ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

انتقام میسترس 14

سمیرا متوجه نگاههای حریصانه من به کیر بهروز شده بود . -ارباب برو طرفش تا بتونه حالتو جا بیاره . وظیفه شه . -تر تیبشو بده .. کسمو گذاشتم رو صورت بهروز . از تنبیهات دیگه منصرف شده و تصمیم داشتم یه جورایی اون دو نفر رو به کار بگیرم که بهم حال بدن . بذار هر غلطی که دلشون می خواد بکنن . خودم گیج شده بودم . هم باید سیاست خودمو حفظ می کردم و هم به نوعی با هاشون حال می کردم . از اون جایی که تیمور  زیاد نمی تونست کونشو حرکت بده و نشستن هم براش درد ناک بود اونو در یه حالتی نشوندمش که بتونه کسمو لیس بزنه . یه اشاره ای هم به سمیرا کرده و اون بهزاد رو از جاش بلند کرده دو تایی شون پشت هیکل من قرار گرفتند . . خودم از این اسلیو بازیها چیزی نمی دونستم ولی یه اشاره  دیگه ای به سمیرا کرده و انگشت شستمو به حالت کیر متحرکی نشونش داده و زبونمو هم به حالت لیس به حرکت در آوردم و در واقع منظورمو به خوبی گرفته بود . ازش می خواستم که به خوبی طوری که سیاست و قدرتم حفظ شه از بهزاد استفاده کنه تا به من حال بده . تیمور در حال لیس زدن به قسمتهای جلوی بدنم بود . زیر بغل منو با چه اشتیاقی می لیسید . -خوبه همین جوری خوبه پسر خوب . سمیرا هم کونمو به دو طرف طوری نگه داشته بود که مزاحم اسلیو بهزاد نشه واسه لیسیدن سوراخ کون . چه کیفی می داد وقتی نوک زبون بهزاد رو روی سوراخ کونم حس می کردم . دلم می خواست در جا کیرشو فرو کنه توی کسم ولی صبر کردن بهتر بود . تیمور عین سگ در حال له له زدن و خوردن سینه هام بود ولی من باید تا اونجایی که می تونستم هوس و اشتیاق خودمو نشون نمی دادم . . بهزاد هم از پشت زبونشو گذاشته بود رو کمرم . گاهی هم دستشو خیلی محبت آمیزانه رو کمرم می کشید . شل شده بودم . اون خیلی از حد اسلیوی خودش اون ور تر رفته بود . -حالا می تونی شمشیرتو فرو کنی به غلاف اربابت . یادت باشه غلاف تیز تر از شمشیره . کیرت اگه خطا کنه جرش میدم . شنیدی چی گفتم ؟/؟ -بله ارباب . بهزاد حمله یا همون سکس رو شروع کرد . هر ضربه ای که وارد کسم می شد خیلی راحت تا ته کوس می رفت و چشام بی اختیار بسته می شد . چشای بسته منو فقط تیمور بود که می دید . از سمیرا خواستم بیاد جلو تا لبامو ببوسه و شاید که خماری چشامو بتونم به  بوسه داغ اون نسبت بدم و از طرفی  ناله هامو قفلش کنم . می تونستم حس کنم که بهزاد چه جوری داره منو میگاد . خودشو می کشید عقب و با سرعتی زیاد یک دفعه رو به جلو حرکت می کرد . یه لحظه صورت سمیرا رو دادم کنار و با لحنی جدی و قاطع خطاب به بهزاد گفتم که بدون کاهش سرعت به کارش ادامه بده ولی اون یه افزایشی به سرعت داد که بی اختیار به سینه های سمیرا چنگ انداخته بودم و دو تا سینه هام اسیر دستای تیمور شده بود . حرکت بدنم نشون می داد که فشار هوس بر من زیاد شده .. . بهزاد با زرنگ بازیهای خودش می خواست نشون بده که می تونه بر من تسلط داشته باشه . چشامو بستم تا بتونم  تمرکز بیشتری بگیرم و با تمام وجودم لذت ببرم . و زود تر هم به ار گاسم برسم . حس کردم که دارم ارضا میشم تنم داغ شده بود . دوست داشتم لبامو از رو لبای سمیرا گرفته جیغ می کشیدم ولی  نمی تونستم . نمی شد . فقط لبای سمیرا رو گاز می گرفتم و اونم نه تنها حرفی نمی زد بلکه کاری می کرد که من بیشتر لذت ببرم و باهاش همگام باشم . درد رو تحمل می کرد . ار گاسم شده بودم ولی همچنان  هوس  و لذت در حال پخش شدن به همه بدنم بود با این که دلم می خواست آروم بگیرم ولی گذاشتم که بهزاد در حالت اشتباهش بمونه و فکر کنه که همین جور باید به گاییدنم ادامه بده .. من از قرصای ضد بار داری استفاده می کردم با این حال استرس داشتم از این که بهزاد آبشو توی کسم بریزه ولی خیلی هم دلم می خواست این کارو انجام بده . حس کردم که آب کیر بهزاد در حال ریخته شدن به کسمه . بازم چشامو بستم تا لذت بیشتری ببرم . نیاز به این آب داشتم . خیلی داغ بود . کیر کلفتش بهم آرامش داده بود . ولی اون با اجازه کی این کارو انجام داده بود . بدون دستور میسترس  ؟/؟ حالا که سیر شده بودم مردم آزاری من گل کرده بود . -برو شلاقو بیار .سمیرا . اسلیو بهزاد بدون اجازه میسترس شیما حق آب خوردن هم نداره چه برسه به آب دادن . . نمی دونم چرا نمی تونستم بهزاد رو با همه بدیهاش تنبیه کنم . ولی با کف دستم محکم می زدم به دو طرف کونش و اسپنکش می کردم . کون تقریبا سفیدش سرخ سرخ شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

سعید گفت...

سلام واقعا عالیه کارت خواهشا به کارت ادامه بده داستان بیهوش کردن مامان \ریسا رو خواهش میکنم ادامه بده ادامه دار بنویس خیلی داستان قشنگ میشه

ایرانی گفت...

سلام سعید جان . ممنونم ازت به خاطر پیام گرم و تشویقت هر چند وقت در میون یه قسمت از ماجرای مامان پریسا و پسرشو می نویسم . واسه این که بشه بعدا نوشت و ادامه داد یه جای کار مادره ضمن متوجه شدن دیگه باید همراهی هم بکنه حالا یواش یواش . سپاسگزارم ....ایرانی

 

ابزار وبمستر