ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

پسران طلایی 10

مهشید واسه این که سینا رو بیشتر تحریک کنه روی راحتی چرمی که نزدیک تخت بود ولو شد و پاهاشو به دو طرف دراز کرد و خیلی آروم شورتشو کشید پایین و دستشو میذاشت لای شورتش . ادای زنای هوسبازو در می آورد و مثل مار هم با حرکات نیش زبونی می خواست سینا رو بیشتر به آتیش بکشه هر چند خودشم واقعا هوس داشت . -خب بچه ها مشغول شین .می خوام ببینم مقاومت ملیسا جان تا کجاست اراده اش تا کجا اونو کمک می کنه .. -سینا جان باید قول بدی تا اونجایی که هوست تو رو می کشونه  تلاش خودت رو اونم جوانمردونه انجام بدی . .. سینا داشت به این فکر می کرد که این دو تا دیوونه افعی دارن اونو زجر کش می کنن .  یعنی من اومدم اینجا واسه جق زدن دارم پول می گیرم ؟/؟ خدا کنه مشتریای دیگه مثل اینا نباشن . آدم از بیکاری حوصله اش سر میره . ولی همچین بیکار بیکار هم نبود . چون می بایستی با ملیسا ور می رفت .  مهشید که بی اندازه خیس کرده بود و دلش می خواست جای ملیسا تو رختخواب باشه و سینا  با تن داغش ور بره . ملیسا با شکم رو تخت افتاده بود و منتظر بود که سینا مالوندن اونو شروع کنه . مهشید از جاش پا شد . -سینا جون  ! اگه روت میشه اون شورتت رو در آر  . خیلی از این مدل شورتا ی فانتزی مردونه خوشم میاد .اندازه واقعی کیر رو نشون میده . خیلی درشته  . حالا قدشو نمی دونم . کمرش شکسته رفته اون داخل به هم پیچیده . طفلک باید بیاریش بیرون هوا بخوره . از جاش پاشد و با نگاههایی التماس آلود به سمت سینا رفت . -این یه تیکه رو من کمکت می کنم ولی  در آوردن شورتای ملیسا جون پای خودت . خیلی آروم و با طنازی شورت سینا رو از پاش در آورد . ملیسا داشت به این فکر می کرد که  مهشید هر قدر از این کارا بکنه گذشت زمان به نفع خودشه . اون می تونه وفاداری خودشو به شوهرش جمشید نشون بده . من باید ثابت کنم که وقتی پای عشق در میونه خیانت مفهومی نداره . درسته که ما قبل از از دواج و اونم بدون این که عاشق کسی شیم خیلی کارا کردیم ولی دلیل نمیشه اون کارا رو همین حالا انجام بدیم . مهشید وقتی چشش به کیر سینا افتاد لبخندی رو لباش نقش بست .. به خودش گفت چه من پیروز شم چه تو ملیسا در هر دو حال برد با منه . ولی شایدم دلم می خواد که تو پیروز شی تا این کیر کلفت و صاحبشو  در چنگ خودم داشته با شم . مهشید کیر سینا رو  به دست گرفت .. بد جوری هوسشو کرده بود ولی شرایط طوری بود که نمی تونست باهاش سکس کامل داشته باشه . در اون لحظات نباید پیش ملیسا نقطه ضعف نشون می داد چون اون وقت  ملیسا حس می کرد که این بازی برای مهشید اهمیتی نداره . در نتیجه اونم بی تفاوت تر نسبت به این مسئله بر خورد می کرد . لباشو گذاشت رو سر کیر سینا .. چشای سینا باز و بسته می شد . حالا که وضعیتش به این صورت بود خیلی دلش می خواست که با مهشید بتونه حال کنه . ولی اینجا تصمیم گیرنده اون نبود . اسیر دو تا زنی شده بود که معلوم نبود اونو می خوان به کجا بکشونن . مهشید بیضه های سینا رو میک زده از اونجا زبونشو رو تنه کیر  کشید و به سمت سر کیر سینا رفت .-جااااااان ملیسا اگه بدونی چه مزه ای داره .  من یادم نمیاد تو دست و بالمون همچین کیری داشته بودیم . ملیسا : مهشید خواهش می کنم اونو تحریکش نکن . .. مهشید : ملیسا جون تحریک  شدن اون چه ربطی به تو داره .تو خودت اراده داشته باش . این آقا سینای ما هم از اون بچه خوشگلای با اراده هست . تا وقتی که تو نخوای که اراده تو رو نمی شکنه . درسته آقا سینا ؟/؟ آخ که مهشید فدای اون کیرت بشه . ملی جون ناراحت نباش . بهت کمکم می کنم .. می پرسی چه جوری .. حالا بهت نشون میدم . البته نمی تونی ببینی .. ولی رو تو بر گردون تا ببینی دارم چیکار می کنم . . مهشید یه دستش روی کسش بود و یه دستش روی کیر سینا . کیررو فرو برد توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن طوری که در همون دقیقه اول سینا چاه ای نداشت جز این که هر چی آب توی کیرش جمع شده رو خالی کنه توی دهن مهشید ..-آخخخخخخخ مهشید خانوم داره داره میاد داره میاد تقصیر من نیست ..اوووووفففففف .. داره میاد .. مهشید جلو چشای ملیسا کیر سینا رو همین جور میکش می زد تا  کاملا پاکش  کنه . سینا ازحال رفته بود . ملیسا عصبی شده بود . با این که بحث اون و مهشید سر چیز دیگه ای بود ولی انتظار این حرکتو ازش نداشت ..  دهنش رو از رو کیر سینا بر داشت و گفت چرا این جوری بهم نگاه می کنی . تازه این یه کمکی شده به حالت که سینا جان با هوس کمتری میاد سراغت . اینو هم به حساب وقت تو میذارم که ضرر نکرده باشی . -اگه بخوای می تونی بری -نه یه چند دقیقه ای می تونم وایسم . ببینم که این آقا پسر ما شل نگیره . هر چند که حالا خودش شل شده . مهشید به شدت حشری شده بود ولی حس می کرد که باید اونا رو به حال خودشون بذاره . دوباره روی مبل نشست . ملیسا  به دیدن کیر سینا بدنش لرزیده بود . ولی می دونست که در مقابل این دختر پررو نباید کم بیاره . سینا دستاشو گذاشت رو شونه های ملیسا مالش آرومو شروع کرد . می دونست تا چند دقیقه ای رو به خاطر انزالی که داشته کمی سبک تره و راحت تر می تونه با ملیسا ور بره .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی . 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر