ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 171

ما چهار تا شده بودیم شبیه کشتی گیرایی که چهار تایی داریم روی تشک مبارزه می منیم اما فعلا دو به دو . عفت شجاعانه تر فریاد می کشید .  بعضی از مردا احساس شرمندگی می کردند . از گوشه کنارا یه صداهایی به گوش می رسید که یه عده ای می گفتند که خون رو که با خون نمی شورند ولی کیر رو با کون می شورند . منتظر بودند که من زود تر تموم کنم برن سراغ عفت . نظم عمومی به هم نخورده بود ولی سیستم گایش در همی تحت الشعاع صحنه گاییدن و گاییده شدن مامان الیا و عفت جون قرار گرفته بود . مردا این مسئله رو زمزمه می کردند که عجب کونی داره این عفت . زنا هم از خوش کیر بودن و محجوب بودن عارف می گفتند . پری جون اومد جلو اشاره کرد به جمعیت که عقب تر برن این جوری هوا و اکسیژن کافی به شرکت کنند گان در عملیات نمی رسه . یه بلندگویی هم دستش بود و گاهی که صدا نمی رسید از اون استفاده می کرد . اومد پیش من و گفت چه من به تو بد هکار باشم و چه تو به من بدهکار باشی بازم پری جون کنیزته و زیر کیرته . یادت نره که کس پری بیش از  هر کسی تشنه کیر توست . -فدات شم پری جون بیا جلو لب .. لب .. عفت که زیر کیر من قرار داشت به حرف در اومد و گفت پری جون ما شرمنده محبت های تو و آریا جون هستیم من و عارف هیچوقت خوبی ها و زحمات شما رو که در این راه واسه ما کشیدین از یاد نمی بریم . اگه دوست دارین من خودمو کنار بکشم که تشریف بیارین جای من . -معلوم نبود عفت تعارف می کنه یا جدی میگه . یه نگاهی هم به صورت پری انداختم که نشون می داد که خیلی تمایل داره که جای پری قرار بگیره . -پری جون اگه ایرادی نداشته باشه من کارمو باعفت جون تموم کنم و مردا تا فینال ما رو ببینن . من بعدا خودم در خدمتتم . یه خورده بهش بر خورد ولی در جا فهمید که من دارم منطقی حرف می زنم . در حالی که زیر چونه و گردن عفتو می بوسیدم و کیرمو هم آروم در کس عفت حرکت می دادم بهش گفتم تو راستی راستی دوست داشتی من برم بچسبم به کنار پری ؟/؟ مردا که دسته جمعی داشتن با کیرشون ور می رفتند . عفت رو دمر انداخته بودم رو تشک , کونش رو به هوا بود . مردا همه شون سوت می کشیدند .. زنا از اون طرف در حالی که توجهشون به کیر عارف بود که چه جوری داره کس مامانو می شکافه و میره  توی کس و بر می گرده یه نیم نگاهی به کون  عفت داشته و از این می گفتند که بسیج جایگاه خوبی برای رشد کون و کونی هاست . ولی یکی دیگه می گفت اگه من برم زیر کیر تمام اسرائیلی ها زیر کیر بسیجی نمیرم .. اون چند تا زن درست چند قدمی ما وایساده بودند و حرفاشونو به خوبی می شنیدم .  یه زن دیگه بهش گفت چرا دروغ میگی نمونه اش همین عارف بسیجی مگه تو منتظر کیرش نیستی ... خلاصه من و عفت دو تا نیروی خیلی قوی بودیم که خستگی نا پذیرانه داشتیم کارمونو پیش می بردیم . از اون طرف الیا جون هم قدرتش زیاد بود ولی عارف انگاری داشت خسته می شد . من که در حال گاییدن عفت دمر و شده بودم خودمو  خم کردم تا به مامان در حال طاقباز گاییده شدن بگم که یه خورده عجله کنه ارگاسم شه که ما می خواهیم یه سکس جانانه دو به یک رو پیاده کنیم -جااااااااان چه حالی میده . آریا اول سراغ من میایین ؟/؟ -نمی دونم . من اگه جای تو بودم اول می رفتیم سراغ عفت .. یه حکمتی داره . بعد با اشاره چشم و ابرو طوری که عارف نفهمه بهش گفتم که اون داره خسته میشه .. -باشه آریا حواسمو جفت می کنم که کیف من به حداکثرش برسه . قربون تو پسر ماهم بشم که فکر مامانتی و این که من بتونم کیف کنم . اون آرین اونجا میخ وایساده داره منو نگاه می کنه . -مامان داداش هم دوستت داره .. ادامه ندادم می دونستم الان مامان زیر کیر عارف از پریسا صحبت می کنه و از این که آرین چون زن برده به فکر اون نیست . همه زنا از این فکرای الکی دارن . خودش از فرنوش انتظار داشت که بیشتر بیاد طرف خونواده ما ولی از اون طرف از آرین انتظار نداشت که زیاد بره طرف خونواده زنش . زنا اینن دیگه . فقط به یه یک نیمه لیوان نگاه می کنن . چهره مامان نشون می داد که در حال ار گاسم شدنه . با تمام زورش به کمر عارف چنگ انداخته بود این طرف هم عفت جیغ و داد هاشو طوری می زد که انگاری می خواد تمام فرشته های آسمون بفهمن که اون زیر کیر من داره حال می کنه .. -آریا اگه سرعتو کم کنی میره عقب .. بکن .. بکن .. بکن .. اووووووووففففففف ..... جووووووون ... جوووووون .. چقدر خوشم میاد . لذت می برم . دارم حال می کنم . عجب مزه ای داره !ووووووویییییی وووووووویییی .. اون دیگه کارش ساخته شد . زود تر از مامان از حال رفت .. منم رو عفت دراز کشیدم .-آریا آبتو نمی ریزی .. -چرا ولی گذاشتم برای وقتی که پسرت اومد و دو نفری مشغول شدیم اون وقت . مامان هم اون طرف کارش  تموم شد . -عارف جان اگه می تونی آب کیرت رو نگه داشته باش . برای مرحله دو بر یک ما کار داریم . فعلا خسته شدی . واقعا اون سکسی که در خونه می کنی با این میدون یه تفاوتهای اساسی داره .. عارف رو واسه این که خستگیش در بره و کمتر بهش فشار بیاد قرار دادیم اون زیر که کیرش می رفت توی کس مادرش و من می رفتم پشت و کیرمو می کردم توی کون .. خم شده به دو تایی شون گفتم با توجه به این که عفت جون ار گاسم شده ما هم کمرمون سنگین و پر آبه و الیا جونم چشم انتظاره سه چهار دقیقه  بعد کارو تموم می کنیم . عارف که از زیر فرو کرده بود توی کس مامانش و منم از پشت کرده بودم توی کونش . جمعیت به وجد اومده بود .. سوت می کشیدند . کف می زدند ..  یه ظریفی  داشت می گفت که نمردیم و دیدم که بسیجی ننه شو بکنه .. وووووووییییی چه کیفی داره . مجلس واقعا شور و حال دیگه ای پیدا کرده بود . همه شاد بودند . بابا بزرگ تفنگ به دست در گوشه ای ایستاده بود ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر