ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 24

بگو بگو بازم برام بگو . حرف بزن بگو که با منی . -با توام با توام رویا و تو رویای منی . از وقتی که دیدمت رویای من بودی . حالا هم حس می کنم که رویای خودمو به دست آوردم یک واقعیت شده . ولی کاری نمی کنم که از دستش بدم .. با این حرفام لحظه به لحظه حس می کردم که کیرم با نرمی بیشتری وارد کس رویا میشه و بر می گرده . اونو حسابی شیفته خودم کرده بودم . زن تا نخواد نمی خواد . سایه آدمو با تیر می زنه . ولی وقتی که بهت اعتماد کنه و بخواد حتی جونشو هم واست میده . من لذت می بردم از این که طوری تونسته بودم مخ زنی کنم که لیلا رو داشتم به همچین حالتی می رسوندم . دست خودم نبود . آخه من که نمی تونستم خودمو فقط وقف یک نفر بکنم . من تنوع می خواستم . کیر اگه همش وارد یه باغ شه و گشت و گذار کنه دلشو می زنه . شاید واسه همینه که گفتن یه مرد می تونه تا چهار تا زن بگیره .. اوووووفففففف من که اصلا زن نمی خوام . واسه چی خودمو علاف کنم . -ایمان !عشق من چرا دیگه چیزی نمیگی . چرا ساکتی .. -چی بگم . حالا تمام فکر و ذهنم اینه که تو رو برسونم به اونجایی که مجبور شم لباتو گاز بگیرم که دیگه جیغ نکشی . -تو همین حالاشم جیغمو در آوردی پس منو ببوش ببوس و کارت رو بکن ..  مثل یک جوون عشوه می ریخت .. دیگه اصلا به این فکر نمی کردیم که کجا هستیم و این اتوبوس رو باید تحویل بدم . انگاری که در خونه باشیم و این خانوم هم کار و زندگی نداره و من بی خیال تا هر وقت که بخوام می تونم بکنمش . دیگه باید در زندگی راحت راحت بود . آدم اگه به خودش سخت بگیره از قافله عقب می مونه . این جوری که پیش می رفتم هیچ بعید نبود که برم وسط خیابون و یه زیلویی پهن کرده زنا رو روی اون بگام . گویی که در عصر حجر زندگی می کنیم . ولی خودمونیم این روزا زندگی ما آدما مخصوصا در ایران خودمون بی شباهت به زندگی عصر حجری نیست . یا یه زندگی شبیه به زندگی در غرب وحشی . فقط صدای گلوله هاش به گوش نمی رسه .. معلوم نبود روی کس این رویا جون چقدر از این فکرا به سراغم میومد . ولی لبای رویا و بدنش شل شده بود . می دونستم که داره ارضا میشه . وقتی هم که دیگه حرکتی نشون نداد دیگه جایی بیشتر و بهتر از کس سراغ نداشتم که آبمو ول بدم به اونجا . خالی کردن توی کس بیشتر از هر جای دیگه ای به من آرامش می بخشید . همین کارو هم انجام دادم . ولی رویا رو هم دوستش داشتم . سعی کردم این دوست داشتنو در نهایت عشق و احساس به بهترین وجهی نشونش بدم . سرمو گذاشتم وسط دو تا سینه هاش و طوری نشون دادم که نیاز به محبت و نوازشش دارم .  این که هنوزم با این که کیر و کمرم سبک شده ولی تشنه هماغوشی با اونم . لذت می برد . برق خاصی رو در چهره اش ی دیدم . نوعی شادی . راستی راستی باز هم جوون تر نشون می داد . هنوز آب کیر من جذب تنش نشده اثرشو کرده بود . -رویا دوستت دارم عشق من .. نگو که این اولی و آخریش بود -ایمان من که این حرفو نمی زنم  . من از تو می ترسم که دلتو زده باشم . ولی همش که نمیشه توی اتوبوس این کارو انجام داد . .. -بالاخره یه جایی پیدا میشه . گاهی که رستم خونه نباشه و بدونیم تا چند ساعت نمیاد به بهانه منتظرش بودن می تونم بیام اونجا و هر وقت هم که داره بر می گرده برم یه گوشه ای و بگم منتظر تو بودم .. -اووووخخخخخ ایمان با این که دلم نمیاد این جوری سر پسرم شیره بمالم ولی خیلی بلایی .. واسه تو حاضرم هر کاری انجام بدم . منو ببوس . دوباره منو ببوس . باید یواش یواش تعطیلش می کردیم . خیلی هم خسته شده بودم . گاییدن یک زن حشری که میره به میانسالی برسه کار ساده ای نیست .. اولش ناز می کنه بعدش باز می کنه . وقتی هم که باز کرد دیگه نمی بنده . یکی از دوستان اسیر یک زن بیوه شده بود زنه تا صبح دست از سرش ور نداشته بود . از شب تا صبح یک ریز داشت می داد .. هر چند دوستم می گفت این وسط عملیات هر یک ساعت در میون ده دوازده دقیقه ای استراحت می کردند . وقتی ازش پرسیدم این کیرت چه جوری می کشید. گفت چاره ای نبود ولی کیرم از بس کلفته همون خوابیده اش حتی اگه داخل کس هم شق نکنه که همچین چیزی امکان نداره بازم می تونه خانوما رو ار گاسم کنه .. منم می تونستم کیرمو بدون شق شدن خیلی راحت داخل کس حرکت بدم . خلاصه لباس پوشیدیم و بدون این که به دردسری بخوریم اونو رسوندم خونه خیلی  سر و صورت و پس گردن و بازوهاشو چک کردم که یه وقتی پیش رستم لو نره . مثلا جایی شو میک نزده باشم که اثر کبودی به جا گذاشته باشه . اتفاقا رستم خونه بود . می خواستم زود در برم که دیدم در باز شد و اومد بیرون .. سختم بود از این که بازم بخواد چیزایی در مورد مامانش بپرسه و مشورتی کنه که مجبور باشم بپیچونمش .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر