ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 57

...-رفیق من به تو نارو نمی زنم . در مرام من نیست که ناموس دوستمو بگیرم مال خودم بکنم . من می خوام سالم زندگی کنم . روشو داشته باشم تو چشای تو نگاه کنم . هنوز لوتی گری نمرده . مردی و مردونگی وجود داره -داداش چی داری میگی من خودم دارم بهت میگم . راضیم . -مهرداد جان  وجدانم اجازه نمیده باشه در این مورد با هم حرف می زنیم -وعده سر خر من میدی ؟/؟ -نه بابا این حرفا چیه -به نظرت حالا باید چیکار کرد . -نمی دونم . نمی دونم . باید اونو تحریکش کنی .  قبلا هم بهت گفته بودم حالا به راست یا به دروغ از خیانت زنای دیگه بگو . از رابطه اونا با سایر مردان . از مردایی که چند تایی یه زنو کردند -فکر می کنی خوشش بیاد -اون زن با تقوا و مومن هم خوشش میاد . چه برسه به یه آدم عادی -زن منم با ایمانه -بر منکرش لعنت . -مثلا می تونی بگی خواب دیدی . خواب دیدی که طناز با یکی دیگه رابطه داره . -خیلی جالب میشه -آره وقتی که به لغات کیر و کوس رسیدی اونا رو با آب و تاب بیشتری بگو .. اینو هم بگو طناز خوشش اومده .. خلاصه مخ مهرداد رو کار گرفتم و این جوری خودمم حال کردم . اون رفت پی کار خودش و من با تماشای عکسای اینترنتی خودم لذت می بردم . نمی شد گفت کدومشون  بهترن . یکی از یکی شفاف تر . اون قدر عکسها رو شفاف و واضح گرفته بود که در یه صحنه یه حالت مور مور شدن بهم دست داده بود که حالتهای پوست کونم به خوبی نشون داده می شد . این عکسا منو به هوس می آورد . بیشتر از صد تا پیام در زیر این عکسای من وجود داشت . با این که چند تا عکسو کنار هم میذاشتن ولی برای هر عکسی جدا گانه پیام داده می شد . چقدر دلم برای این جوونا می سوخت . یعنی اگرم زن داشتند بازم چشمشون دنبال زن بقیه بود . شاید بعضی از اون زنا هم خودشون دلشون می خواست و می خواد  . وقتی که صبح از خواب پا شدم خودمو توی بغل مهرداد دیدم .  وقتی مهرداد رفت بیرون فتانه  برام زنگ زد . -دختر تو چیکار کردی این کیوان تا حالا چند بار برام زنگ زده .. نمی دونم چیکار کنم . به نظرتو باهاش باشم ؟/؟ می دونم تو بهش سفارش کردی . شاید نمی خواد روی تو رو زمین بندازه . ولی طناز من حال کردن زنونه و با تو حال کردن رو تر جیح می دم اصلا به اون اطمینان ندارم . -ولی با این حال می دونم دوستش داری . به حرف دلت گوش کن تابعدا حسرت نخوری . آدما اگه به حرف دلشون گوش نکنن  ولی بعدا موفق هم شن بازم حسرت قدیما رو می خورن . آخه حسرت خوری جزو جدا نشدنی  از بشره . آدم همیشه حس می کنه که اگه اون کارو می رد بهتر بود . حالا باهاش باش ولی خودت رو بهش وابسته نکن . -نمی دونم یه چیزی منو می ترسونه . -فتانه خیلی ماهی . خیلی دوستت دارم . -منم عاشقتم طناز . یه چیزی رو بهت بگم قبول می کنی ؟/؟ -بگو -مسخره ام نمی کنی ؟/؟ -من کی این کارو کردم که این دومیش باشه -فدات شم عشقم . دوستت دارم . اگه به من بگن بین دوستی با تو یا کیوان یکی رو انتخاب کنم من تو رو انتخاب می کنم . دوستت دارم طناز عشق من . -می میرم برای صفا و صمیمیت و صداقتت . -خیلی دلم می خواد بیشتر ببینمت و بیشتر با هم باشیم . .. ظاهرا کسش به خارش افتاده بود و با این که می دونست با کیوان می تونه حال کنه و بره زیر کیر اون ولی نمی دونم چرا رغبتی نشون نمی داد . با فتانه هم خدا حافظی کردم . تازه می خواستم صبحونه بخورم که تلفن زنگ خورد -الو طناز جان یه دوربین رو روی میز ناهار خوری جا گذاشتم .. الان یکی میاد بده بهش . اسمش هم فرید هست . یکی از همکارامه . پسر خوبیه . قدش متوسط و خوش قیافه هست . زن هم نداره -ببینم تو اینا رو برای این به من گفتی که من طرفو شناسایی کنم ؟/؟ مگه می خواهیم بریم خواستگاری ؟/؟ اونم خواستگاری یه پسر ؟/؟ -ببخش طناز یه خورده قاطی کردم . معلوم نبود این شوهر دیوونه چه نقشه ای برای ما چیده بود که می خواست هر جوری شده منو برای یک بار دیگه هم شوهر بده ولی می دونست که هیچ کاری ازش بر نمیاد و آخرش من اونو دق کش می کردم . وقتی درو باز کردم یه جوون خیلی محجوب و خجالتی و چشم و ابرو مشکی و سر به زیررو دیدم که اومده بود تا جنسو ببره ظاهرا نباید اون جوری به مهرداد می توپیدم . چون این اصلا سرشو بالا نمی گرفت که منو نگام کنه . خیلی هم خوشگل بود با این که می خواست نشون بده در فکر دید زدن نیست ولی حالت چهره اش طوری بود که می شد به خوبی دیدش وحس کرد که اگه آبی ببینه حداقل دست و صورتشو می شوره . بهش نمیومد این جوری بخجالتی اشه . نمی دونم مهرداد چه خوابی واسم دیده بود . یعنی اون قدر بی غیرته که حتی با یکی دیگه دست به یکی می کنه که بیاد منو بکنه .. خب شکی که نباید داشت چون با من که فکر می کرد فرزادم دم صبحی چت کرد و گفت اگه میشه برو طناز رو بکن . ...... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم عالی بود دمت گرم مرسی که زحمت میکشی

ایرانی گفت...

متشکرم داداش دلفین نازنین . خوش باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر