ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 157

من و پری جون خیلی هیجان زده شده بودیم . . . مادر بزرگ اونا الان حواسشون نیست من خیلی دلم می خواد از این صحنه یک فیلم تهیه کنم . از این صحنه ای که پسر داره مادرشو میگاد . اونم یک پسر بسیجی داره مادر بسیجی خودشو میگاد . چقدر باحال و هیجان انگیز میشه -آریا فیلمو می خوای چیکار -مادر بزرگ نمی خوام سوءاستفاده کنم ولی این عارف عوضی کارش معلوم نیست اصلا نمیشه رو هیشکدوم از برنامه های اون حساب کرد یهو دیدی دبه در آورد و لج کرد و زد زیر همه چیز . دیدی که بعد از گاییدن مادرش وجدانش بیدار شد . هر چند می دونم این جوری نمیشه . اون الان مزه کس تو زیر دندوناشه و مادرشو هم که عین یه هلوی پوست کنده و یک لیموی آبداره داره می کنه دیگه چی می  خواد از این بهتر ..-بدو برو آریا . فقط نفهمن . جای دور بین رو به من گفت و منم یه جایی تنظیم کردم که دیگه بهتر از بقیه جاها فیلمه رو بندازه . یه پنج دقیقه ای صحنه از دست من در رفته بود هر چند به جا های داغش رسیده بود . در هر حال این که نمیشه همیشه این بسیجیان جان بر کف از ما چیزی داشته باشن . یه با ر هم که شده ما از شون یه چیزی داشته باشیم . در هر حال این دلاوران و رزمندگان و جان بر کفان رو باید یه جوری باهاشون کنار اومد . این فیلمی که می خواستم ازش داشته باشم برای باج گیری و حمله کردن نبود بلکه نوعی جنبه تدافعی داشت که اگه یه روزی دمشون بلند شد بتونم اونو قیچی کنم . و اما از مادر و پسر .. -اوووووهههههه عارف عارف .. چه کیری داری پسرم . ببین از همین کس اومده بیرون . از توی شکم من بیرون نیومده .. . چقدر چاق و چله و تپلش کردی . باید کلفت ترش کنی . باید دراز تر شه . خودم هر شب و هر روز بهش آب می دم . درشت ترش می کنم .. یه حرکتی بکن . دارم می سوزم ..  پری جون رفت بالا سر عارف . کسشو گذاشت رو دهن پسره وگفت عزیز دلم تو که خودت می دونی احترام مادر چقدر واجب و ضروریه  . نباید نسبت به اون بی احترامی کرد . حساب کن که مادرت داره خسته میشه . تو که خودت می دونی ثواب خدمت به مادر چقدر زیاده . اصلا وظیفه یک پسر اینه که هوای مادرش رو داشته باشه . به ویژه این که الان مامانت شوهر نداره و یه نیاز هایی داره که باید بر آورده شه .  . این مجلس سراسری  ما که هر روز بر قرار نیست که نیاز های یک زن تنها همیشه بر آورده شه وبرای این که شما دو تا به بیراهه کشیده نشده به گناه آلوده نگردین باید از این کارا بکنین . .کس عفت که دیگه حسابی خیس خیس کرده بود . عارف هم که کیرش بی اندازه شق شده بود و داشت با کس مامانش حال می کرد ولی روشو نداشت که چیزی بگه و ابراز احساسات کنه . -جوووووون عارف پسرم . فدای پسر محجوب و خجالتی خودم برم . پری جون اخلاق و تر بیت رو می بینی ؟/؟ یک بسیجی همین جور باید محجوب و مودب و متدین باشه . شرم و حیا رو داری ؟/؟ عرق شرم همین جور داره از پیشونیش می ریزه -آره عفت جون راست میگی منو هم که داشت می گایید همین جور شرمنده بود . یه فکری باید براش بکنی . من همش نگرانم وقتی که پاش به محفل ما باز شد چه جوری می خواد با پنجاه تا زن کنار بیاد و اونا رو بکنه و خجالت نکشه -پری جون قرار نیست هر پنجاه تا رو که بکنه -ولی یک روز و نصف حداقل نصفشونو باید تست کنه . بدون این که آدم بخواد حداقل با نصف جنس مخالف روبرو میشه . مادر بزرگ یه اشاره ای به من کرد و زیر گوشی گفت که  حواسم باشه اون قسمتهایی از فیلم رو که اون در اون حضور داره پاکش کنه .. با دست یه اشاره ای بهش کردم که از اونا فاصله بگیره تا صحنه های هیجان انگیز نیازی به پاک شدن نداشته باشند . یه  یک ربعی که خوب مادرشو گایید تازه صداش در اومد .. -مامان سختمه خجالت می کشم -عارف جان اتفاقا خیلی عالیه و باید با این خجالت خودت مبارزه کنی . از همون استیلی استفاده کنی که اونو در مبارزه با نفس یا جهاد اکبر به کار می گرفتی . چون اگه الان نتونی بر این حس خودت غلبه کنی فردا که خودت رو میون صد نفر جمعیت دیدی اون وقت چطور می تونی با این وضعیت کنار بیای . عارف یه فکری کرد و دید که حق با مادرشه . حدود نیم ساعتی همین جور به همین سبک مادر روی پسر قرار داشت و داشت گاییده می شد . فیلمو قطع کرده و به مادر بزرگ گفتم پری جون . اینجا رو تو باید شروع کنی و قلق کار رو بگیری که این پسره رو با شرایط سخت مجلس آشنا کنی . چند تا شاگرد و عضو جدید مثل عارف داشته باشیم دیگه آب کیر من و آب کس تو خشک میشه . البته اینا رو طوری نگفتم که مادر و پسره بشنون ..- تو برو پیش عارف .. منم یه جوری قضیه رو به این عفت خانوم حالیش می کنم . البته این جور مواقع عفت منطقی تره . مسائل رو بیشتر درک می کنه . -آریا جون نمیشه زیاد هم به این عارف جون گیر داد . هر چه باشه جوانه و غیرتیه و از طرفی فرد مذهبی و با ایمانی هم هست نسبت به مادرش احساس غیرت و مسئولیت داره . . قرار بود من و پری جون یه جوری این دو تا رو حالیشون کنیم که منم برم سر وقت عفت و یک سیستم سکس دو به یک را روی عفت خانوم پیاده کنیم ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی مرسی داداشم میشه وقتی اریا داره میره طرف عفت که با پسرش دو نفری با عفت سکس کنن پسر مخالفت کنه که پری به عفت یه چشمک میزنه بعد رو به عارف میگه پسرم تو باید با اریا با مادرت سکس کنی در ضمن تو خوب نتونستی مادرتو ارضا کنی یکی از شرایط ورود به این مجالس اینکه بتونی یه زنو خوب ارضا کنی اما اگه نتونی و زنا از تو ناراضی باشن تو از اون مجلس اخراج میشی تازه مادرت اونجا بین مردا تقسیم میشه اریا داره بهت کمک میکنه که امادگی لازمو داشته باشی تازه اریا داره کمک میکنه تا مادرت بهتر ارضا بشه که پری میگه من این کار اریا رو ندید میگیرم چون دار به تو کمک میکنه که عفت میگه حق با پری جونه داداشم یه صحنه هم پری به عفت یواشکی بگه که ما از شما فیلم گرفتیم نه برای رشوه گیری از تو اطمینان داریم ولی از پسرت نه که عفت میگه کار خوبی کردی چون منم خودم از حرکتهای این پسره خبر ندارم

ایرانی گفت...

با سلام به دلفین عزیز و نازنین از بعضی از مطالب و سیستم بالا استفاده خواهم کرد . البته از سیستم کلی اون استفاده شده و نکات دیگه ای در این مایه ها بیان شده و داستان رو نوشتم . حالا اگه جایی باز باشه و بشه یکی دو تا دیگه از این مطالب رو اضافه می کنم . و دیگه من داستانی رو که می نویسم فرصت بر گشت به عقبو ندارم و امیدوارم که یادم بمونه . مثلا الان دارم بدو بدو کارامو ردیف می کنم برم سر وقت نوشتن دو قسمت بعد آبی عشق و بابا و مامان ...و یک قسمت بعد انتقام میسترس. دیگه این داستان رفته پشت سرم تا چهار شنبه که دوباره وقت فکر کردن بهشو پیدا کنم . سپاسگزارم از پیشنهاد های قشنگت . شاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر