ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 149

صبر کن یه ناهیدی بهت نشون بدم -اذیتم نکن . تو که باید راضی تر باشی که یک کیر کمتر بخوری و دیر تر خراب شی -دیوونه من حسابم با جنده ها فرق می کنه  طوری باهام رفتار می کنی که انگاری جنده عمومی و حرفه ای باشم -نه خانوم شما جنده خصوصی ما یعنی من هستی . خلاصه ناهید و جاوید رفتن حموم .. . این آقا فرخ ما راستی راستی به دلش صابون زده بود که یه حال و احوالکی باهامون بکنه . صبر کردم تا از تیررس نگام دور شه . آروم رفتم روی تخت دراز کشیدم . کاملا بر هنه .. دستمو گذاشته بودم رو کسم و  یه جنده بازی حسابی به راه انداخته بودم . همش حرف می زدم و ناله می کردم . منتظر بودم تا این پسره بر گرده و از تعجب شاخ در بیاره .. موبایلمو هم روشن کردم و یه  ترانه سکسی گذاشتم .. وقتی اون اومد و منو با اون وضعیت دید از تعجب داشت شاخ درمی آورد . دهنش از تعجب وا مونده بود . -نادیااااااااا .. نادیاااااااا تو اینجا ؟/؟ اونم این جوریییییییی ؟/؟ خودتی .. نهههههههه .. -بدو بیا اینجا بغل خودم .. تا باور کنی . مثل این که از دیدنم خوشحال نشدی .. -تو چطوری اومدی اینجا . این جا باید از هفت خان رستم گذشت .. نههههه نهههههه .. -فرض کن من یک جا دوگرم -اون که البته . چون تو اولش منو جادو کردی . راستش بدون تو اصلا بهم نمی چسبید که برم طرف ناهید . -من همه حرفاتونو می شنیدم . می دونم که حقیقتو میگی -نادیا من که همین جا بودم . تو کجا بودی .. -یه گوشه کناری قایم شده بودم . حالا چرا این قدر سین جیم می کنی . مهم اینه که من اینجا م و منتظر تو .. نمی خوای منو در آغوش بکشی ؟/؟ دوست نداری تن لختت رو ببینم ؟/؟ نکنه یه عیبی داری که نمی خوای من بدونم . شایدم مرد نباشی .. آره همینه ؟/؟ -کی نادیا . من مرد نیستم ؟/؟ داری منو شیر می کنی ها .. خودشو سه سوته لخت کرد و انداخت رو تخت . -بغلم کن پسر بغلم کن . تا صبح کنار هم حال می کنیم . -اگه جاوید بذاره . -دوست داری وقتی که ازم سیر شدی منو بدی به دست اون ؟/؟ -خب ناهید دست از سرم ور نمی داره اون وقت تو و جاوید که نمی تونین بیکار بمونین . -امان از دست مردای هوسباز و تنوع طلب . ولی من عاشق مردای غیرتی هستم . -در هوسهای این جوری غیرت معنا نداره . -یعنی منو با هرزه ها مقایسه می کنی ؟/؟ نذاشت که بیشتر از این واسش ناز کنم . بغلم کرد . افتادم روش . دستاشو رسونده بود به کونم و از کون به طرف کمرو گردن نوازشم می کرد . لباشو بوسیدم . دستمو گذاشتم رو کیرش . هر لحظه حس می کردم که داره سفت تر و دراز تر میشه . خیلی سریع در یه اندازه ای ثابت شد . خیلی دلم می خواست ساک می زدم واسش . فرخ خیلی ناز بود . تیپی شبیه به دختر بچه های ناز و خوشگل داشت . این جوری یکی مون کمتر حال می کرد . پهلو به پهلوی هم قرار گرفتیم -فرخ بغلم بزن بغلم بزن . دستاشو گذاشت رو سینه هام . -اووووووخخخخخ این جور میک زدنات دیگه منو کشته پسر .. -سینه های تو منو کشته عزیز دلم . -مال تو همش مال تو .. بخورش و دیگه نگو نادیا نامردی کرده از دست شما فرار کرده . من باید یه جوری خودمو می رسوندم که  صاحب هتل گیرم نده .. در اون لحظه هوس اینو داشتم که کیرشو یک ضرب فرو کنه توی کسم . وقتی دستمو روش قرار دادم یه شقیت خاصی رو حس می کردم که اگه در همین حالت می رفت توی کسم دست کمی ازلیس زدن برای ار گاسم نداشت . -بده کیرتو . بده فرخ . دیگه نمی خوام دوست ندارم بیشتر از این منتظر باشم . فرخ من بیام رو کیرت ؟/؟ -نه خودم میام . خودم می کنمت . هر چند تو هم اگه بعدا رو کیرم سوار شی اون جوری هم لذت می برم .کیف داره . خیلی حال میده . فرخ کیرشو به  برش و چاک کسم چسبونده بود .. -بفرستش اون داخل الان اگه بیان حال و حوصله صحبت با اونا و تو ضیپح دادن واسشونو ندارم . -هر چی تو بخوای نادیا . آخه من دوست دارم باهات حال کنم . -منم همین طور عشقم . نفسم . عزیزم .. -اووووووووو ووووووویییییی کست رو عشق است نادیا . خیلی تنگه .. خیلی تنگه .. .. با خودم گفتم بیچاره خبر نداره تا حالا شاید به صد نفر هم داده شده باشه . ولی تا اونجایی که باورم بر آن قرار گرفته بود این بود که گشاد شدن  کس و کون یک زن بسته به تعداد آدمایی که اونو می کنن نیست . بسته به تعداد دفعاتیه که کس و کونشو در اختیار دیگران قرار میده و مدت زمانی که زیر کیر بقیه می خوابه و درشتی اون کیرها .. کیر فرخ طوری توی کسم حرکت می کرد که خواب به چشام آورده بود . تازه رفتم یه حالی بکنم که جاوید و ناهید هم کاملا بر هنه وارد شدند .. ناهید : به !به ! ما رو باش که دلمون واسه این جناب می سوخت . پس شما دو تا دست به یکی کرده بودین .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

2 نظرات:

محمدرضا گفت...

سلام ایرانی عزیز....از پایان داستان نقاب انتقام نتونستم بیام...
شرمنده...کلا خیلی وقت بود با اینترنت قهر بودم...خسته نباشی..
اگه ممکنه راهنماییم کن کدوم داستان قشنگ تره.

ایرانی گفت...

سلام محمد رضای عزیز و نازنین . خوشحالم که بازم بهم سرزدی . می دونم کار داری .داستانی که از نظر سوژه به نقاب انتقام بخوره شروع نکردم ولی این چند تا داستان دنباله دار رو توضیحی میدم ...1-پسران طلایی ... داستان پسری که پس از فارغ التحصیل شدن از خدمت هم بر می گرده ..کار نداره .. یک زنی در کوچه بغلی با او رابطه بر قرار می کنه و از اون می خواد که نقش هرجایی برای زنان را بازی کنه که با پول اونو برای خودشون داشته باشن .. این داستان هسته اش به این صورته ولی قصد دارم از سوژه های قوی و متنوع استفاده کنم و گوناگونی مطلب در این داستان زیاده و این که هر زنی برای این که تفریح کنه دلیل خاص خودشو داره 2-شیطون بلا هم ماجراهای دختریست زبل که در بزرگی کارمند میشه که هنوز به اونجاش نرسیدم ولی براش بر نامه ها دارم . 3-انتقام میسترس ...داستانی است که علاوه بر میسترس اسلیوی خفبف .. تا حدودی اکشن بوده و چاشنی ارو تیک را هم در کنار آن قرار می دهم 4-شیدای شی میل ..ماجراهای سکسی یک شی میل است . 5-داستان هرجایی که رو خیلی وقته شروع کردم داستان سکسی اجتماعی و عاطفی قشنگیه .. اگه به سلیقه ات می گیره از اول شروع کن . من خودم این داستانو علاوه بر سکسی و اجتماعی بودن بی اندازه احساسی می دونم . البته عشق دختر و پسری درش نیست . 6-داستان آبی عشق کاملا عاشقانه و خیلی قشنگ بود .. 7-داستان گناه عشق .. براش بر نامه ها دارم . کمی متفاوت تر از داستانهای عاشقانه قبله ولی بازم عاشقانه هست . سکس نداره مثل آبی عشق ...میشه پیگیری کرد ...و خیلی داستانهای دیگه .. تک قسمتی هم زیاد داشتم .. هر داستانی حس خودشو داره .. ولی داستانی که پدر و مادر دار باشه و یک تکونی به آدم بده داستان هرجایی است که تا حالا حدود سه چهارم آن را نوشته ام . و دلم می خواد این اثرم رو عالی تموم کنم ولی شاید حال و حوصله این متن ها رو نداشته باشی .. چون نظرات نشون داده نمیشه اگه خواستی درمورد تک قسمتی توضیح بدم و برای داستانهای دنباله دار دیگه هم همین طور بازم در جای دیگه ای به من پیام بده تا تو ضیح بدم که در ذیل همون قسمت نوشته و توضیح منو بخونی . با احترام ...ایرانی

 

ابزار وبمستر