ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 174

آهورو چسبیده بودم و ولش نمی کردم . دلم می خواست به باباش  بگم عمو جون این من بودم که دخترت رو جر دادم . دختریشو گرفتم نه اون شوهر چینی مفتخورش . می خواستم بگم عمو جون این من بودم که تا دسته فروت کردم . اگه من گی بودم دلم می خواست تا دسته فرو می کردم توی کون این عمو جون . هرچند بیچاره بد بخت زن ذلیله و منم زن عمو مو موتا می تونستم گاییدم . نمی دونم چرا هوس کرده بودم امروز هم بزنم به کون این زن عمو ثریا .. این حرکت وحشیانه عمو که به زور می خواست دخترشو از چنگم در بیاره به شدت عصبی ام کرده بود . عوضی آشغال از کجا فهمیده بود که این دخترشه .  انگاری خون خونو می شناسه . عین سگ بو کشیده بود . یا این که حواسش به من و آهو بود که رفتیم اون پستو و می خواست منو گیر بده و هر جا که من می رفتم اونم میومد ولی چرا ازم داشت جلو می افتاد شاید مانع سر راهش کم تر بود . بگذریم  خودمو انداختم رو آهو . -دخترعمو خوشحالی ؟/؟ -تو چطور پسرعمو . -قسمت بود که یک بار دیگه در همین محفل به هم برسیم . -آره من خیلی خوشحالم . بغلم بزن . بچسبون اون جفت لبای داغتو به لبام . دستشو گذاشت رو صورتم تا لباشو رو برو لبام قرار بده . -آریا حواست به اون ور نباشه شیطون . وقتی که داری دخترعمو تو نگاه می کنی و باهاش حال می کنی دیگه به زنای دیگه نگاه نکن . بذار از سکسمون لذت ببریم -آره آهو . بذار فکر کنیم اینجا فقط منم و تو . انگاری در یه اتاق خواب . بیا تمرکز بگیریم . هر کسی یه چیزی می گفت و می رفت . یه قرکون و کمری می داد . دور و بر مون هم صدای برخورد شمشیر به سپر میومد . شده بود عین میدون جنگ . زن عموی کون گنده من هم افتاده بود گیر پدرم . پدر چه جوری داشت ثریا رو می کرد . هرچی به این دور و برم نگاه کردم این عفت و عارف رو ندیدم . -آریا تو داری منو می بوسی یا نگات به این طرف و اون طرفه ؟/؟ -دارم می گردم ببینم این تازه وارد های ما چی شدن . عفت و عارف رو میگم . -همون جاش های بسیجی ؟/؟ -توبه کردند و به میون مردم بر گشتند . -ببینم این پیری عشق جدیدته ؟/؟ -حالا قهر نکن آهو خوشگله من . نازتو بخورم -همین آهویی که می بینی ناز داره و کسشو زیر کیرت باز داره و یه راز داره زیر کونش هم ساز داره و اونم ساز این که اگه  بازم شلوغ کنی ساز بلند شدنو می زنم و طوری واسه مردای دیگه کون چرخونی می کنم که چند نفری بیفتن روم . -همچین میگی که انگاری تا فردا غروب فقط زیر کیر منی -آخخخخخ آریا چقدر دوستت دارم . باور کن وقتی زیر کیر بقیه هستم بازم به تو فکر می کنم . با این تصور در در آغوش تو ام -حتما کیر اونا رو هم کیر من حساب می کنی -داری دستم میندازی ؟/؟ خب من دارم احساسات عاشقانه و عاطفی خودمو میگم . لباشو دوباره قفل کردم و با سینه هایی چسبیده به سینه های اون کیرمو از اون زیر جابجا کرده و خیلی راحت به کس تنگ آهورسوندم . از آخرین باری که گاییده بودمش کسش همون استیل و تنگی رو داشت . این از بی خایگی شوهرش بود که نمی دونست چه جوری از زنش لذت ببره . -آهو بهت مزه میده ؟/؟-به تو چی آریا ؟/؟ -مگه از گوشت آهو هم لذیذ تر داریم ؟/؟ کوفت اونایی بشه که بعد از من با قاشق کیرشون گوشت تو رو می خورن -اوووووففففففف نگو نگو از اینا رو من فقط مال توام . روحم همه چیز من مال توست .. سمت راست خودمو که نگاه کردم دیدم آرمیلا ست که زیر کیر یکی از پسر عمو زاده های بابا داره دست و پا می زنه . خودشو رسونده بود به من . -ببینم آهو اینجا جای دل دادن و قلوه گرفتنه ؟/؟ ما که نباید زیاد همدیگه رو اشغال کنیم . کارتو برس -چیه دختر عمو آرمیلا . مثل این که بد جوری هوس کیر داداشتو کردی . اینجا جنده خونه نیست که وقتی نشستیم روی کیر درجا آب طرفو بیاریم و پاشیم .من اگه الان از رو کیر داداشت پاشم و تو کس و کونتو بذاری روش رضایت میدی سه چهار دقیقه ای پاشی  ؟/؟ -ولی این قدر حرفای الکی وقت گیر نمی زنم -واه واه واه بلا به دور . اگه خواهر شوهرم بودی چیکار می کردی .. -نگو واه واه واه ..بگو واق واق واق -آرمیلا احترام خودت رو داشته باش -تو عرضه داداشمو نداشتی .. نزدیک بود آهو از زیر کیرم پاشه و به حالت قهر بره . -تو هیچی بهش نمیگی همش داری ازش دفاع می کنی . -آرمیلا اگه فکر من و خودت و آهو نیستی حداقل احترام اون پسرعمو زاده بابا رو داشته باش که ازت انتظار داره و داره باهات حال می کنه -من کاری ندارم . اون خودش داره کس منو می کنه .. اون بیچاره هم که جفت کرده بود حرفای آرمیلا رو تایید می کرد . ...... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر