ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

متدرفداکار63

امیر لباشوغنچه کرده و رو کوس کوچولو و غنچه ای خواهرش می گردوند . -داداش زبونتو فرو کن تو کسسسسم انگشتتو یه خورده بکن توش .. . اینا کین اینجا جمع شدن .. -عزیز دلم حس کن هیشکی اینجا نیست . ببین اینایی که اینجان اصلا بی غم شادن . انگار نه انگار یه کیری اینجاست و یه کس تازه نفسی که دو تایی می خوان اینجا رو به آتیش بکشن . -داداش داداش اینا اگه بخوان باهات حال کنن چی من چیکار کنم . خاله الهام که می خواست . حالا سه تا دیگه هم اضافه شدن . -الناز جون من با خاله جون و عمه جون محرمم . -محرم هستی که هستی . دلیل نمیشه که کیرتو فروکنی تو کس اونا .. -الناز جونم چرا از این خیالای بد می کنی . تو که می دونی من این کس ناز و تازه رو با هیچ چیز مشابه ای تو دنیا عوض نمی کنم .-آره داداش می دونم صبر کن یه آب  دیگه ببینی . شناگر خوبی میشی . -این حرفای زنونه رو از کجا یاد گرفتی -فکر کردی خواهرت هنوز بچه هست ؟/؟ ناسلامتی من دیگه یه خانوم شدم .. آهههههههه داداش امیر جون .. خودتو بکش بالاتر  کیرتو بذار تو دهنم .. -چرا الناز جونم . خوشت نمیاد که کوستو می خورم .-چرا امیر ولی هم می خوام حال کنم از این که حس کنم این کیری که تو دهنمه تا چند دقیقه دیگه میره تو کسم و هم این که دیگه اونا حالیشون شه که این کیر مال منه و واسه حال دادن به من . و دیگه وقتی که بکنی تو دهنم اونا نمی تونن قالب قشنگ و پر هوسشو ببینن -چی میگی الناز نمیشه که همش کیرمو ازشون قایم کنم . با این حال شادوماد حرف عروس خانمو گوش کرد و کیرشو فرو کرد تو دهنش .. الناز هم با هوس و با یک ناز و ادای زنا ی حشری طوری کیر امیرو توی دهنش می گردوند که برادر بیچاره به خودش فشار می آورد که همون اول تو دهن خواهرش خالی نکنه . زنا همه محو اونا بودند . سوسن : امیر جون بپا که خفه اش نکنی .. انسیه : ببین الناز شیره اش همه رو نکشی ها بعدا واست  لازم میشه .. کتی : چی داری میگی .می خوای دختر بچه بار دار شه ؟/؟ سوسن : چه اشکالی داره . نمی دونی چقدر باحال میشه . اون وقت الناز هم میشه مادر بچه اش و هم عمه اش . خیلی کیف می ده . کتی : بچه ها اگه گفتین المیرا  اون وقت چه نسبتی با این بچه پیدا می کنه .. تا این سه تا مهمون رفتن فکر کنن و جواب بدن خود المیرا زودتر شروع کرد به حرف زدن .-من میشم دو تا مادر بزرگ .. هم ننجونش میشم هم ننه آقاش .. ولی خواهش می کنم دیگه از این نفوس های بد نزنین . اگه کار به اونجا بکشه  سقطش می کنیم . ولی از ماه دیگه بهش میگم که قرص بخوره .. سوسن : خودت چی خودتم قرص می خوری .. -دیوونه شدی سوسن . امروز خیلی تیکه میندازی -المیرا تو گفتی و ما هم باور کردیم . وقتی که یه مادر این جور کس دادن دخترشو می بینه کس دادن خودشو هم نمی بینه ؟/؟ این قدر دیگه فیلم بازی نکن .. امیر و الناز هم عاشقانه و با دنیایی از هوس  در آغوش هم بودند . امیر سراپای خواهرشو با بوسه هاش داغ و آماده کرده , رفته بود رو سینه های خواهره . انسیه :طوری گرم صحبت بودیم که اصلا نفهمیدیم این پسره کی کیرشو از دهن خواهرش کشید بیرون . ولی نگاه کن عجب حالی می کنن . شوهرم هیچ وقت این جوری بهم حال نداده بود .-ببینم مثل این که بدت نمیاد امیر با تو بر نامه بره . -ببین کتی تو و الهام با امیر محرمین و درست نیست گناه داره که باهاش طرف شین ولی من و سوسن اشکالی نداره که بریم زیر کیر امیر جون . من می شم زن عموش و سوسن میشه زن دایی .. -از کی تا حالا واسه خودت فتوا صادر می کنی .درسته که شما نامحرمین ولی دلیل نمیشه زن شوهر دار بره زیر کیر یه مرد دیگه ای غیر شوهر خودش و به اون کس بده . این تو رساله کدوم کس خل نوشته . -نوشته نیس ولی بالاخره الان بیشتر از سی ساله که از این کس شرات می نویسن و اینم روش . حلال و حرام چیه اینا رو خودشون در آوردن . -اگه این جوره عمه و خاله واجب ترن . کتی حرصش در اومده بود .. نمی دونه که امیر قبلا عمه شو گاییده .. هر کدوم از زنا هم همین فکر رو در مورد خودشون داشتند . فقط المیرا می دونست که پسرش تر تیب همه رو داده . در همین لحظه صدای زنگ در اومد .. -بچه ها خانوما این دیگه باید الهام باشه .. وقتی که الهام اومد دسته جمعی  از جا بلند شدند . الهام جعبه های شیرینی و بقیه خرت و پرت ها رو یه گوشه ای گذاشت و گفت بچه ها یکی تون بیاد کمک . کلی از وسایلو داخل حیاط گذاشتم . ولی جمعو که به اون صورت دید داشت شاخ در می آورد .. سوت زدن شروع شد . الهام یه لحظه آروم و قرار نداشت . مجلس گرم کن خوبی بود . -کی به شما گفت تا من نیومدم لخت شین .. شما زنا همین جا روبروی اینا وایسادین دارین تماشا می کنین ؟/؟ واسه چی با هم مشغول نیستین .. ببینم  شما شب اول به گاییدن رفتنتون دوست داشتین یکی شما رو این جوری دید بزنه و تمرکزتون بهم بخوره ؟/؟-الهام ! ما که با امیر و الناز این حرفا رو نداریم . اتفاقا این جوری اونا اعتماد به نفسشون زیاد تر میشه و اگه کمک هم بخوان در خدمتشون هستیم .. الهام المیرا ر و کشید یه گوشه ای و گفت حقته خواهر . منو رد کردی خدا چند تا دیگه واست رسوند . فکر نکنم اینا  تا یه سرویس کس ندن از اینجا رفتگار باشن . چهره کیر طلبو من به خوبی می شناسم -الهام تو که خودت از همه کیر طلب تری -این حق منه . هی بی معرفت تو می خواستی پرده دخترتو پارش کنی راستشو به من نگفتی ؟/؟ تو که می دونی من واسه الناز جونم هر کاری می کنم .. الناز که از حمایت الهام خوشش اومده بود گفت ممنونم خاله جون هر وقت باشه باید تو رو داشته باشم . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر