ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 72

خواهر کبری ! تو که می دونی من چقدر به خونواده اهمیت میدم . الان از بد شانسی بچه هام اومدن اینجا میگن مامان ! ما خیلی وقته که ازت خبر نداریم باید یه چند روزی رو بیایی خونه یکی از ما و بعد بری خونه اون یکی آب و هواعوض کنی ولی من قبول نکردم دارم با اونا چونه می زنم و شاید تا یک ساعت دیگه موفق به روندن اونا بشم .  یک جوری این مسئله رو با این آقا مجتهد حلش کن تا این یک ساعتی بگذره . در ضمن من سر کوچه این آقا غضنفر رو دیدم کاری براش پیش اومده بود و یکی دوساعتی رو می خواد بره جایی برگرده من ماشین حاج آقا رو آوردم خونه پارکش کردم . به هیچ وجه تو و حاجی وارد خونه ام نمیشین . بچه هام به این مسائل مذهبی حساسن و ممکنه شک بکنن . -منیره جان نمیگن این ماشین برای کیه -اونو یه جوری حلش می کنم . میگم برای همسایه روبرویی مهمون رسید جای پارک کم داشتن ماشینو آوردن اینجا .. منیره دیگه نتونست بیش از این تحمل کنه .. خدا حافظی کرد . غضنفر دستش رفته بود رو کیرش . هنوز باورش نمی شد که تونسته باشه منیره رو به طرف خودش بکشونه . مثل مسخ شده ها هر کاری رو که زن می گفت به خوبی انجام می داد . منیره  با اشاره دست و انگشت ازش خواسته بود که به طرف اتاق راه بیفته . با یه بلوز سکسی و یک شورت فانتزی عین زنایی که دارن میرن حجله گاه خودشو به غضنفر نزدیک کرده بود .. -منیره خانوم خطبه نمی خونیم ؟ -فرصت نداریم . اول کارای بعد از خطبه رو انجام میدیم بعد اگه آخر سر وقت زیاد آوردیم می تونیم از این چیزایی رو که فرمودین رو هم بخونیم .. -نشون بده دیگه زود تر نشون بده که یک مردی . الان بهاری منتظر منه . زود باش . چرا دست و پات می لرزه . ما الان در دنیای خودمون هستیم . وارد بهشت که نشدیم دست و پای خودتو گم کردی . بهشت مال حاجی بهاری و از ما بهترون . تو بیا به این حوری خودت بچسب .. اوووووففففففف چه کیفی داره .. چه حالی می ده .. غضنفر که دیگه فهمیده بود اون چه رو که داره می بینه در خواب نیست خودشو انداخت رو منیره . اونم مث هر مرد دیگه ای مث بیشتر مردا اول خودشو اسیر کون تپل زن می دید . با اون شکافی که از اون دو تا سوراخ بیرون زده بود .. -خوشم میاد خوشم میاد که این جور داری حرص می زنی . منیره رو از کمر به بالا لخت کرده بود . غضنفر در گاییدن زنا عین رانندگی سرعت و مهارت داشت . منیره حس کرد که کیر غضنفر به شورتش چشبیده . خوشش اومد از این که مرد طوری ماهرانه خودشو لخت کرده که اون اصلا نفهمیده این کار کی و چگونه صورت گرفته . چگونه رو که با دستای خود ش انجام داده بود . کیرشو از زیر شورت اون رد کرده در تماس با کسش قرار داده بود . منیره قدرت کیر مرد رو به خوبی روی کسش احساس می کرد . دو تا دستاشو رسونده بود به شورتش تا اونو پایین بکشه . غضنفر که اشتیاق اونو دیده بود این کارو براش انجام داد . سرشو گذاشت روی کون اون و زبونشو هم از روی سوراخ کون به طرف ابتدای کس منیره کشید . از بالا به پایین و از پایین به بالا . منیره دستشو به پشت دراز کرد تا کیر غضنفر رو بگیره . مرد کیرشو گذاشت لای کف دست منیره .. زن حس کرد که کسش خیلی به این کیر نیاز داره و این می تونه قبل از هماغوشی با  مجتهد بهاری اونو سر حال بیاره و  از رویارویی با یک آخوند کمتر عذابش بده . . منیره رفته رفته ورود کیر رو در کسش حس می کرد . پیشروی نرم همچنان ادامه داشت .. -اووووووفففففف تموم شد ؟/؟ تموم شد ؟/؟ این که رسید به آخرش . -منیره جون این بیست سانت کیره . همین حالا شم خیلی رفته جلو . من نمی دونم اون داخل چقدر طولش میشه .. -چی داری میگی . یعنی من این قدر گشادم ؟/؟ -خواهش می کنم منیره جون از این حرفا نزن . طول ربطی به عرض نداره . اگه بدونی چه عرض تنگی داری .  خیلی می چسبه . آدم باهاش حال می کنه . -حال بکن تند تر وقت نداریم . غضنفر حس کرده بود که برای سیر کردن این کون و این کس و صاحب این کس و کون نیروی زیادی لازمه . دستاشو رو شونه های منیره قرار داده خودشو روی تنش حرکت می داد . -آخخخخخخخخ آخخخخخخخخخ بذار این کیر رو سریع بره تا ته و بر گرده . هر وقت رفت ته دستتو بذار زیرش بذار تخمات هم بخوره به کسم بهش حال میده . حال می کنم . کیف داره . منیره فدای اون کیرت شه .. غضنفر طوری حشری و داغ شده بود که اگه اربابش هم سرو کله اش پیدا می شد از روی کس و کون منیره بلند بشونبود ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

6 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم داستانها عالی بودن مرسی فقط دادشم دوتا پسرای کبری خیلی وقت هست که با منیره سکس نکردن

ایرانی گفت...

با سلام به داداش دلفین گل .. از بس سکس های مدل به مدل و جدید با افرادی جدید داره این منیره که دیگه فرصت نمیشه دوباره با این جمال و کمال سکس کنه حالا تا آخر داستان که شاید حداکثر یک سال و حداقل 6 ماه دیگه باشه یک بار دیگه هم جمال و کمال رو وارد می کنیم آخه با همون سکس و همون چهره ها و همون فضا حالت یکنواختی پیدا می کنه . مگر این که اونا از فضای شهر قم دور شن و...... در هر حال در یک سیستم کلی داستان نویسی معمولا ..معمولا باید از چیزای تکراری کمتر استفاده کرد مگر در حد اعتدال و اون هم داستانهایی که فوق العاده متقاضی داشته باشه . مثلا داستانهای سکس با مادر .. طرفدار زیاد داره هر چند مخالف هم داره ..اونو هم سعی می کنم سوژه هایی که درش میذارم حالت یکنواخت پیدا نکنه .. زیاد تکراری نشه . که یه وقتی بهمون نخندن .تا دو هفته دیگه داستان مامان تقسیم بر سه رو تموم می کنم و یک داستان مامانی دیگه میذارم که قسمت اول اونو نوشتم . هر چند هنوز قسمت آخر مامان تقسیم بر سه رو ننوشتم .در اون داستان می خوام مامان رو تقسیم بر چهارش کنم . مثلا دیگه در هر داستانی بخواهیم مامان لخت بگرده وهمون حرفای تکراری گفته بشه این همه جا جلوه نداره . البته نه این که لخت نگرده . در صحنه هایی هم اونو لخت می گردونیم ولی نه به عنوان یک اصل که همه جا صحبتش به عنوان یک حالت کلیشه ای و از پیش تعیین شده پیش کشیده بشه . الان صحنه های سکس و تشریخ اون تکراریه و باید برای جلو گیری از یکنواختی اون تلاش کنیم و اگه موارد تکراری دیگه ای هم در کنار اون قرار بگیرن کار سخت تر میشه .مثل این که ما هر روز بخواهیم چلو کباب کوبیده بخوریم دیگه یکنواخت میشه . حالا میشه گاهی مامان سکسی لخت بگرده ولی اگه از یه حدی خارج بشه از اون زیبایی اولیه میفته بعضی چیز ها در اون دوره زمانی خودشون خیلی عالی هستند ولی بعدا در یه اندازه ای جذابیت دارند . مثلا من عاشق فیلم های لورل و هاردی هستم . صد بار هم اگه نمایش بدن با همون کیفیت 70 سال پیش می بینم .ولی حالا اگه یه لورل هاردی دیگه پیدا شه بخواد با همون سوژه و حالت فیلم بازی کنه لطفی نداره . لورل و هاردی زیبایی اون به همون زمان بود که برای ما موندگار شد و ما باید اعتدال رو نگه داشته باشیم . دلفین جان خسته نباشی . روز و روز گارت خوش ...ایرانی

دلفین گفت...

داداشم میشه تو این داستان جدید مامان تقسیم بر4 مامانه با غریبه هاهم سکس کنه منظورم دوستای پسراش هستن یا اینکه پسراش به پیشنهاد مامانه دوستاشونو بیارن

ایرانی گفت...

سلام دلفین جان .. فکر نکنم سکس مادر با غریبه رو در این داستان بذارم . چون اسمش مامان بخش بر چهاره . ولی سعی می کنم داستانهای دیگری به همین سبک بنویسم که سکس مامان با غریبه هم داشته باشه علاوه بر این که با پسرش سکس می کنه . البته یه کار دیگه هم میشه کرد بسته به نظر خواننده ها داره سایت امیر که هیشکی نظر نمیده جز تو و گاهی یکی دو نفر دیگه ..سایت لوتی خیلی نظر میدن ..مثلا دوشنبه و پنجشنبه دو تا جا پیدا میشه . یکی دیگه رو یه مدل دیگه بنویسم .هرچند اگه اون کارو بکنم این جوری ممکنه یه عده اعتراض کنن که یک هفته در میون فاصله زیاده . این دفعه دیگه سعی می کنم داستان طولانی نشه و زود تمومش کنم برم سر وقت یک داستان دیگه .. بعضی داستانهای سکسی علاوه بر فانتزی سکس یک اصالت خاصی بین روابط حاکمه که از همون اول در داستان مشخصه . روح اون اصالت رو نویسنده در داستان می دمه . مثلا در داستان هر کی به هرکی داستان طوری تنظیم شده که الیا یا همون مادر آریا با هر کی که باشه فرقی نمی کنه و راحته وخواننده خیالش نیست ولی در داستان مامان تقسیم بر سه علاوه بر رابطه هوس توعی عشق در آمیخته با هوس نیز با این رابطه ادغام شده . سکس مادر با پسر هم هیجانات فانتزی مخصوص به خودش رو داره و منم می خوام زود اون داستان بخش بر 4رو تموم کنم زود که میگم حداقل سی چهل قسمت رو هست . من قسمت آخر یا 92 مامان تقسیم بر سه رو نوشته و دوشنبه منتشر می کنم . و یک هفته دیگه قسمت اول داستان جانشین شروع میشه . سرفراز باشی ....ایرانی

دلفین گفت...

داداشم دلم یه داستان میخواد اونم دنباله دار درباه یه مامان وپسر سکسی که مثلا پسره با مامانش میره خونه دوستاش سکس میکنه یا مامانه به پسرش میگه چندتا از دوستاتو بیار خونه تا با هاشون سکس کنم از اون مامانای راحت که هم سیاست داره ولی کار خودشو میکنه مثلا مامانه از پسرش میپرسه رفتی خونه دوستت چه خبر که پسرش میگه مامان مامانه دوستم مثل شماست خیلی راحته براش فرقی نمیکنه کی خونشونه خیلی سکسی میگرده شوهرشم چیزی بهش نمیگه تاز منو دوستمم باهاش سکس کردیم تازه منم از شما تعریف کردم که مامانش ما رو یهشب دعوت کرده خونشون که مامانه میگه پسر ادم هرجا که میره نباید بگه که مامانش اینجوریه حالا کی بایدبریم اونجا داداشم از اینجور داستانها میخوام که مامانه باپسرش همه جا میره تازه دوستای پسرشو با ماماناشون باشوهراشونو دعوت میکنه خونشون

ایرانی گفت...

با سلام خدمت داداش دلفین گلم .. عبادت قبول .. داداش دلفین خوبم یه چند تا سوژه دنباله دار متنوع و عامه پسند که بنویسیم بازم از این داستانهای زیبا در اینده خواهیم نوشت یه مدت بگذره . در هر حال ما باید علاوه بر خواست خودم و خواست تو که این داستانها را دوست داریم خواست عموم را هم در نظر بگیریم برای همین یه مقداری گفتم چند تا داستان غیر کلیشه ای بنویسم بعدا به اینا بپردازم و ممنونم از این که ذهن خلاقت رو به کار میندازی . دستت و فکرت درد نکنه . شاد باشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر