ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 17

اون اگه حوله رو از رو کونم بر می داشت من کاملا برهنه می شدم . زحمتشو به خودم ندادم که حتی یک شورت فانتزی هم بپوشم . من راضی , اون راضی و کوس و کیر هم راضی . پس واسه چی بریم پیش قاضی ؟/؟ اون  می دونست که من اهل حالم و منم می دونستم که اون منو می خواد . ولی اون نمی دونست که من می دونم و همین به نفع من تموم شد که راحت بتونم اونوبه چنگ خودم در بیارم .  رفتم رو تختم دراز کشیدم -حوله رو طوری رو کونم انداختم که اون قسمتی که شکاف و چاک کس زیر اون قرار داره پوشیده بشه حالا احسان اومد و شروع کرد . -راستی مامان من روغن هم بزنم ؟/؟ -عزیزم من باید این زیر یه روکش پلاستیکی ونایلونی یا یه چیزی در همین مایه های غیر قابل نفوذ به پایین و روی تشک پهن می کردم تو روغن می زدی حالا موردی نداره کمی  به همین صورت عادی مشغول شو نرمم کن . فدای اون دستات شه مادر چقدر منو نرم و با حال مالش میدی خیلی لذت می برم احسان ! جااااااان مادر فدات شه .. سینه هامو هم می تونی بمالونی . خجالت نکش با همین دستای توست که من جون می گیرم . با طمانینه اومد پایین گودی کمر منو هم رد کرد رسید رو کونم . خیلی آروم طوری که من فکرشو نمی کردم حوله رو کنار داد و دستاشو گذاشت رو کونم . اونم مثل اسحاق طوری وانمود می کرد که داره مثلا کونمو گرم می کنه و اصول مالوندن رو رعایت می کنه در حالی که به اندازه کافی با این تکنیک از سوی پدرشون رو برو شده بودم . نوک انگشتای درازش به طرف کوسم دراز شده بود . باهاشون بازی می کرد . منو یاد انگشتای داداشش انداخته بود . انگاری این سریع تر می خواست پیشروی کنه می دونست مامانش اهلشه . چون داغ شده بودم خیس شده بودم . کونم دیگه روغن مالی نمی خواست . می تونست همون خیسی های کوسو بکشه بالا و اونو بکشونه به طرف بالا و حتما کونمو یه نمی چرب بهش بده و اون قدر این خیسی ها رو بیاره بالا که کونمو روغنیش کنه .. رفت به طرف پاها . رونها ی گوشتی منو گرفت  بین دو کف دستش . تا مچ پامو با دو تا دستاش مالش می داد . با هر دو پا و هر دو دستم این کارو انجام داد . خوابم گرفت بود . حالتی بین خواب و هوسو داشتم . -آهههههههه ..نههههههه .. -چی شده مامان .. -هیچی عزیز دلم یه حس عجیبی دارم . حس  می کنم که خون داغی در تمام تنم به جریان افتاده .. وقتی که سیستم گردش خون خوب باشه خیلی از چیزا تازه به یاد آدم میاد آدم به یاد خیلی کارا می افته که سیستم اونو به نوعی دیگه تنظیم می کنه . -من می دونم به چی میگی مامان .. -اگه گفتی  جایزه داره .. -می تونم به یه صورت دیگه متوجه ات کنم . تا رفتم بگم هر کاری دوست داری بکن به خیالم این که می خواد کونمو ماساژبده اونو از دو طرف باز کرد و شورتشو سریع با یه دست به اندازه ای داد پایین که کیرش در آد و کیرشو هم  در جا فرو کرد توی کسم ... تمام این کار ها در کمتر از چند ثانیه انجام شد .. -اووووووففففففف احسان می دونی چیکار کردی  ؟/؟ با دم شیر بازی کردی . -مامان من با سرکیر با دم شیر بازی کردم . همون کیری که می خواستی .. -اوووووخخخخخخ نگو نگو منو کشتی . بکن مامان تشنه ات رو بکن -جایزه ام چیه -اینه که تا هر وقت که دلت بخواد منو سیر سیر بکنی .. کیف کنم به من حال بدی و خودت هم لذت ببری . عشق کنی چشم و دلت سیر بشه .. عین قرص خواب خورده ها چشام باز و بسته می شد . اونم یکسره کیرشو فرو می کرد تا ته کسم و می کشید بیرون -عزیزم فکرشو نمی کردم این قدر فرز باشی . -مامان من هر چی فرز باشم به سرعت و تندی تو نمی رسم . -ولی عزیزم شاید من سریع باشم ولی کیرت مثل فلفل تند و تیزه .. همش از این می ترسیدم که گاییدن من توسط اسحاقو به روی من بیاره و بگه که کیر اسحاق هم تند بوده که خوشبختانه همچین چیزی رو نگفت . هر چند گفتنش موردی نداشت ولی در  اون لحظات  شیرینی و لطف سکس در این بود که ما  خودمون باشیم و خودمون و نسبت به هم حس تملک داشته باشیم این که اون مال منه و من مال اون . دیکه افراد غیر رو وارد جمعمون نکنیم .شاید عاملی که ما رو این قدر زود به هم جوش داد و سریع کیرشو به مراد کس رسوند این بود که هر دوی ما از خواست و نیاز هم خبر داشتیم .  احسان دیگه عین فر فره منو می گایید . از اون خواستم که منو از پهلو و روبرو هم بکنه تا صورت قشنگشو ببینم تا ببینم اون هوسی رو که در چشای خوشگل و حرکاتش وجود داره . من انگاری اون آدم کس خیس کرده و ارضا شده دیشب نبودم . هر چی گاییده می شدم حرصم بیشتر می شد .نمی دونم چرا از پریود و کس خونی من چیزی نمی گفت . منم خیالم نبود .   اینا تاره دو تا از پسرام بودند . افشین و اشکان رو چیکارشون می کردم . باید از احسان و اسحاق کمک می گرفتم که بیان کمک من و اونا . من نباید بین اونا فرقی قائل می شدم . طاقباز کردم . دستامو دور گردن پسرم حلقه زده اونم صورتشو به صورتم نزدیک کرد . منو بوسید . اون سومین مردی بود که منو می گایید و کیرشو فرو می کرد توی کسم . ملا میثم رو نمیشه به حساب گایشی ها گذاشت  . اون نیومده و هنوز کارشو نکرده ناک اوت شده بود . ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

ناشناس گفت...

با سلام و خسته نباشید
مثل همیشه عالی بود
اگه واستون امکان داره داستان فوت فتیش با مادر یا زن عمو یا خاله یا عمه یا خواهر هم بذارید
بابت همه ی داستان های قشنگتون ممنون
موفق باشید

ایرانی گفت...

با تشکر از شما دوست خوب آشنا به خاطر پیام گرمتان ..حتما در فرصت مناسب و به زودی داستانی تک قسمتی که ترجیح می دهم فتیش با مادر باشد را بنویسم . بااحترام : ایرانی

 

ابزار وبمستر