ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 52

نترس نترس عزیزم . مامانت فرار نمی کنه . همین جاست تا هستم واسه شما عزیزام هستم .. این جمله رو طوری ادا کردم که حواسش باشه که من هوای همه بچه ها مو دارم و فقط به این فکر نکنه که من فقط به اون میدم . با مبین خیلی راحت تر بر خورد می کردم . چون احتمال می دادم که اون می دونه که من با داداش بزرگه اش رابطه داشتم . -مبین جان  می دونم عاشق این سوراخ کون تنگ منی .. حالا کسمو بکن . از روبرو منو بکن . .هنوز ته مونده های آب مبین از کوسم در حال بیرون ریختن بود .. پلکهامو گذاشتم رو هم تا برای دقایقی به هیچی فکر نکنم . حس می کردم که روحمو از بدنم کندم و در دنیایی از آرامش سیر می کنم . شاید برای دقایقی نمی دونستم که در کجام . فقط یه کانون لذتو در خودم حس می کردم که یه چیزی داره به اون کانون فشار میاره و با حرکاتش  منو در آسمان هوس به پرواز در میاره تا برسم به اونجایی که دلم می خواد . چشامو بسته بودم و همه جا رو تاریک می دیدم . . در همین آرامش حس می کردم که باز کمک های دیگه ای میشه که راحت تر بپرم . وقتی که چشامو باز کردم و خودمو در فضای حموم و کنار حوضچه جکوزی نما دیدم  خیلی شگفت زده بودم . . مبین کیرشو از کسم بیرون کشیده بود و در حال مکیدن و لیسسیدن کس بود .. -عزیزم تو از نو شروع کردی ؟/؟ مثل این که موتورت تازه گرم افتاده -چیه مامان دوست نداری ؟/؟ -خوشت نمیاد که تا این حد هات باشم ؟/؟ چرا عزیزم ادامه بده بخورش .. بالای کوسمو چه جور با دو تا انگشتاش جمع می کرد و می ذاشت تو دهنش . اول  با یه فشار و مکش قوی اونو تو دهنش نگه می داشت بعد با یه شتاب ثابت اونو توی دهن حرکت می داد و یدفعه که به آخر می رسید ولش می کرد . اون لحظه ای که ولش می کرد یهو دلم یه جوری می شد  . دوست داشتم از نو شروع کنه و اونم مرتب این کارو می کرد .. بعد رفت سراغ چند تار موی بلندی که یادم رفته بود اونا رو به خوبی تیغ بندازم . چند تار مو بیشتر نبود . همونا رو میذاشت تو دهنش و از اول تا آخرشو به نرمی می کشید .. طوری منو به هوس می آورد که دستمو میذاشتم رو پیشونیش و اونو می دادم عقب ولی دلم می خواست که دوباره بیاد جلو تر .. چقدر از این نرم بازیهاش خوشم میومد . واسه خودش یه پا آتیش بود . می دونست رگ خوابمو چه جوری تو دستای خودش بگیره و رامم کنه . وقتی که اون جور داشت با کسم ور می رفت انگشتشم کرد توی کونم .. اوخ چه لذتی می داد با این کاراش . انگشت توی کونش کسمو به هیجان می آورد و کوس لیسی اون کونمو می لرزوند کون و سوراخشو دو تایی با هم . دلم می خواست و هوس داشتم که اون بیشتر ازم لذت ببره . می دونم کیرشو آماده کرده بود واسه این که اونو فرو کنه توی سوراخ کونم . -مبین منو ببوس سینه هاتو بنداز رو سینه هام . انگشتاتو بذار توی کس و کونم . ولم نکن . هواتو دارم . دوستت دارم .. یه نگاه عاشقونه ای بهم انداختیم و اون یه بار دیگه منو بوسید . سینه هاشو به سینه ام چسبوند . شستشو گذاشت توی کسم و انگشت وسطی رو کرد توی کونم .. -نهههههه نهههههه همه جا رو با هم داری .. چه حریص .. چه حریص .. -اوووووفففف مامان من همه جا تو گرفتم و تو همه اینا رو داری . چهار تایی حال می کنی -نه نههههه همه جام داره حال می کنه .. بکن بکن .. ولم نکن همه جا مو داشته باش .. می خوام تا چند دقیقه دیگه بهت کون بدم . سر حالم کن سر حالم کن .. کیرشو به پام می مالید . حس می کردم که بازم داغ و شق شده . وقتی که شنید می خوام بهش کون بدم هیجانش زیاد تر شد و سعی داشت رضایت منو بیشتر جلب کنه ولی خودشم سر شار از هوس و هیجان بود . -بیا بریم توی آب بیا بیا هر کاری دوست داری و دلت می خواد با هام انجام بده بکن توکونم .. بکن .. مبین جرشششش بده .. فکر کن داری کسمو می کنی . نترس .. پاره پاره ام کن .. لذت ببر . هوس دارم . هوس دارم . خوب باهاش حال کن . همونجوری که چند ساعت پیش بهش دست می کشیدی . اول همونجور باهاش بازی کن . ببوسش . می خوام حس کنم که هنوزم واست همون تازگی رو داره . دوباره رفتیم داخل آب که تا اول کمرمون می رسید  . خودمو به لبه رسوندم  و بالا تر کشیدم  تا با یه کون قمبل کرده ای که به طرفش گرفتم حشرشو زیاد تر کنم و اونم بهم حال بیشتری بده . دستاشو دور کونم حلقه کرد و ماچ و بوسه های نرم و لیس زدنو شروع کرد . -جووووون مااااماااان تا می تونم حال می کنم . حال می کنم .. می خورمش دوستش دارم .. اونو بازش می کرد و می دونم که حریصانه نگاش می کرد . سرمو گرفتم طرفش تا نگاهشو بخوبی ببینم . ببینم که به چه هوس و لذتی داره کونمو نگاه می کنه . یه پامو دادم عقب و کفشو گذاشتم رو کیرش .. دلم می خواست  کیری رو که تا چند دقیقه دیگه می رفت توی کونم حسش کنم و از این حسم لذت ببرم . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش گرامی پاسخ به دوستان عزیزی چون شادی پدرام سید جواد و سپید من در ذیل داستان با با تقسیم بر سه 54 منتشر شده که ممنون میشم اگه زحمت انتقالشو بکشی . سپاسگزارم با نهایت احترام ...ایرانی

 

ابزار وبمستر