ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 90

معین کیرشو توی دهن من حرکت می داد و حس می کردم که خیلی داغ شده و لحظه به لحظه هم تحرک بیشتری پیدا می کنه . -سرمو فقط تکون می دادم و ازش می خواستم که حرکتشو طوری تند کنه که به نرمی آبشو خالی کنه توی دهنم . هر چند خود ماهیت آب مزه ای نداشت ولی لذت هوس خوردن منی این بچه ها رو واسم شیرین می کرد .. بالاخره آب معین جونم توی دهنم خالی شد . لحظاتی بعد اون دو تا پسر دیگه گل کاشتند . دو تایی کاری کردند کارستون  . حس کردم که داخل آب سرد دیگه داغ داغ کردم . .همون جوری که با لذت آب کیر جمع شده توی دهنمو داشتم قورتش می دادم  ارضا شدم و جالب اینجاست که همزمان مبین و میلاد هم آب کیرشونو ریختند توی کس وکون . چه حالی دادن به مامانشون .. -پسرا من دیگه حس ندارم . جالب اینجا بود که سه تایی شون منو مث یه جنازه بلند کرده و بردن اتاق . یکی تنمو خشک می کرد یکی به موهام سشوار می کشید خوب که خشکم کردن . شروع کردن به مالوندن من .. -آخخخخخخخ بچه ها نمی دونین که ماساژبعد از سکس چقدر می چسبه . مادر فداتون شه .. بیایین پیش من که یه استراحت دسته جمعی می چسبه . چشامو گذاشته بودم رو هم و دلم می خواست که بخوابم ولی انگار  از کون بر جسته و خوش فرم من نمی تونستن دل بکنن . بیشترش میلاد بود که باهاش ور می رفت -عزیزم تو که همین الان کونمو گاییدی و از داخل آب باهاش ور رفتی -ولی مامان هر مسیری و در هر جایی لطف خودشو داره -چیه بازم دوست داری بفر ما .. ولی میلاد هم روز به روز رشد کیرش بیشتر می شد . سه تا پسر دانشجو با استاد مهسای خودشون حسابی حال می کردند . مادری که برای تربیت اونا و رسوندنشون به این جا از هیچ کوششی دریغ نورزیده بود و اگه هر مادر دیگه ای بود شاید نمی تونست خودشو با این شرایط وفق بده . در هر حال من که خیلی لذت می بردم اونا رو در این وضعیت می دیدم . واقعا حال می کردم . خلاصه . دیگه حسابی خودمونو کوفته کردیم . در مرحله بعدی یعنی بعد از ظهر اون روز دسته جمعی رفتیم به حوضچه یا استخرک بالا تا بتونیم اونجا هم یه حالی بکنیم . چه صفایی داشت . اوایل بعد از ظهر رفتیم که هوا گرم تر باشه و بیشتر بتونیم حال کنیم . خوب متوجه فضای پوشش و استتار شده اطراف خودمون بودیم که زاویه دیدی نسبت به ما نداشته باشن . در هر حال یه شورت توری  مشکی پام کردم و پسرا هم به یه شورت فانتزی که بیضه هاشون از دو طرف زده بود بیرون خود مونو به دم استخر کوچولو رسوندیم . این بار  هوس بیضه های پسرامو کردم . شورتشونو خودم یکی یکی در آورده با لیس زدن بیضه هاشون شروع کردم . خیلی هیجان زده شده بودند . با لیسیدن بیضه هاشون کیرشونو سفت کرده بودم . خوب که  به این قسمت از بدنشون حال دادم زبونمو رو کیرشون پهن کرده بودم . سه تایی شون همین جوری ایستاده بودند تا من به نوبت کیرشونو لیس بزنم . بعد از اون دیگه نوبت پسرای گلم شده بود . که زبونشونو بکشن رو شورت توری من . بازم چهار تایی رفته بودیم توی حال . . بچه ها بکشینش پایین هر جوری می خواین بهم حال بدین و گرمم کنین  که باید بریم توی آب . پاهامو عمود کرده به دو طرف باز کردم و دیگه سه تایی شون خودشونو بهم چسبونده و یواش یواش خودمونو انداختیم به آب . احساس سرما می کردیم . انگار این بالا آبش سرد تر بود ولی سه تایی مون این قدر با هم ور رفتیم و  همدیگه رو بغل زدیم که دیگه  گرم افتاده بودیم . -بچه ها بیایین هر کاری که دوست دارین انجام بدین که دیگه باید پرونده سکس شمال رو ببندیم شما هم از درساتون عقب موندین و ما هم باید یه سر و سامونی به کارای خودم در تهرون بدم . پسرا دسته جمعی بهم قول دادند که همیشه همراه و همدمم باشند و در کار هایی که من دارم کمکم کنن . -پسرای گلم شما همون قدر که در ساتونو به خوبی بخونین برام یه دنیا ارزش داره و من می خوام که شما هم در درساتون بهترین شین و هم برای آینده در کاری که انجام میدین یک یک باشین . شما الان نیاز مالی ندارید ولی شخصیت و هویت آدمی به کار و استقلالشه . .خب دیگه پزشک و مهندس و قاضی .. ولی هر چه بشین بازم فرزندان  مامان مهسای خودتون هستین .. مبین : ما که اینو می دونیم . -اره ولی اگه از دواج کنین دیگه خانوماتون سعی می کنند که بین من و شما فاصله  بیفته .. معین : مامان چند بار بگم که ما زن نمی خواهیم . --منم چند بار بهتون بگم که  این حرفایی که دارین می زنین اعتباری نداره . ..... ادامه دارد ...نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر