسی که با عشق می جنگه باید همین باشه و من شکیبایی خودمو تحسین می کردم . می دونستم شاید در واقع و از نظر انفرادی و به شخصه کارم درست نباشه ولی هنوز از فرشاد نفرت داشتم . هنوز هم در تمام این مدتی که باهاش زندگی می کردم حتی از یک سکس خودمم با اون یه لذت نصفه و نیمه رو هم نبرده بودم . فقط تنفر و انزجار و شکنجه بود . اگه دست خودم بود با همین دستام خفه اش می کردم . آروم نمی گرفتم تا مرگ اونو نمی دیدم . همین جوری که کامی منو نا خواسته ولی مقصرانه جلو چشام به کشتن داده بود . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر