ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شب شهوت و شراب

وقتی که از خواب پا شدم حس کردم که سرم داره گیج میره . . به نظرم میومد که شب گذشته چند بار بالا آورده باشم . کاملا برهنه بودم . محیط برام آشنا نبود . نمی دونستم این جا کجاست که من خوابیدم . به سمت چپم که نگاه کردم  هنوز خواب از سرم نپریده بود . -پاشو محمود .. محمود بلند شو این جا کجاست . شب قبل خوابای عجیبی هم می دیدم .. فقط یکی دو صحنه ازش یادم بود . خواب می دیدم که چند تا مرد دارن اذیتم می کنن .دارم مشروب می خورم .. به زور می خوان اذیتم کنن ولی من شوهرمو صداش می زنم . .... محمود سرشو برگردوند ولی محمود نبود . یه جیغی کشیدم که طرف دستشو گذاشت رو دهنم و گفت بخشکی شانس که فیلمبردار نمی شدیم . اینم از شانس ما .. -ببین مهدیس خانوم . هرچی می خوای جیغ بکشی جیغ بکش . اینجا یه باغ وویلاییه که  هر چی هم فریاد بزنی صدات رو کسی نمی شنوه . دستشو از رو دهنم ورداشت .. تازه داشت یادم میومد که روز قبل برای چی از خونه اومدم بیرون .. -ببینم مهوش کجاست .. مهوش دوستم  بود که من و اون با هم اومده بودیم عروسی یکی از دوستاش در اطراف کرج ولی نمی دونم چرا کارمون به اینجا کشیده بود .. -چون قرار بود تو شبو بمونی اون رفت  . یعنی بهش این جوری رسوندند که تو تشریف بردی با یه آشنایی .  -چرا من اینجام کثافت .. شما با من چیکار کردین . من شوهر دارم . من یک زن نجیبم . کیر لعنتی اون شق کرده بود . -مهدیس خانوم الان من جریان رو با فیلم بهتون توضیح میدم . البته ما چند نسخه از این فیلم رو کپی کردیم که هر یک از بر و بچه ها یه یاد گاری داشته باشن و هر وقت خواستن تجدید خاطره ای کنن بتونن در خدمت شما باشن . شما هم اگه دوست داشته باشین یه نسخه واسه اتاق خوابتون کپی کنم . ولی نوار مادرش پیش خودم می مونه . چون من فیلمبردار بودم و دیشب نتونستم از وجود شما بهره مند شم . خودمو فدای رفاقت و دوستان کردم . چاکر شما مهرزاد خان هستم .  خواستم از در فرار کنم   و با همون شرایط خودمو برسونم به خیابون و جیغ بکشم ولی دیدم سه تا گردن کلفت از اون بیرون دارن دست تکون میدن . قیافه یکی از اونا برام خیلی آشنا بود . مجبور شدم فیلمو به طور پراکنده ببینم .. به من مشروب خورونده بودند . من پرت و پلا می گفتم . سرم گیج می رفت .. ...-مهدیس خانوم این فیلمو ما اگه برای خونه شما ردیفش کنیم طوری ادیت می کنیم که مست بودن شما معلوم نشه .. خیلی زیبا میکسش می کنیم . آهنگهای  سکسی هم میذاریم که به تو و شوهرت بچسبه .. داشت منو تهدیم می کرد ..درفیلم می دیدم که  سه نفر به نوبت منو می گاییدند . اولش نمی خواستم لخت شم . دست و پا می زدم . ولی خیلی زود مقاومتم در هم شکست . همه اثر مشروبی بود که به من داده بودند . من اهل شراب نبودم . یادم نمیومد با چه ترفندی اونو به من خورونده بودند . من بمیرم چه جوری شورت منو با وحشی گری از پام کشیده بودن پایین  . جیغ می زدم گاهی از هوس ناله می کردم و گاه با همون لحن مستی ازشون می خواستم که هر سه تا کیر رو با هم فرو کنن توی کسم .. در یه صحنه دیگه همین کارو هم انجام داده بودند . من قمبل کرده بودم .. دو تا کیر توی کسم بود و یکی هم در کونم . ولی این صحنه بیشتر از سی ثانیه نبود چون رو زمین ولو شدم .. حتی از صحنه تهوع منم عکس گزفته بودند . سینه و کس و تن منو خوب میک می زدند .. بیشتر لحظاتو چشام بسته بود . بعضی صحنه هایی رو که فکر می کردم خواب دیدم همینا بود . از روبرو گاییدن رو دیگه در دستور کار قرار داده بودند . به نوبت نفری  دو سه دقیقه منو می گاییدن و جا عوض می کردند . کیرشونو از همون روبرو فرو کردند توی کونم .. بی خود نبود که درد شدیدی در مقعدم داشتم . یکی از اونا توی کونم خالی کرد یکی رو سینه ام و یکی هم دهنمو باز کرد ..-بخور بخور آبمو بخور .. فکر کنم همه رو خورده باشم . اصلا حالیم نبود . به نظرم  صاحبخونه فکر می کرد که ما برگشتیم . راستش در شلوغی عروسی کسی به این فکر نیست که کی بر گشته یا نه .. هر کی از دید خارج میشه یعنی رفته .. پس مهوش کجا رفته بود .من و اون با ماشینش اومده بودیم . به محمود گفتم که اگه خوابیدن موندیم نگران نباشه اتفاقا قصد موندن هم داشتیم چون خونه یکی از دوستای مهوش هم در همین منطقه بود و از طرفی خونواده عروس هم جا به اندازه کافی داشتند . گریه ام گرفته بود . بد جوری منو گاییده بودند . -شما که هر کاری که دوست داشتین با من انجام دادین . پس بذارین من برم . من برم به کار و زندگیم برسم . به خونه ام برسم . به شوهرم به بچه ام برسم . رحم داشته باشین . -تمام این فیلمها رو من گرفتم . من که نمی تونم این فیلمها رو ببینم و جلق بزنم . این رسمش نیست . اونا قصدشون این بود که اگه من باهاشون راه نیومدم فیلمو به شوهرم برسونن . -شما اگه این کارو بکنین خودتون دستگیر میشین . -ما حواسمون هست که صدا گذاری و تصویر برداری رو چه جوری انجام بدیم و برای بقیه مسائل هم فکری کردیم . اگه مایه نمیای اصلا خودم ارجینالشو برات می فرستم . شوهرت خیلی کیف می کنه .. مهرزاد خودشو بهم چسبوند .. کیرشو گذاشت رو لبام . -بازش کن ساک بزن . خسته شدم دیشب از بس فیلمبرداری کرده حسرت تو رو خوردم . -بهت میگم باز کن . من آدم مهربونی هستم . از خشونت خوشم نمیاد .. کیرش ترسناک بود . صدای بر خورد کف دستش با صورتم ناگهانی بود . رفتم تا هضمش کنم یکی هم از اون طرف زد . در چشاش برق خشم و شهوت رو می دیدم . دهنمو باز کردم . کیرشو تا ته فرو کرد توی دهنم . نزدیک بود خفه شم . هم از درد و هم از ناراحتی اشک از چشام در اومده بود . خیلی بی رحم بودند . دیدم دارن در می زنند . اون سه تا مرد بودند . -زود باش مهرزاد . الان ممکنه صاحب خونه برسه .. -پس اینا خلافی اومده بودن اینجا . با این حساب اگرم می خواستم شکایت کنم که صد سال دیگه همچین کاری نمی کردم پیدا کردن اونا کار حضرت فیل بود . مهرزاد پاهامو به دو طرف طوری باز کرد که نزدیک بود جرم بده .. از بس کیرشو تا ته کرد توی کسم و بیرون کشید که دیگه حس کردم با همه نفرتی که دارم کسم یه نموره ای نم دار شده ولی فکرمو می بردم جای دیگه ای .. -اوووووهههههه نهههههههه چیکار کردی دیوونه .. آب کیرشو ریخت توی کسم .. . رو من قرار گرفت و به زور لبامو می بوسید . -جااااااااان خیلی ناز داری مهدیس . اگه نگیم هفته .. ماهی یه بارو میام سراغت . مشتری کیر خودمی .. الان به اون سه تا هم میگم به نوبت بیان داخل ببینم با کدوم کیر بیشتر حال می کنی . آخه دیشب هوشیار نبودی خوب بهت نچسبید . یکی از اونا اومد . مهرزاد فرو کرد توی کونم ..-واااااااااااااااایییییییییییییییییی وااااااااایییییییییی بکشششش بیرون پست فطرت عوضی .. تازه وارده کرد توی کسم .. مهرزاد همین جور با بیرحمی کونمو می کرد . کونی که  از دیشب اثر درد روش مونده بود . -عزیزم این قدرسر و صدا نکن . اگه بتونم چند قطره توش خالی کنم که حالم جا و جیگرم جلا بیاد ولت می کنم . چیکار کنم الان توی کست آب ریختم آبم به زور میاد . بالاخره دو سه تا پرشی رو توی کونم خالی کرد و اون نفری هم که ریخته بود توی کسم سینه های منو محکم فشار می داد . دو تا دیگه اومدن و  این دو تا رفتند نگهبانی .. یکی از اونا که فقط با قاچای کونم بازی می کرد و نرم نرم باهاش حال می کرد . کاری که همش از محمود می خواستم که برام انجام بده و لذت می بردم ازش . حالا هم حس می کردم که داره خوشم میاد ولی این همراه با احساس گناه بود . حس می کردم که خیلی بدم . یک زن بد .  دیشبو نمی تونم خودمو تقصیر کار بدونم ولی حالا چی .. مهوشو حتما فرستادند و گفتند که من رفتم .. وگرنه اون بدون من بر نمی گشت . ممکنه در آغاز گاییدنم و شاید هم تا دم صبح مهوش اونجا بوده باشه .. یعنی به عقلش نرسیده من کجام ؟/؟ موبایل منو هم خاموش کرده بودند . بعدا فهمیدم که مهوش پیام داده و این دزدان هم پیام اونو با یه پیام قلابی جواب داده که من بر گشتم و خاطرشو جمع کردند . نامردا داشتند با من تفریح می کردند . هرکدوم از اونا کیرشونو فرو کرده بودند توی گوش من . جیغ می کشیدم چه جور . با این که کیرشون کلفت بود و دیگه از سوراخ گوش که رد نمی شد ولی هر لحظه حس می کردم که پرده گوشم می خواد پاره شه . احساس سنگینی عجیبی می کردم . غرور و نفرتم نذاشته بود که از اونا بخوام منو ارضام کنند . بازم اون دو تا رفتند ولی این بار مهرزاد به تنهایی وارد شد . اومد و منو بوسید . انگشت وسطی و اشاره دست راستشو فرو کرد توی کسم و تند تند می کرد توش و درش می آورد . فوق العاده لذت می بردم . این بار از روی هوس جیغ می کشیدم . دست خودم نبود . دلم می خواست منو ار گاسمم می کردند . سر حال می شدم . حالا که این همه بلا سرم اومده بود .. لبای مهرزاد رو لبای من قرار گرقته بود واسه این که نشون بدم همراهشم و می خوام , منم لبامو رو لباش حرکت می دادم . به خوبی نیاز منو فهمیده بود . کس ,  بی حس بی حس شده بود . لگنم سست شده بود . زیر سینه هام می لرزید . . اراده ای از خودم نداشتم . -تند تر ..محکم تر .. این اولین باری بود که  با ملایمت از این متجاوزین یه چیزی می خواستم و اون هر کاری رو که من ازش می خواستم انجامش داد . یه لحظه یه چیزی با فشار ازم حرکت کرد و به طرف بیرون سرازیر شد . با این که حالم از این کثافتا بهم می خورد ولی این حق رو برای خودم قائل شده بودم که این همه تحمل خفت و خواری حداقل یه نتیجه ای هم داشته باشه . مهرزاد خوشش اومده بود از این که باهاش همراهی کرده بودم . منو نزدیکی خونه پیاده ام کردند . نیمساعتی رو حوالی خونه قدم زدم .  از خودم بدم میومد . از این که چرا در لحظات آخر باید لذت برده ار گاسم شده باشم . دلم می خواست گریه کنم . سرمو بزنم به دیوار . جمعه بعد از ظهر بود . درو که باز کردم محمود اومد به استقبالم .. -مهسا کجاست .. مهسا دختر هشت ساله مون بود -فرستادم خونه مادرم .. اون این کارو کرد که بتونه باهام سکس کنه . اگه یه شب کنارش نمی خوابیدم انگار یه چیزی رو گم کرده داشت . احساس شرم می کردم .این شبی بود که باید اونو متعلق به شرابش می دونستم . اون بود که منو به آلودگی و بعد اجبار کشوند .  کاش می تونستم همه چی رو بهش بگم .ولی گاهی وقتا آدم اگه یه حقیقتی رو ندونه بهتره . ... پایان .... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر