ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 153

فقط من بهش گفته بودم که جاوید و ناهید زن و شوهرند و فرخ هم داداش ناهیده . خب اون وقت چه جوری در میومد ؟/؟ اون وقت فرخ باید میومد ما دو تا رو می گایید . باید یه جوری بر نامه روردیف می کردیم که جاوید و ناهید هم به جمع ما میومدن و می تونستیم پنج نفره یه بر نامه با حال رو  با هم داشته باشیم . اونجاشو هم درست می کردم . اصل که به کوس دادن و حال کردن باشه بقیه چیزاشم ردیفه مشکلی نیست . می دونم چیکار کنم . -نادیا نادیا جون خوب به کسم چنگ بنداز . دلم واسه کیر لک زده . فکر کنم با همون ضربه اول ده سال جوون شم . . تا اونجایی که می شد با کسش ور رفتم ولی هیجان دست از سرش بر نمی داشت . -ببین خاله چون بریم حموم اول یه لیف و کیسه حسابی بهت بزنم . البته قبلش هم باید خوب تو رو چک کنم و از اینی هم که هستی جوون پسند ترت کنم . با هم رفتیم حموم و یه خاله جونی درست کردم که می تونستم اونو به جای سی و پنج ساله ها جا بزنم . حسابی نانازش کردم . با بابا ننه مون خداحافظی کردیم واونا رو به امون خدا سپردیم . حالا راحت می تونستن لخت توی سوئیت خودشون بگردند و هر کاری که دوست دارن بی سر خر انجام بدن . من و شهین جون هم رهسپار هتل شدیم .  قبل از این که وارد اتاقمون بشیم اول یه دری و سری به اتاق بغلی مون زدیم . ناهید تا ما رو دید گفت بفر مایید منتظرتون بودیم . چه لبی گرفت این ناهید از من .. -اوخخخخخ دختر آتیشپاره .. روژمن قرمز سیر و جیگری بود حالا گوجه ایش کردی . -فدات شم دختر . پسرا هم از اتاق دیگه به ما پیوستند . -شهین خانوم ایشون همسرم جاوید خان و این هم داداشم فرخ نازنین . از وقتی که بهش گفتم یه خانوم با فرهنگ و با کلاس همشهری می خواد بیاد اینجا و شبی رو در کنار هم باشیم قند تو دلش آب شده همین طور بی تابی می کنه .. خاله بیچاره تمام تنش می لرزید . حالا دقیقا نمی دونم تا چه حد تجربه لز با دیگران رو داشته ولی همین چند باری که به کسش دست مالیده بودم کمی شجاع تر شده بود اما به این صورت که بخواد در اختیار مردی قرار بگیره و اونم پس از مدتها نمی دونست چیکار کنه .. لبخندی زد و با همه دست داد . -منم خوشحالم که در کنار شمام با خواهرزاده ام هستم .. یعنی این که من تنها نیستم اگه می خواین بکنین دو تایی مون رو با هم بکنین . این جوری می خواست مردانگی و جوانمردی و معرفت خودشو نشون بده . دیگه این خاله نمی دونست که نادیا به اندازه کافی کیر خورده . کیر سیر خورده . ناهید منو کشید یه کناری و گفت حالا فرخ می خواد شهینو ببره به اتاق خواب بغلی که پشتش یه نفس کش گلخونه ای داره . من پنجره شو باز گذاشتم .  راحت برو اون پشت می تونی هر کاری رو که اونا می کنن ببینی . منم با جاوید مشغول میشم . -چه جوری در بیام .. من یه جوری شهینو می کشونم طرف خودم سرشو گرم می کنم تو بیا بیرون . تازه شایدم خیلی زود کارشون تموم شد . بجنب  الان فرخ می خواد شهینو ببره . ..یه لحظه ناهید حواس شهینو پرت کرد و منم رفتم به اتاق خواب و از اون طرف هم به اون قسمت حیاط خلوت خودمو رسوندم . حوصله ام سر میومد . فقط می خواستم صحنه ها رو ببینم و بخندم و حال کنم .لذت ببرم . ببینم خاله جون با این کیر جوون چیکار می کنه .. خوشبختانه پنجره هم جایی واقع بود که من راحت می تونستم ببینم و فقط تنها خطرش این بود که خود شهین جون بیاد و سرک بکشه که ظاهرا ناهید به فرخ سفارش کرد که طوری حال خاله شهین منو جا بیاره و اونو بسازه که هوس گردش و علافی به سرش نزنه .. سر و صدای اون دو نفر رو شنیدم . دو تایی شون رو تخت نشسته بودند .  نمی تونستم زیاد خیره شم . فقط همینو متوجه شده بودئم که خاله استرس داره .. -نمی دونم این نادیا کجا رفته .-شهین جون فکر اون نباش . اون هر جا که باشه بهش بد نمی گذره . از خودت برام بگو چیکار می کنی . کجای تهرون زندگی می کنی .. -من همینی هستم که الان می بینی . فرخ روی شهینو به طرف خودش بر گردوند . دستشو گذاشت پشت گردن خاله جون . اونو طوری سستش کرد که من نفهمیدم لبای کدومشون حرکت اول رو برای جفت شدن انجام داد . طوری همدیگه رو می بوسیدند که هم فکر می کردم عاشق و معشوقهای چند ساله هستند و هم این که خودمم در همون آغاز راه به هوس افتاده بودم .. فرخ بلند تر صحبت می کرد و هوس خودشو نشون می داد یا این که این کارو می کرد که من بشنوم . -شهین جون حرفای سکسی اگه می خوای بزنی بزن . من خوشم میاد .کیرم حال می کنه . تیز تر میشه . بگو نترس . صدات نمیره بیرون .. تازه همه مون خودمونی هستیم . بگو .. بگو دیگه .. می خوای من بگم . حالا لختت می کنم . از کست میگم . بگو عزیز دلم . دستای شهین از دو طرف کمر و شونه های فرخ آویزون شده بود . یه نیمرخ اونو که می دیدم چشاش به طرز خاصی بسته شده بود .. یه لحظه ترسیدم نکنه از هوس زیاد سنکوب کرده باشه ولی دیدم همون دستای بیجان و بی حسش رفت طرف شلوار فرخ تا کمر بند اونو باز کنه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر