ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 52

کمیل وقتی هیجان منیره رو دید لحظه به لحظه از خجالتش کم و به هیجانش اضافه می شد . برای اون اندام منیره مثل اندام حوری بهشتی بود . اندام  یک حوری که تا به حال اونو ندیده بود و فقط وصفشو شنیده بود ولی حالا منیره مثل یک پری اسیر دستاش بود . سرشو خم کرد منیره رو کاملا لختش کرده بود . انگاری که با خودش جنگ داشت اون چند تیکه لباس اضافه رو می خواست با خشونت از تن خودش در بیاره طوری که لباسش  گیر کرده بود و  کمیل رو طوری عصبی کرده بود که دلش می خواست به زمین و زمان فحش بده .. منیره که کاملا سکس کرده بود و لخت لخت شده بود در یک حالت قمبلی سرشو به طرف کمیل بر گردوند و گفت کمیل جان حالا چرا این قدر عصبی میشی یک مومن هیچوقت خشمگین نمیشه به وقت خشم و عصبانیت بر خودش مسلط میشه و از طرفی یک با ایمان صبر داره . عجله نمی کنه . گر صبر کنی زغوره حلوا سازی .. کمیل هم که مثل منیره حالا دیگه سر تا پا لخت بود سرشو به طرف کون منیره خم کرد و  خودشو رسوند به پشت زن .  کون منیره رو از وسط باز کرد و گفت من غوره نمی خوام . می دونم این از اولشم واسم کیشمیشه . شیرینه . خوردنیه .. منیره از این که کوسشو بماله به ریش آخوند کمیل خیلی لذت می برد .. -اوووووفففففف کمیل جون کمیل جون .. ریشت چقدر خوب خارش کوسمو می خوره . اگه بدونی خیسی های کوس رو اگه به ریشت بمالی چقدر صورتت پر قوت  و پر مو میشه . -می مالم می مالم ریشمو به کوست می مالم . حرکتش بده حرکتش بده از بالا به پایین از پایین به بالا چپ و راست و راست و چپ .. کمیل   صورتشو و منیره کونشو حرکت داده و  کوس و کون زن و ریش و صورت مرد در تماس با هم صحنه جالبی رو به وجود آورده بودند . کبری هم که  از فضای هال بیرون رفته بود و گوشه کنارا در حال دور زدن و تماشای گل و گیاه بود برای چند لحظه سر و صدای بکن بکن و اوف اوف رو شنید .. بر شیطان لعنت . حرامه .. کراهت داره که من این صدا ها رو بشنوم . این کمیل چرا این جوری شده چرا این قدر سر و صدا می کنه  هر چند که یکی در میون متوجه نمی شد که برادر زاده شوهرش چی داره میگه ولی همینو کاملا شنید که داره میگه ریشمو به کوست می مالم .. می مالم .. با خودش فکر می کرد که اگه منیره رو برای چند تا از این مجتهدین قم ببره و بتونه  مجوز اجتهاد رو از اونا واسه شوهرش بگیره خیلی خوب میشه . اگه این منیره راضی بشه . بعضی از این آخوندا شاید صد سالشون هم بشه . فقط اگه منیره رو ببینن و سکته نکنن خوبه . فکر کبری خیلی مشغول همین مسائل شده بود . خوبی این مجتهدین این بود که هر کاری که در مورد زن بازی یا همون صیغه ها و هوسبازیهای شرعی خودشون انجام می دادند مخفیانه بود و حداقل نمی خواستند که مجتهدین جان بر کف دیگه با خبر شن برای همین ممکن بود ده تا از اونا منیره رو بکنن ولی از این که یکی دیگه همچین کاری انجام داده با خبر نشن . فاصله خودشو با فضای سکس اونا زیاد تر کرد تا صداشونو نشنوه . فکر نمی کرد که کمیل جوان اسیر زنی میانسال شه و طوری باهاش سکس کنه که انگار هیشکی دیگه به تورش نمی افتاده . خدایا منو ببخش . نمی دونم این کارم درسته یا نه ولی اگه شوهرم ملا شریف مجتهد شه و  از نوع کتابدارش هم بشه می تونه خیلی به حال جامعه و امتش مفید واقع شه . می تونه شمع های فروزان ایمان رو همیشه روشن نگه داشته باشه . همه بهم میگن کبری زن یک مجتهده . میان پیش من تا واسشون پارتی بازی کنم تا وقت ملاقات با شوهرمو واسشون جور کنم . اون طرف هم منیره کل صورت کمیل رو خیس کرده بود . آخوند حالا در حال کوس لیسی بود . -کمیل جون کمیل جون .. چه مزه ای داره .. خوبه ؟/؟ ترشه یا شیرین .. -ما درون را بنگریم و حال را کی برون را بنگریم و قال را . منیره جان شیرین تر از عسل . آب زندگانی .. منیره  با کف پاش کیر کمیل رو لمس کرد و گفت آب زندگانی در این وجود داره . در این ..-کی میگه منیره جون . من حس می کنم که شور و حال کودکی در من به وجود اومده همراه با هوس دوران بلوغ .. -پس کمیل جون یه کاری هم بکن که منم جوونتر شم . منم شور و حال بیشتری پیدا کنم . دلم بخواد همین جور در تمام لحظه ها تنم زیر تن تو یاشه و کوسم زیر کیر تو . -منیره جون از این هم می خوای جوونتر شی ؟/؟ من قبولت دارم .. قبولت دارم . -حالا کمیل جون .  شمشیر پرفروغ  و تیز اسلام رو زودتر وارد سر زمین من بکن تا  بیشتر معلوم شه که من تسلیم توام . -نهههههه نهههههه من تسخیر شده توام .. -کمیل جان اگه همین الان کیرتو فرو نکنی توی کوسم خودم میام رو کیرت می شینم . -نههههه الان میام . نمی خوام اولش کوس بالای آقا باشه .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

3 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم دمت گرم خستگی یه روز کاریو از تنم در بردی مخصوصا اون صحنه ای کبری تو حیاط بود و صدای کمیل ومنیره رومیشنید داداشم من دنباله اینجور صحنه ها هستم دمت گرم
توی مادر فداکار هم گل کاشتی عالی بود
اون دوتا متنی هم که نوشتی عالی بود
هرکی به هرکی هم دیگه نگو
نقاب عشق هم کافی بود
داداشم از اینجور صحنه ها برای کبری زیاد بزار یا مثلا بره یه نگاهی به سکس بندازه دوست دارم

ایرانی گفت...

دلفین عزیزم ممنونم ازت و از پیام گرمت . از این که به یاد ما هستی و داستانهای این مجموعه رو پیگیری می کنی . چشم حتما . سعی می کنم از نکته های فرموده شده هم در داستان خودم استفاده کنم .. برات آرزوی موفقیت و شاد کامی کرده امیدوارم هر روزت بهتر از دیروز باشد ....ایرانی

ناشناس گفت...

This article will show you the specific steps you need to take in order to become a master in effective contact management.
With the city growing in such a rate you will find that the property values are always going up.

The capital city, just like its namesake Christopher Columbus is ready to explore all the
arenas of economic growth; and it has also seen small increases in its home values.


Visit my blog post: raandyou.com

 

ابزار وبمستر