ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 14

از سکس با شوهرم قلی تا این حد لذت نمی بردم تازه داشتم معنی زندگی رو می فهمیدم . می فهمیدم که لذت بردن و عشق و حال کردن یعنی چه . نگاه کردن به کیر خونی اون هوس منو زیاد تر می کرد و این که اون کیرخونی رو دوباره فرو می کنه توی کس من . قبلا هر وقت پریود می شدم چقدر حرص می خوردم . لجم می گرفت از این که یه مدت نمی تونم با قلی سکس کنم . هر چند سکس اون هم به درد عمه اش می خورد . زور و توان خودشو نگه می داشت برای غریبه ها . کاش از همون اول تلافی می کردم دیگه این جور به من و به اعصابم فشار نمی اومد و می تونستم از زندگی خودم یه چیزایی بفهمم .  . دیگه چیزی به نام عادت ماهانه نمی تونست جلو لذت منو بگیره . تازه هوسم خیلی بیشتر می شد . خو.ن هم نتونست منو از پا بندازه .  اسحاق جیغمو در آورده بود و منم عمدا بیشتر جیغ می کشیدم تا احسان هم متوجه سر و صداهای ما بشه . دلم می خواست اون بدونه که مامانش زیر کیر داداششه . حالا دیگه  روی کس بی حیای من و صاحبش باز شده بود . راحت تر می تونستم خودمو بدم به دست این و اون . -احسان شق ترش کن . این چرا همش سفت و شل میشه . بهت گفته بودم که یه خورده دست نگه دار و بعدا توی کس من خالی کن . -مامان عزیزم دوباره سفت میشه . این که الان خوبه . -پس تند ترش کن . تند ترش کن . بتر کون .  -مامان کونت بیسته . حرف نداره -ببینم پسر مگه هیجده و نوزده هاشو دیدی - این مدلی که مال تو رو دارم می بینم نه . از پشت شلوار دیدم -بی ادب -مامان پرسیدی و من جواب دادم . چی  می گفتم . جواب باید دقیق می بود .  حق با اون بود ولی باید یاد می گرفت وقتی که کون مامان  در اختیار اونه از احساسش به کونهای دیگه چیزی نگه . -بکش بیرون ببینم خون کسمو . به من حال میده .. ولی حس می کردم یه کمی سرم گیج میره . با این که خیلی لذت می بردم . خودمو دمر کردم تا  کس منو از پشت بکنه و این قدر هم با لذت خونو نگاه نکنم . شاید نگاه کردن به خون کس روی کیر و این که چطور شده تا حالا حالم بد نشده یه تلقینی بوده برای این که سرم گیج بره .. حس کردم بهترم . چشامو بسته بودم و خودمو سپرده بودم به دست کیر . می دونستم دور برکون من پر از خون و خیسی هوس کسم شده . اسحاق دستا شو آروم رو  کون و کمر من داشت و خیلی تند منو می گایید .. -آخخخ آخخخخخخ  ووووووووبیییییییی کسسسسسسسم کسسسسسسم تند تر تند تر .. اتیش کن منو بکن منو --مااااااااااماااااان جونم از این تند تر نمیشه .. مامان دوباره کیرم یه جوری شده .. -پسر آبم داره میاد عجله نکن .  نگهش داشته باش برای سوراخ کونم . اگه الان خالیش کنی دیگه از کون خبری نیست . اسحاق سنگینم کردی . به دادم برس . نجاتم بده کمکم کن .. مثل یه کسی که داره غرق میشه ازش کمک می خواستم . نمی دونستم چه کار کنم . اینو که گفتم ذوق زده شد که هیچ حواسشو هم بیشتر جفت کرد تا همون کاری رو انجام بده که من ازش می خوام . با کف دستاش کونمو چنگش می گرفت . خوشم میومد لذت  می بردم . خیلی حال می داد . پاهامو بازش کرد  و این بار راحتد تر کیرشو می کرد توی کسم و می کشید بیرون . برای لحظاتی به خودش فشار آورد تا آبشو توی کس من خالی نکنه ..  کف دستشو از پهلو گذاشته بود روی کس من و چنگش می گرفت خیلی لذت می بردم . خوابم گرفته بود . حس کردم که با فشار و سرعت کیرش داره خوابم می گیره .. ولی کیری که هر لحظه می رفت تا ته کس و بر می گشت و اوج لذتش نمی ذاشت که به خواب کامل برم . بازم حس کردم که داره ازم می ریزه . یه چیزی که می دونستم خون نیست اون آب هوسم بود .. -آههههههههه اسحاق کیرت درد نکنه .. جااااااااان جاااااااااان آماده باش بری برای گاییدن کونم ولی عجله نکن .. اووووووففففففف کشتی منو تو این دیگه چیه .. انگاری از نو شروع شده بود ..همین طور داشت ازم لذت می ریخت . اینا کجا بود . کف دستمو میذاشتم روی کس خونی و خیس خودم و اونو به صورتم می مالیدم . دیوونه شده بودم . کیف می کردم . از بوی  خوش خون و هوس خوشم میومد . اسحاق کیرشو از کوسم بیرون کشید .  با همون خیسی های کس ,  روی سوراخ کون منو لغزنده ترش کرد تا بتونه راحت تر منو بکنه .. بذار دلش به کونم خوش باشه .. ولی  از این که یه چیزی توی کونمه و اونم مال پسرمه که هر وقت اراده کنم میره اون داخل لذت می بردم . کف دستمو هم از زیر پام به روی کیرش چسبونده بودم با این کارم بیشتر تحریک می شد . با این حال چند بار کیرشو فرو کرد به طرف جلو و برش گردوند عقب تا در یکی از این حالتها وقتی که دستمو گذاشتم رو کیرش اون دیگه حرکتی نکرد . فقط جهشهای آب کیرشو توی کونم حس می کردم که با هر پرش داغی دلپذیری به کونم می داد ....خیلی خوشم میاد پسرم . نمی دونم چرا تا حالا این قدر از سکس لذت نبرده بودم . دوستت دارم دوستت دارم . . تمام تنمو می بوسید . می خواست ثابت کنه نشونم بده که دیوونه وار دوستم داره و من همه چیزشم . حس می کردم که علاوه پر پسر حالا یک مرد دارم . در واقع چهار تا مرد داشتم . مردی که می تونست زندگی بخش من باشه و به من لذت زیادی بده . منو بغلم کرد و بوسید . لباشو گذاشت رو لبام و منم دستمو گذاشتم رو کیرش . اونم واسه این که یه حرکتی در مقابل حرکت من انجام داده باشه بازم با کس من ور رفت . چقدر از این حرکتش لذت می بردم . می دونستم که خیلی طول می کشه تا سه باره ار گاسم شم ولی از اونجایی که کیف می کردم گذاشتم که با دستاش با کوسم بازی کنه ...ادامه دارد .... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر