ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زنی عاشق آنال سکس 11

ولی مهم همون کلفت بودن کیرش بود که حال بیشتری به یک زن می داد . -سیروس جون چه جوری دوست داری  فرو کنی توی کونم -همون جوری که بیشتر پسرا و مردا دوست دارن . دوزاریم افتاد . فوری قمبل کرده تا  کیرشو فرو کنه توی کونم . با این که می دونستم با این ژلی که زده بود اون درد رو ندارم ولی دوست هم نداشتم همیشه ازش استفاده کنم چون می ترسیدم عادت کنم . کون من باید یک کون خود ساخته می شد . یواش یواش با کیر مردآشنا می شد . این سحر و مونا دست و بالشون خیلی باز بود . شاید به خاطر همین بود که امشب زیاد حس و حالی نداشتند ولی اون شوق و ذوق اولیه با این  بی حالی اونا اصلا به هم نمی خوند . کیرشو که گذاشت روی سوراخ کونم بهم مزه می داد کیف می کردم . کمی استرس داشتم . می تونستم حس کنم که سر کیر داره به سوراخ و حلقه کونم فشار میاره ولی اون درد و سوزش رو حس نمی کردم . فقط همون اندازه می تونستم وجود کیر رو احساس کنم که ازش لذت ببرم . یه فشاری یه کیرش داد . دستمو از زیر و لاپام به کیر سیروس رسوندم . یه دستی به کیرش زدم تا بهتر بفهمم که کیرش چه اندازه توی کونم پیشرفت داشته .هر چند حدس می زدم تا حالا نصفش رفته باشه ولی با دست مالیدن به کیرش بهتر متوجه شدم . یه فشار دیگه به کیرش آورد . کمی احساس درد کردم ولی نه به اون اندازه که بخوام که بیشتر فرو نکنه . یه چیز کلفتی رو توی کونم حس می کردم که داره به من کیف میده . دارم باهاش حال می کنم عشق می کنم و می تونم به یک پسر لذت بدم . حداقل سیروس دوستم داشته این اطمینان رو بهم داشته که تتمه ژل رو برای من کنار گذاشته بود وگرنه اونو توی کون سحر خالی می کرد که باهاش دعوا نیفته . پس اگه من دردم گرفت بازم نباید چیزی بگم چون  سیروس به من اطمینان داشته و کون منو می خواسته و براش ارزش قائل بوده . آخ که چقدر با این افکار لذت می بردم باهاش حال می کردم . احساس قدرت و اعتماد به نفس می کردم . ولی از این بابت نباید با دخترایی که اهل کون دادن یا به  لفظ بی کلاس کونی هستند حرفی به میون می آوردم . مثل من کونی می تونستن و می تونن درکم کنن ولی بقیه دخترا یا حسادت می کنند یا متلک بارم می کنند و یک دختر بد کاره ام می دونن در حالی که همه شون حتی اونایی که مثلا مذهبی هستند بازم تا یه پسر رو می بینن دست و بالشون می لرزه . ما داشتیم توی کلاسمون یه دخترخیلی مومن و مذهبی و با ایمان رو که داداش یکی از دوستامو که خیلی هم خوش تیپ بود می بینه و خیلی هم از خواهره راجع به برادره صحبت می کنه . وقتی برادره  میاد سر در مدرسه تا با خواهرش به خونه بر گرده اونم با هاشون میره و کلی هم با اون پسره گرم می گیره و می خواد خودشو تو دلش جا کنه . آخرش  متوجه نشدم کار اون دختره به کجا کشید . اونی که همش از نامحرم فرار می کرد . .. -آخخخخخخ سیروس چقدر حال میده کون دادن .. من جات بودم به هر قیمتی شده یکی از همینایی که امروز به کونم زدی رو تهیه می کردم .  -جااااااان چه کونی داری آتنا .. از زیر سنگ هم که شده برات فراهم می کنم . -فقط بهم بگو از کجا گرفتیش .. -شیطون می خوای واسه جاهای دیگه استفاده کنی ؟/؟ -نه سیروس جون نگهش می دارم اگه یه وقتی تو مال خودت رو یادت رفت با خودت بیاری به وقت گاییدنم از مال من استفاده کنیم . با خودم گفتم  این پسرا به خیال خودشون خیلی زرنگ تشریف دارن . پشم و موی کوس من هم نیستند . خودش می خواد بره رنگ و وارنگ فرو کنه توی کون دخترا اون وقت می خواد آدرس این نوع ژل فروشی رو به من بده ناز داره . دیوونه . یه نگاهی به قوطی اون که رو زمین انداخته شده انداختم و دیگه اونو سپردم به حافظه ام . حداقل می شد برای کیر های کلفت و درجه یک از اون استفاده کرد .. -اوووففففف سیروس کیرتو بیشتر کردی توکونم .  من اینو حس می کنم . چقدر لذت می برم . بکشش بیرون تا آخر دوباره بکن تو . تند تر این کارو بکن . می خوام اونو حسش کنم . لمسش کنم . کس منم خیلی خیس کرده بود . خیلی .. -سیروس .. فدات شم یه کاری برام می کنی .. -بگو آتنا تو جون بخواه .. یه دستتو بذار روی کسم و یه دست دیگه ات رو بذار رویکی از سینه هام . همین کارو هم کرد . حرکت کیرو بازی کردن با کناره ها و وسط کس و چوچوله هام و نوک سینه هام منو به وجد آورده بود .. -جووووووووون سحر! مونا .. من دیگه هلاک شدم ..من دیگه  نمی تونم آروم بگیرم .. این حرفا رو می زدم و سیروس در هر سه زاویه سرعتشو زیاد کرده بود . یه لحظه بدنم لرزید از همون لرزشهایی که دو ساعت پیش هم داشتم . یه حس آتیشی و سست شدن در ناحیه کون و کس و زیر سینه هام حس می کردم . -آخخخخخخخ جوووووووون دار م اون جوری میشم .. رهام نکن . منو بچسب .. بمالونم بکن کونمو .. ادامه بده ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر