ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 158

من رفتم پشت عفت قرار گرفتم در حالتی که عارف نبینه من دارم چیکار می کنم با این که مادرشو گاییده بودم ولی می دونم د ر این لحظه ای که اون داشت مادرشو می گایید دلش می خواست که من از این محیط دور باشم و اجازه بدم که اون در نهایت آرامش کارشو انجام بده . در هر حال می دونستم عفت از این که من نزدیکشم لذت می برم . پری خودشو روی سر عارف رسوند . معلوم بود که عارف باهاش یه راحتی دیگه ای رو احساس می کنه تا این که منی که بکن مادرش بودم بخوام با هاش حرف بزنم و نصیحتش کنم . عارف در حالی که کیرش بود توی کس مامانش و یواش یوا ش کمی هم به خودش حرکت می داد تا به حرکات گایشی مادرش کمک کنه  به محض این که دید کس پری روی سرش قرار گرفت زبونشو در آورد و شروع کرد به لیسیدن کس پری اونم با چه اشتهایی . لذت و حق شناسی رو می شد از نگاهش خوند . -عارف جون می خوام یه چیزی بهت بگم ناراحت نشی . در محفل دو ستانه ما ممکنه گاهی یک مرد بخواد با چند تا زن باشه و یا یک زن هم بخواد با چند تا مرد باشه . یک مرد و چند تا زن خب در واقع معمولا همون لذت رو برای مرد داره فرق زیادی نداره . ممکنه تمرکز اونو هم به هم بزنه ولی گاهی می بینی چند تا مرد میرن طرف یک زن . یکی می کنه توی کسش . یکی میذاره توی دهنش و یکی میذاره توی کونش . یکی هم سینه هاشو میک می زنه و ممکنه گاهی بر این تعداد هم اضافه شه .. -نههههههه پری جون .. من نمی تونم تحمل کنم . خنده ام گرفته بود و نتونستم چیزی نگم -عارف جان مگه اون پنج تا  مرد می خوان تو رو بکنن ؟/؟ می خوان مامانتو بکنن . شاعر میگه آب که از سر گذشت چه یک نی چه صد نی . عارف : حالا این حرفا برای چیه .. -راستش ماالان این جا امکانات ما ضعیفه . مرد کم داریم که بخواهیم مامانتو تمرین بدیم . نمی دونستیم که ممکنه تا این حد تجربه اش کم باشه . ولی گفتیم حالا واسه شکستن این تا بو و طلسم منم بیام پشت مامانت و دو تایی اونو بگاییم که این یک تجربه ای باشه هم برای عفت جون و هم این که اگه در اون مجلس پر شکوه و دشمن شکن همچین صحنه هایی رو دیدی یکه نخوری و بتونی خودت رو به راحتی با محیط وفق بدی -نه امکان نداره من زیر بار این زور برم . عفت : پسرم عزیزم کی گفته تو باید زیر بار این زور بری . نمی خواد همچین کاری بکنی .مادر دل نداره غصه تو عزیزشو ببینه . من میرم زیر بار زور . من این همه فشار رو تحمل می کنم و حتی یک آخ هم نمیگم . دیدی مامانت چقدر آماده بود که اگه این جنگ بیست سال هم طول بکشه رو پاهاش وایسه و رو کونش بشینه ولی هشت سال نشد که جام زهر رو خوردند و تمومش کردند .  -آریا کارت رو بکن .. .. عارف تا رفت جیغ بکشه مامانه دستاشو دور کمر ش حلقه زد و اونو محکم به خودش فشرد . فقط تعجبم از این بود که با این که از وقت خیس کردن عارف توی کس پری جون خیلی وقت بود که گذشته بود چطور شده بود که پسر هنوز توی کس مادر به درجه انزالی مفتخر نشده بود . . منم که انگشتامو دور کون عفت می گردوندم و و هر چی هم به دنبال خمیری پماد و کرمی می گشتم پیدا نکردم تا مادر بزرگ یکی از همین چیزا رو واسم آورد اونو به کون عفت جون مالیدم خیلی خوب مالشش دادم و کیرمو فشار دادم به سوراخ کون زن محجبه بسیجی که حالا کاملا لخت زیر کیر من و روی کس پسرش قرار داشت . عارف می خواست دست و پا بزنه وخودشو از اون حالت خارج کنه برای این سلحشور جان بر کف و رزمنده جبهه های حق علیه باطل سخت بود که در آن واحد دو تا کیر بیفته رو سر مادرش .. پری : عارف جون عادت می کنی . الان که تر تیب مادرت رو دادیم تو و آریا جون میاین سر وقت من .  یک مسابقه فوتبال که بر گزار میشه یا هر مسابقه دیگه ای ورزشکاران چند روز یکسره تمرین می کنند حالا ما داریم یک ساعت تمرین می کنیم که دیگه این همه داد و قال راه انداختن نداره ؟/؟ مرد باش . . کس که کیری شد چه یک کیر چه صد کیر . چند دقیقه دیگه وقتی که مامانت خوب حال کرد و اونو ارضاش کردیم تو و آریا جون میاین سراغ من و بهم حال میدین . خیلی مزه میده این جوری . همه با هم حال می کنیم .. . عارف دیگه حال و روزش دست خودش نبود . تا حالاشم به زور خودشو نگه داشته بود که توی کس مادرش خالی نکنه . اینو از چهره اش به خوبی می شد فهمید . عین کون بوزینه صورتش سرخ شده بود به خودش می پیچید ولی لذتش از بس زیاد شده بود که نتونست جلوشو بگیره . عفت هم مدام خودشو رو کیر پسرش حرکت می داد تا اون حال بیشتری ببره همین باعث  شد که کیرم چند بار از جاش در آد و دوباره اونو فرو کنم توی کون عفت . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر