ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم برسه 52

دخترا دیگه داشتند از جون مایه می ذاشتن . طوری رفتار می کردن که اونایی که می خوان برن به یه عروسی مجلل این جور با خودشون ور نمیرن . از بعد از ظهری تا شب که شاهد کار اونا بودم همین جور یک سره داشتند خودشونو انگولک می کردند . نینا که چند بار مدل موهاشو عوض کرد . یه بار دم اسبی می بست . یه بار چتری ردیفش می کرد . یه بار اونو از جلو جمعش می کرد و پشتشو به صورت گیس در می آورد -بابا قارچی دوست داری این دفعه برم مدل قارچی بزنم ؟/؟ نورا که از این جنگولک بازیهای نینا خسته شده بود گفت میمون هر چی زشت تره بازیش هم بیشتره -نورا ساکت باش کی گفته که به خواهرت توهین کنی . اتفاقا خواهرت خیلی هم خوشگله . نونا : بابا تو هم هی ازش دفاع کن -من که چیزی نگفتم . نورا داره حمله می کنه .  ببینم هنوز هیچی نشده که دارین این جوری با هم کل کل می کنین اگه به وقت سکس بخواین با هم در بیفتین چی . من میذارم میرم ها . نینا خودشو به گردنم آویخت و طوری ناز کرد و عشوه ریخت که دلم می خواست همونجا بخوابونمش و ردیفش کنم -بابا منو هم تحریم می کنی ؟/؟ من که کاری به کار کسی ندارم و حرفای بد نمی زنم . این دو تا همش دارن اذیت می کنن و مرض دارن . -عزیزم تو هم سعی کن همین قدر رو هم نگی و در مورد خواهرات به احترام صحبت کنی . من همه شما رو دوست دارم . نورا یه دور خودشو چرخوند و دستی به کونش که زیر دامن در حال ترکیدن بود کشید و گفت من که خودم می دونم بابا با این هیکل بیشتر حال می کنه . روز به روز داره  بیشتر تیپ خانوما رو پیدا می کنه . تو جوجه فقط تن بابا رو درد میاری . -نورا یادت رفته که خودت که اون وقتا جوجه بودی چه جوری واسه بابا جونی جیک جیک می کردی که یه دون بندازه تو دهنت ؟/؟ -شیطونه میگه ...-بسه دخترا شما منو دیوونه کردین . مثل این که هوس نامادری به سرتون افتاده  . کاری کردین که خاله تون دیگه کمتر رغبت می کنه بیاد این ورا . مادر بزرگتونو که می بینین احترامشو رعایت نمی کنین . از منم که خجالت نمی کشین . از الان که این قدر خود خواهین فردا پس فردا که سرمو گذاشتم زمین خون همدیگه رو هم بخورین سیر نمیشین . من که فرار نکردم از پیشتون نرفتم . کدوم پدرو دیدین که بگه من این بچه خودمو بیشتر دوست دارم ..نونا : بابا تو نینا رو بیشتر از ما دو نفر دوست داری . همش هم اونو لوس می کنی . نینا که از این حرف خواهرش خوشش اومده بود گفت اگه بابا منو بیشتر دوست داره به خاطر اینه که از شما بهترم . اخلاقم بهتره اذیت نمی کنم حرفای بد نمی زنم بیشتر و بهتر هم بهش حال میدم . اگه هم شما دوست دارین بابا دوستتون داشته باشه از من یاد بگیرین -ما چاپلوسی بلد نیستیم -آدم بابا شو دوست داشته باشه چاپلوسیه ؟/؟ .. تا حدودی حق با دختر کوچولوم بود و اون دو تا از حسادت داشتند دق می کردند .. دخترا بیایین نزدیک . سر هر سه تا رو در بغلم گرفتم و نوازششون کردم . می دونین که همه شما رو چقدر دوست دارم و بدون شما نمی تونم زندگی کنم . تمام دارو ندار و زندگی من مال شماست اگه زن نمی گیرم به خاطر شماست . چرا منو اذیت می کنین . همش به فکر خودتونین . چند بار باید بهتون بگم هر کدوم از شما واسه من ارزش خاص خودشو داره . اینو هم راست می گفتم . نورا که هیکل زنونه ای پیدا کرده بود و نونا هم چند وقت دیگه مثل اون می شد و یه خورده دیگه که رشد می کردند هیکلی مثل هیکل مامانشونو پیدا می کردند . این جوری سکس کردن خیلی هم می چسبید . از هر مدل و هیکلی یکی رو توی بغلت داشته باشی . یکی از علتهای رشد سریع  دخترا این بود که   اونا از زندگی و سکس لذت زیادی می بردند و در نهایت آرامش همه چی واسه شون فراهم بود و احساس کمبودی نمی کردند . -حالا برین به کارتون برسین .. نونا : بابا جون ما بعضی از سلیقه هاتو می دونیم . بیشترشو می دونیم . کلی واسم روضه خوندند و می خواستند که واسشون بگم که مثلا چه مدل شورتی و چه مدل مویی رو بیشتر دوست دارم و یه چیزایی شبیه به اون .. -دخترا من یه دختر خوب و با اخلاقو بیشتر دوست دارم . مثلا من از شورت قرمز براق خوششم میاد اما دلیل نمیشه که اگه یکی از شما شورت آبی بپوشه حشری نشم یا اونو کمتر دوست داشته باشم در هر حال من همه شما رو دوست دارم . بهتون احترام می ذارم . اگه یه بد اخلاقی کنین و به هم توهین کنین خوشگل ترین خوشگلهای دنیا هم که باشین من شما رو زشت می بینم .  با همه این حرفها بازم دخترا دست از این آینه و آرایش بر نمی داشتند . اصلا ملاحظه منو نمی کردند که هر کاری وقت و ساعتی هم داره . مدام شورت عوض می کردند و می رفتند جلو آینده و کونشونو نگاه می کردند و یه وارسی هم از جلو می کردند که کدوم حالت و رنگ بیشتر بهشون میاد . نورا و نونا یه همزیستی مسالمت آمیزی داشتند هر چند می دونستم که اونا هم به موقعش و در میدان عمل نسبت به هم حسادتهایی دارند ولی فعلا خواهر کوچیکشونو سد راهی می دونستند نسبت به این که من به اونا کمتر محبت می کنم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر