ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 74

-زود باش زودباش . .. کونمو گرمش کن اونم از هوس نمی دونه چیکار کنه . فقط داره تو روداد می زنه . مرد مومن زود باش . کیر غضنفر کمی شل شده بود با این که تقریبا کلفتی و سفتی خاصی داشت ولی از اونجایی که غضنفر خان تازه انزال شده بود اون قدر یا کون منیره ور رفت که سر انجام تونست کیرو توی کون زن جا بده . -منیره جون فکر می کنم تازه گاییدنو شروع کردم . -عزیز ناراحت که نمیشی من یه زنگ واسه این حاج آقا بزنم ؟/؟ -نه .. بفرما .. -واسه خاطر خودمونه . آخه من می خوام بیشتر حال کنم .. ... زنگ زد واسه ایمانی .منیره انگشتشو گرفت جلو بینی خودش و به غضنفر گفت که حرفی نباشه آخه اون می خواست که مخ حاجی رو کار بگیره که یه وقتی مشکوک نشه و حوصله اش سر نیاد . --اوووووفففففف حاجی جون فدای بهارت بشم بهتری جون .. این بچه هام که رفتن من خودم جلدی خودمومی رسونم پیش تو . کاریت نباشه . حاجی تو باید کبودم کنی . تا می تونی و دلت می خواد گازم بگیری .ببینم دندون داری گازم بگیری ؟/؟ مجتهد که دلش رفته بود و همون کیر شل شده اش  با این حرفای منیره داشت همچین بفهمی نفهمی یه نموره ای شق می شد گفت باشه هر چه شما بفر مایید خانوم . کبری جلوش بود و زبونش سنگ بسته بود ونمی تونست چیزی بگه .  با خودش می گفت این زن کی می خواد بیاد . چیکار می تونه بکنه .. یعنی جق زدن از گناهان کبیره هست ؟/؟ با این حرفایی که منیره زده بود حاجی هوس جلق زدن به سرش افتاده بود . نمی تونست خود نگه داری کنه . ولی از این بیم داشت که با یک بار جلق زدن دیگه پیش منیره کم بیاره .. -عزیز کی بر می گردی ؟/؟ بچه هات کی میرن . -سعی می کنم تا نیمساعت دیگه اون جا باشم . بهاری دوپینگ خودشو برای شق شدن کیرش انجام داد . یه مدل قرص خورد که مکمل دوپینگ یه سری مواد دو پینگی ساعت قبل باشه . حس کرد فشارش داره میره بالا تنش داغ کرده .. -خواهر کبری من می خواستم ...کمی من و من کرد و کبری هم راه دستشویی رو به این ملا مجتهد نشون داد . . حاجی با این که فوق العاده هوس داشت ولی دوست داشت نیمساعت تمام با کیرش ور بره  و حال کنه و بعدا آبش بیاد دیگه به این فکر نمی کرد که  کبری چی میگه . در هر صورت با این فکر که منیره بر می گرده اون کون گنده شو جلوی کیر اون می خوابونه و اون با لذت کیرشو می مالونه به کون اون ... جااااااااان کی میاد .. اوف اوف .. کیرم چه حالی می کنه .. اگه منیره بیاد بازم ازش می خوام که همین جوری پیشم دراز بکشه و من تن لخت اونو ببینم و جلق بزنم . از اون طرف کبری اعصابش به هم ریخته بود . نمی دونست باید چیکار کنه . حاجی هم رفته بود توالت و دیگه نمی تونست از بیانات کبری  فیض ببره .. با خودش گفت چطوره یه سرک بکشه  به کوچه ببینه چه خبره . آخه این چه راز و رمزیه که بچه های منیره این وقت روز سر نزده میان و ناگهانی میرن . اونا می تونن خونه مادرشون تا هر وقت بخوان بمونن . دیگه گفتن نداره کی می خوایم بریم و اونم با آب و تاب جزئیات اونو بیان کنن . از اون طرف کیر همچنان توی کون منیره در حال مانور دادن بود .. -ووووووییییی نهههههه نههههههه غضنفر جون باید بیشتر بترکونی .. بذار دم بگیره بیشتر حال می کنم .. غضنفر وقتی حس می کرد تا یک ساعت دیگه این هیکل و این بدن و کوس و کون زیر کیر حاجی قرار خواهد گرفت دیگه حرصش می گرفت و نمی دونست باید چیکار کنه .  دل کندن از کون منیره واسش کار حضرت فیل بود . حس می کرد که اگه ساعتها روی این تن و بدن بشینه و از اون لذت ببره هر گز ازش سیر نمیشه و دل نمی کنه . جااااااااان .. این چیه .. ولی کم کم داشت نگران می شد . منیره هم همین حسو داشت واسه همین در  اوج لذت بعدی مرد کمر منیره رو محکم نگه داشت و اونو به خودش فشرد . و با چند تا ضربه دیگه و حرکت رو به داخل کیر آبشو خالی کرد توی کون منیره .. -جوووووون غضنفر غضنفر من می خوام . من می خوام . جاااااااان من سیر نشدم . الان این مجتهد پیر چه جوری می خواد سیرم کنه .. ..ولی دیگه خیلی دیر شده بود. مجتهد پیر در حال جلق زدن بود . غضنفر هم راه  بر گشتو در پیش گرفته و منیره هم می خواست بره حموم . اما بشنوید از کبری .. پاشو که از خونه گذاشت بیرون دید که غضنفر از در خونه منیره داره میاد بیرون . فوری خودشو عقب کشید و لحظاتی بود غضنفر خودشو رسوند اونجا .. . صورت مرد داغ و سرخ شده بود . شوهرش ملا شریف هم بعد از هم خوابگی با اون همچین تیپی پیدا می کرد . غضنفر که رفت به طرف محوطه ساختمون کبری دیگه جوش آورده بود .. کلید خونه منیره رو که داشت . درو باز کرد ووارد شد . اثری از بچه ها نبود . رفت بالا .. منیره بود حموم . روی تخت در هم و برهم و آشفته بود اما چند قطره از نجاستی رو به نام منی بر روی ملافه روی تخت و کنارش مشاهده کرد . منیره چرا گناه کبیره ؟/؟  چرا خیانت ؟/؟ اونم نسبت به  مجتهد نورانی و پاکی که از سر تاپای وجود و هیکلش همین جور داره نور ایمان به گوشه و کنار جهان پخش میشه و قراره به کرات آسمانی هم صادرشه . خدا کنه این نور به کراتی بره که آدمیزاد اونجا زندگی می کنه وگرنه اسراف میشه ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالیه مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم دلفین جان دوست داشتنی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر