ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 48

یه حس عجیبی بهم دست داده بود . نمی خواستم پیش فتانه کم بیارم و هوس و ضعف و سستی خودمو نشون بدم . . -فتان حالت خوبه ؟/؟ اگه اذیت شدی بهم بگو پدر کیوانو در بیارم . حساب کرده بودم که ممکنه فتانه شاهد این باشه که کیر کیوان به گردنم چسبیده . چون با این حالتی که پسره پررو قرار گرفته بود صورت فتانه و کیوان روبروی هم قرار داشته و کیرش هم به خوبی مشخص بود که روی گردن من قرار گرفته . خودمو انداختم روی فتانه . دراز کشیدم و لبامو گذاشتم رو لباش اونو بوسیدم . -حس کردم که دوست قشنگ من با تمام وجودش داره از بوسه  من لذت می بره . لز بهش بیشتر مزه می داد تا این که بخواد کیر یک پسر رو نوش جون کنه . بیچاره فکر می کرد که من برای عشق بازی با اون روش سوار شده بهش چسبیده بودم . حالا دیگه این خاطر جمعی رو داشتم که فتانه کیوانو نمی بینه که داره با هام چیکار می کنه نمی دونستم که با این پسره باید چیکار می کردم . اگرم می خواستم خودمو تسلیمش کنم نمی تونستم جلوی فتانه این کارو بکنم . با این که اون با من ندار بود و خودشو جلوی من تسلیم کیوان کرده و خیالش هم نبود ولی نمی دونم من چرا مث اون نمی تونستم احساس صمیمیت بکنم . سختم بود . دوست داشتم راز های خودمو برای خودم محفوظ داشته باشم . نمی خواستم کسی بعدا با استفاده از خصوصیات و اسرار من ازم سوءاستفاده کنه . هر چند می دونستم فتانه از اوناش نیست ولی این چه کاریه . دردورانی قرار داریم که اگه آدم بتونه اسرار خودشو حفظ کنه  تونسته شرطو ببره . آدم اگه راز خودشو به یکی بگه شاید در اون لحظه واسش مهم نباشه ولی بعدا حسرت و تاسف می خوره که چرا رازشو افشا کرده . اونی هم که می خواد رازشو حفظ کنه به خودش میگه واقعا چه چیزی رو می دونم اگه اینو به یکی دیگه بگم چند تا آفرین هم بهم میگه و من براش مهم و با شخصیت میشم . البته ازش می خوام که باز به کسی نگه . خلاصه این جوری میشه که راز وقتی که سرش رو از خونه اول و دوم بیرون آورد همه جا پخش می شه . من روی فتانه بودم و کیوان هم داشت از این وضعیت به نفع خودش استفاده می کرد . بازم خوب بود که لبام رو لبای فتانه بود.  لبای کیوان روی کونم قرار داشت . حتما فتانه هم می دونست که کیوان داره رو من کار می کنه و باهام حال می کنه . دستای اون داشت به بدنم حال می داد . وقتی با کف دستاش به کونم چنگ انداخت حس کردم نیاز به این دارم که اون نفوذ عمقی تری هم بکنه و با دمبل کیرش کسمو یه ورزش درست و حسابی بده . چقدر دلم می خواست فتانه اونجا رو ترک می کرد و من به روش خودم با این پسره کنار میومدم . دستشو گذاشته بود پشت پام . مچ پامو گرفت و اونو از زانو خم کرد . و بعد از وسط دو طرف بدنمو به پهلو ها بازشون کرد . این کاری که اون باهام انجام می داد هوسمو زیاد می کرد ولی از طرفی روی وضعیت عشقبازی من و فتانه اثر میذاشت . اینجا باید یه کاری می کردم دهنمو از رو لبای فتانه بر داشته گفتم پسره پررو نمی بینی من با فتانه عزیزم دارم حال می کنم . وقتی دو تا خانوم خوشگل و با کلاس دارن با هم لز می کنن دیگه یه پسر پررو جفنگی که حالشم کرده نمیاد که خودشو نخود توی آش بکنه . فتانه جون لباساتو بپوش  از اینجا برو بیرون من می خوام یه درسی به این آقا پسر بدم که تا عمر داره از یادش نره . فکر نکنه که طناز از اون زناییه که فکر شو می کنه . -طناز جون اگه دوست داری منم باشم تا کمکت کنم -نه فتان از اونجایی که تو الان با هاش حال کردی ممکنه تحت تاثیر سکس خودت با اون قرار بگیری و اون جوری که باید و شاید نتونی از عهده تدریس بر بیای . این دیگه کار خودمه . فتانه رو فرستادم رفت . مثلا می خواستم بگم که می خوام حال کیوان رو بگیرم . ولی اون زرنگ تر از این حرفا بود و به روم نیاورد . اون عاشقم بود دوستم داشت و با این حال دوست نداشتم هیچوقت مستقیما پیشش خودمو لو بدم. درو از داخل قفل کردم . حالا من و کیوان تنها شده بودیم -طناز خیلی کلکی . می دونستم که خانوما شیطونن و برای رسیدن به هدفشون هر کاری انجام میدن . حتی از راهبه هم مسیحی تر میشن . -ببینم به نظر تو هدف من چی می تونست و می تونه باشه ؟/؟ کیرشو گرفت توی دستش و گفت این سرور  شما !هدف طناز نازنین منه . نا امیدت نمی کنم و میذارم به خواسته ات برسی . کیرشو آورد طرف من و گفت می تونی یک تست بگیری اگه جواب داد تو هم یه جواب مخصوص بدی . بد جوری جوش آورده بودم . با این حال سعی می کردم بر خودم مسلط باشم . خودمو کنترل کنم ولی حشر و هوس هم سرا پای وجودمو فرا گرفته بود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر