ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 51

نینا عزیزم دختر خوشگل و نازم نمی دونی چقدر این کون ناز و تپلت داره منو آتیش می زنه . -بیشتر از کون نورا و نونا ؟/؟ -اینو دیگه باید خودت متوجه باشی . شایدم ته دلم از سکس با نینا لذت بیشتری می بردم و شاید هم به خاطر تنوع و هیجانی بود که بهم دست داده بود . فقط همینو می دونستم که فرو رفتگی کیر من در کون و سوراخ ریزش یه تصویر زیبایی از هوس درست کرده بود که  من باورم نمی شد دارم در همین عالم با دخترم حال می کنم . تمام تنم سست شده بود . اصلا دلم می خواست حرکتی نداشته باشم و فقط غرق در اون حالت و صحنه هایی شم که کیرم چسبیده به سوراخ دخترم و خیلی آروم رو به جلو و عقب حرکت می کنه تا نینا خوشگله ام دردش نگیره -بابا بابا جونم بکن بکن .. چقدر بهت بگم که تو باید تا می تونی به ناز گل خودت حال بدی و باهاش حال کنی . دوست دارم وقتی پیش اونا میری سیر سیر باشی .. این حرکات و رفتارش بازم منو به این فکر انداخته بود که آیا کار درستی کردم که برای شب جمعه بر نامه خانوادگی و گروهی رو چیدم یا نه . . سرعت گاییدن نینا رو زیاد ترش کردم . اون از این که بهم بیشتر حال بده بیشتر حال می کرد و منم دلشو نشکستم . دردو می خورد و منم مراقب بودم که کونشو پاره نکنم . انگشتمو رو سر کونش می گردوندم . خیلی خوشش میومد . دیگه از جیغ زدن وحشتی نداشت . خیلی شجاع تر شده اعتماد به نفسش بیشتر شده بود . خواهراشم دیگه بهانه ای نداشتند جز این که چند بار اومدن پشت در و فریاد زدند نینا یواش تر ما  می خوایم بخوابیم -چیه بچه ها اون شبایی که شما زیر کیر بابایین من خواب ندارم ؟/؟ .. طوری زبون اونا رو بست که از حرف زدن خودشون پشیمون شده بودند .. نمی تونستم کیرمو زیاد توی کون دخترم حرکت بدم واسه این که دیگه زیاده از حد با کیر من نا هماهنگ بود . مادرش به زور تحمل می کرد وای به حال اون . دیگه آخرای کار دستمو دور گردنش حلقه زده و با یه دست دیگه ام  بدنشو به طرف وسط بدنم می چسبوندم و با کف دست و انگشتام با روی کوسش بازی می کردم .هر دو تا مون دیگه از حال رفته بودیم . -خیلی خوشم میاد بابایی .. -درد نداری ؟/؟ -از دردش هم خوشم میاد . تو که خوشت میاد منم خوشم میاد . -قربون تو دختر فداکار . بابا دیگه نمی تونه آبشو داشته باشه .. اجازه هست ؟/؟ -پدر جونی بابای گل و ناز من تو رئیس منی . هر وقت خوشت اومد و هر جور ی که خواستی کیف کن . .. بعضی از تکیه کلامهای نورا و نونا رو به کار می برد . خوب از اونا یاد گرفته بود ولی هر چی فکر می کردم به غیر از بچگی هاش شاعد سکس بین من و اونا نبوده . مگر این که این هفت خط یه جورایی فالگوش وای می ایستاده .. به من چه مر بوطه .-آخخخخخخ نینا نینا عزیزم دخترم دلبندم کیر بابا داره جوش میاره .. -بابا بابای خوبم خالیش کن تو سماور کون من ..جا داره .. -اون که خیلی تنگ و کوچولوست ..-بابا کونمو دوست نداری ..-می میرم براش .. همون جور که واسه دختر گلم می میرم . ناز و عشوه های پدرونه و دخترونه ادامه داشت-نینا اگه داری می سوزی بگو بکشمش بیرون .. -بابا بابا زود باش دیگه من حالا دارم می سوزم -نینا داره میاد داره میا د جوووووون فدای اون کون تپل و سوراخ کون تنگت .. آب بابا رو آوردی .. اوخخخخ اوووووخخخخخخ ووووووییییی دارم می سوزم .. نینا  همراه با جهشهای کیر من کونشو هم دور کیرم حرکت می داد -نکن نینا جونم دردت می گیره . بیا بیا بیا عزیزم سرتو به طرف من خم کن تا لبای داغ و خوشگلتو ببوسم . بیا دختر ناز من . دستامو گذاشتم رو سینه هاش . -بابا بابا من بزرگ شدم . من خانوم شدم .  منو تو چنگت بگیر . فشارم بگیر . فشارم بده . سینه هاشو تو چنگ خودم گرفته بودم . لباشو می بوسیدم . لبامو مثل حرفه ای ها می مکید .. طوری بهم حال داده بود که تا چند دقیقه بعد از ار ضا شدن دلم نمیومد و دوست نداشتم که کیرمو از توی کونش بکشم بیرون و لبامو از رو لباش بر دارم . یه شب فراموش نشدنی رو با نینا خوشگله ام داشتم و دیگه به همون صورت توی بغل هم خوابیدیم . خوبی این که شب جمعه  هارو به بر نامه سکس دسته جمعی اختصاص داده بودم در این بود که برنامه هفتگی من با دخترا یه نظم خاصی پیدا می کرد و اون این که می شد طبق بر نامه هفتگی درسی دو روز در هفته رو به طور ثابت به هر یک از دخترا اختصاص داد . ولی یه مسئله دیگه این که من هم باید مراقب قدرت بدنی خودم می بودم و سکس زیاد هم منو از پا مینداخت . فوقش آبمو کمتر خالی می کردم ولی این دخترا مگه امون می دادن ؟/؟ اگه می خواستم یه شب ارضا نشم بهشون بر می خورد و می گفتند بابایی دیگه دوستم نداری ؟/؟ ازم خوشت نمیاد ؟/؟ با اون یکی حال می کنی ؟/؟ کلافه ام کرده بودند . بالاخره اون پنجشنبه بعد از ظهری که تا چند ساعت بعدش قرار بود چهار تایی بریم تو رختخواب از راه رسید ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر