ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 43

شقایق زود باش دیگه خودتو لخت کن . دیگه نباید به این فکر کنی که چقدر می تونی حال کنی و چقدر لذت ببری . یواش یواش باید خودتو قانع کنی که این برات یه شغل شده . باید حواست باشه که ابزار کارت فرسوده نشه . بهشون حال بدی همونجوری که اونا می خوان . کاری کنی که آبشون زود تر بیاد . البته ما که یه مدتی از کارمون میگذره حق داریم که ماهی یه بارو ار ضا شیم . می دونی فرق بین ما و خانومای پولدار بالای شهری که اهل حال و تفریحن چیه ؟/؟ یه مرد پولدار وقتی که داشت منو می کرد واسم تعریف کرد که زنش به پسرای خوشگل کوچه شون پول میده تا اونو بکنن . اونا از کیف و تفریح خسته نمیشن . اونا پولشونو واسه تفریحشون خرج می کنن و ما تفریحمونو فدای پولمون می کنیم . حالا شقایق برو لخت شو و بیا که هر چی این دو جوون گفتن باید انجام بدیم . سارا مثل یه خواهر دلسوز  هوامو داشت . حتی بهم گفت حواست باشه که جنده ها پاش که بیاد چشم دیدن بهترین دوستشونو ندارن . اونو در کاسبی به عنوان یه رقیب به حساب میارن -سارا تو که این جوری نیستی ؟/؟ -مگه تو این جوری هستی ؟/؟ بغلم کرد و منو بوسید . اگه اونو نداشتم چیکار می کردم . من و سارا لخت در کنار اون دو تا جوون قرار گرفتیم . اسمشون بود هابیل و تیمور . سارا شورت هابیلو کشید پایین و منم همین کارو در مورد تیمور انجام دادم . اصلا حال و حوصله خود سکسو نداشتم . بیشتر سکسهایی رو که تا حالا در مورد حرفه ام انجام داده بودم اکثرا خودمو در فضای سکس قرار داده بودم تا زجر کمتری بکشم ولی دیگه دلم نمی خواست اون فضا سازی رو انجام بدم . سارا راست می گفت . حالا باید به خودم و دخترم می اندیشیدم . من شاید بیشتر از چند سال نمی تونستم فعالیت کنم . دخترم بزرگ می شد خرج تحصیل داشت .. من باید براش هزینه می کردم .. دوتایی مون شروع کردیم به ساک زدن کیر طرف . دیگه از سکس تکراری خسته شده بودم . از این زندگی چندش آور . حرکات سارا بد نبود ولی حرفایی که می زد نشون می داد که داره فیلم میاد و خودشو یه زن حشری نشون میده .. -اوووووفففففف هابیل هابیل جون .. من کیرتو می خوام . زودتر منو بکن .. دستشو از بس مالید به کوسش یه خورده خیس کرد اونو نشون هابیل داد و گفت ببین ببین بچه خوشگل کوسم التماس دعا داره .. آخخخخخخ معطلش نکن زود باش دیگه .. چند تا جمله می گفت و به ساک زدنش ادامه می داد هر چی خواستم مثل اون فیلم بازی کنم نتونستم . هنوز شوک رنجوندن میثم در من باقی و اثر گذار بود . هر چی هم به خودم می گفتم بی خیال نمی تونستم بی خیال باشم . لحظاتی بعد تیمور افتاد رو من و هابیل هم افتاد رو سارا . کیرها رفته بودند توی کوس .. کوس من که کاملا خشک بود و دردم گرفت . بااین حال صدام در نیومد . درهر حال منم آدم بودم از سنگ که نبودم چند بار که کیرشو کرد تو کوسم و بیرون کشید یه خورده کوسم خیس تر و روونتر شده و تونستم تحملش کنم . این جور بی خیال بودن هم یه جنده رو از کاسبی های بعدش میندازه . آخه اون باید دردو تحمل کنه . من و سارا سرامون در کنار هم بود . وفتی لباشو رو لبای من قرار داد حس کردم که منم یه جورایی دلم می خواد که منو ببوسه . از بوسه هاش لذت بیشتری رو حس می کردم تا گاییده شدنم توسط تیمور . سارا از پهلو دستشو گذاشته بود رو سینه هام و منم از بغل با سینه هاش بازی می کردم . مردا خیلی از این کا رما خوششون اومده بود و با هیجان بیشتری کیرشونو می کردند تو کوس ما . از وقتی که سارا بهم حال داد منم حس کردم که از سکس با تیمور بیشتر دارم حال می کنم . حرکات دوستم باعث شده بود که حس کنم کوسمم نیاز به این داره که انگولک شه .. من و سارا آروم لبای همو می بوسیدیم تا این لحظه های سختو یه جورایی واسه هم راحتش کنیم -سارا من حس می کنم که از سکس با تیمور دارم لذت می برم .. -منم تازه دارم با کیر هابیل کیف می کنم -پس اون چیزایی که گفتی چی -عزیزم من که نگفتم حتما نباید لذت ببری . گفتم که  احساس اجبار رو واسه لذت بردن در خودت به وجود نیار . داری کیف می کنی و حالشو می بری نمیشه گفت که چرا خوشت میاد .. -آهای دخترا چیه در گوش هم پچ پچ می کنین بلند تر بگین بذارین ما هم بشنویم -هیچی هابیل جون داریم می گیم شما عجب کیرای باحال و نمونه ای دارین و ما چه عشقی داریم با کیرتون می کنیم . دوتایی شون چه کیفی می کردند از این که می دیدند دارن بهمون حال میدن . هردوتاشون طوری به هیجان اومده بودند که در یک لحظه کیرشونو بیرون کشیده با دهن افتادن رو کوس ما .. این یعنی طول کشیدن بر نامه سکس . دوتایی مون یعنی من و سارا دوست داشتیم زود تر خودمونو خلاص کنیم چون احتمال داشت یه مشتری دیگه ای هم داشته باشیم . اونا تازه میک زدن کوسمونو شروع کرده بودند . سارا یه چشمکی بهم زد که اولش دوزاریم نیفتاد .. منم سرمو تکون می دادم به علامت نفهمیدن .. لباشو نزدیک گوشم کرد و طوری که اون دو تا مرد نشنوند گفت چقدر دوزاریت کجه بهت میگم ارضا شو ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر