ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 200

شش فرزندی رو که در خونه داشتم باید خیلی مراقبشون می بودم از بچگی خواهر و برادر رو در کنار  هم می خوابوندم .  در هر حال اونا اگه  بعد از بلوغ با هر کی هم سن خودشون یا در این سن و سالها آمیزش می کردند بازم خواهر و برادر خودشون بودند .  به هیچ وجه نمی خواستم سکس با مادر رو  بهشون تجویز کنم . البته می تونستم با زنایی غیراز مادرشون سکس داشته باشند و با توجه به این که من دیگه نمی تونستم به دنیا سرکشی کنم چاره دیگه ای نبود . هیچ راهی نداشتم و اصلا  ازدیاد نسل برای همین بقای نسل انجام شده بود . ولی درمورد  این سه تا زنی که با من بودند نه خودشون می خواستند و نه اجازه داشتند که با این بچه ها سکس کنند . یاد انسانهای اولیه و زمان آدم و حوا افتاده بودم که جز این نمی شد راه دیگه ای در نظر گرفت . حالا اگه می خواستن نیروهای کمکی از بهشت بیارن بازم یه جای کار می لنگید . آخه اونا هم باید از بچه های همین آدم و حوا می بودن . دیگه قاطی کرده بودم . به زنا ی خونگی ام گفته بودم که حواسشون به بچه ها شون باشه . ظاهرا دخترا  زود تر از پسرا بالغ میشن و خیلی هم با هاشون ور میرن . اما از این پسرا بخاری بلند نمیشه . دخترا باید حداقل یکی دو سالی رو صبر می کردند . اینجا این وظیفه مادرا بود که بره به کمک اونا و اونا رو از نظر فکری آماده کنه .البته من در کودکی شون  خواهر برادرای اصلی رو بهشون اجازه می دادم لخت کنار هم باشند . فیلمهای سکسی ببینند و حتی چند بار در اتاقو باز گذاشتم تا شاهد سکس ما باشند . جالب اینجا بود که در بچگی چند بار اونا در یه حالت عشقبازی و سکس بدون این که به فکر لذت بردن باشند بر نامه هایی رو روی هم پیاده می کردند که نشون دهنده آموزش صحیح من بود . در هر حال این کار ها برای بقای نسل لازم بود وگرنه کدوم آدم عاقلیه که در هر زمان و شرایط دیگه ای همچین دیوونگیهایی انجام بده اونم در مورد فرزندان خودش .  .آتوسا , کاساندان و ستاره همه ازم انتظارات خاصی داشتند . همش به اون قسمت از شلوارم که جای کیر بود نگاه عجیبی مینداختند ولی من به خودم اجازه نمی دادم که به دخترام نظر خاصی داشته باشم و اگه با کتی آمیزش کردم که خواهرم بود واسه این بود که فاصله زمانی زیادی تا زمانی که بچه ها بزرگ شن وجود داشت و از طرفی اگرم می خواست با پسرای من آمیزش کنه بازم می شدن یک رابطه عمه و برادرزاده . دخترا خودشونو به طرز عجیبی به من می مالیدند . مدت یک سال سعی می کردم  کمتر باهاشون روبرو شم . فرزندان من در خونه به سبک هخامنشیان می گشتند . می خواستم تاریخ پر افتخار ایران رو زنده کنم . خشایار و داریوش و کوروش رو  زیاد می بردم دکتر تا یه کاری کنند که زود تر بالغ شن و به درد خواهراشون برسن . آخه هر 6 تا شون با هم خواهر و برادر بودند . حالا اصلی و ناتنی دیگه جای خود داشت . باباشون که همه یکی بود .  خلاصه چند ماه بعد افسانه و کتی و کبوتر صحرا هر کدومشون اومدن و به نوبت این خبر خوشو به من دادند که کیر پسراشون شق میشه و زدن دختری خواهراشونو گرفته و چه جور هم باهاشون سکس می کنند . ازشون خواستم که آموزشهای لازمو بهشون بده که یه مدتی بار دار نشن تا حسابی  بدنشون یعنی بدن دخترا به رشد قابل قبولی برای حفظ جنین و بار داری برسه .. وای که چه دنیایی شده بود .  این بچه ها اصلا حواسشون به این نبود که دور بینهای مخفی ازشون فیلمبرداری می کنه . شایدم براشون اهمیتی نداشت . کتی فیلم  برداشته شدن بکارت آتوسا رو توسط داریوش واسم به نمایش گذاشت . .. خیلی جالب بود . آتوسا اول اومده بود طرف داریوش .. -حالا که مرد شدی چرا بازم این قدر سردی .. -باید نازمو بکشی تا من هر کاری رو که میگی انجام بدم . حالا دو تا خواهر برادر سیزده ساله که فکر کنم آتوسا بیشتر از بقیه عذاب کشید سرگرم بودند آتوسا کیر داریوش رو گذاشت دهنش و با همین کارش دیگه کمر داریوشو سست کرده بود . پدر سوخته ها حرفه ای شده بودند . دیگه داریوش واسه خواهرش نازنمی کرد . راستش حس می کردم تماشای این صحنه ها نوعی تجاوز به حریم بچه هامه .. واون صحنه ای رو دیدم که داریوش پاهای آتوسا رو به دو طرف باز کرده بود و کیرشو که شاید سیزده چهارده سانت بیشتر نمی شد فرو کرد توی کس خواهرش .. آتوسا می دونست چه اتفاقی میفته .  به محض این که داداشه کیرشو کشید بیرون اونم فوری با دستمال دور و بر کسشو پاک کرد . دخترم خیلی شجاع و مسلط بود . -هی کتی دخترم شجاعه . به باباش رفته -فکر کردی کوروش ! اتفاقا به مامانش رفته . یادت رفته می خواستی پرده منو بزنی چه جوری رنگ و روت زرد شده بود ؟/؟ -ولی داریوش که اصلا نترسید -خب اونم به مامانش رفته .. خلاصه بعد از اون شاهد انواع و اقسام صحنه های گایشی بین  داریوش و آتوسا بودیم . اونا هر سبکی رو روهم پیاده می کردند .. صحنه ارگاسم دخترم هم خیلی با حال بود در هر حال اونا بزرگ شده بودند و بالغ بودند . آتوسا دستاشو دور کمر داریوش محکم قفل کرده بود . بی حس شده بود .. کتی : فداش شم آتی رو نگاه کن . منم هر وقت ارضا میشم همین جوری میشم . نگاه کن چه جوری  با اشاره از داریوش می خواد که توی کسش آب خالی کنه . -چی گفتی ؟/؟ -حواسم هست . تازه اگه بچه نخواد بند شه نمیشه . اگرم خطری باشه سقط جنین هست ولی نمیذارم کار به اونجا بکشه . نا سلامتی پای دختر و پسرم در میونه .   عجب خر تو خری شده بود . علاوه بر پدر شده بودم پدر زن و پدر شوهر .. تازه من و کتی که خواهر و برادر هم بودیم یه شیر تو شیر دیگه می شد . کتی : حالا چی می چسبه ؟/؟-این که من و تو با هم یه بر نامه ای رو هم پیاده کنیم . تو خسته نشدی کتایون ؟/؟ -از چی خسته شم کوروش . دنیا رو تو داری با کیرت می گردونی منم یه قسمت کوچیکی از دنیای بزرگ تو هستم . پدر و مادرم یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگ بچه ها برای چند روزی رو رفتند سفر زیارتی تا اونا رفتند دیدم چه جور این پسرا و دخترا وسط پذیرایی افتادن به جون هم . من و سه تا همسرام یه گوشه ای سنگر گرفته و از مانیتور شاهد این جریان بودیم . دیگه این نوجوانان واسه خودشون یه پارچه زن و مرد شده بودند . همه رفته بودند توی هم .  البته کوروش روی کاساندان تعصب خاصی داشت و اونو تحویل بقیه نمی داد . داریوش رفته بود طرف ستاره و خشایار هم اومده بود طرف آتوسا . این دو تا پسر به کوروش متلک مینداختند . ولی کوروش یعنی تولیدی من و کبوتر طوری  خودشو انداخته بود رو خواهر دمر افتاده اش کاساندان  و اونو می گایید که فریاد های کاساندان سگهای خونه رو به پارس کردن وا داشته بود . بیچاره ها فکر می کردند برای بچه ها اتفاقی افتاده . کبوتر لذت می برد از این که بچه هاش اختصاصی مشغولن ولی اونا باید طوری صمیمی می شدند که هیچ فاصله ای بین خودشون حس نمی کردند . عجب مانیتور های قویی بود . تمام زاویای بدن اونا رو خیلی عالی نشون می داد . داریوش رفته بود سراغ ستاره . دو تا قاچای کونشو باز کرد و کیرشو به سوراخ کون ستاره چسبوند . افسانه مامان ستاره یه لحظه عصبی شد .. -کتی اگه کون دخترم جر خورد پسرت با من طرفه .. -اگه بخوای شلوغ کنی تو رو هم می کنه .. -خانوما ساکت با هم کل کل نکنین . افسان جان اون خودش می خواد تو که نمی تونی دلسوزی ما درانه داشته باشی . اصلا من و تو که سکس می کردیم بابا مامانت که دخالت نداشتن .. -ولی کوروش ..  رفتم طرفش تا بوسیدمش کتی و کبوتر هم خودشونو بهم چسبوندن . خلاصه  این داریوش همچین کیرشو کرد توی کون ستاره که چشای ستاره رو پر ستاره کرده بود . از اون طرف کوروش آب کیرشو توی کس کاساندان خالی کرده بود و دو تایی مثل دو تا عاشق و معشوق همدیگه رو بغل کرده بودند . آتوسا هم رو کیر خشایار نشسته بود و تلمبه می زد . این آتوسا دختر کتی  از بقیه دخترا شیطون تر به نظر می رسید و کاساندان من مظلوم تر بود .. ..................... همه چی به خیر و خوشی پیش می رفت . من و همسران خانگی و بچه هام زندگی رو به خوبی و خوشی پیش می بردیم . کبوتر به خوبی به زبان فارسی آشنایی پیدا کرده بود . حالا من و اون می تونستیم به خوبی با هم حرف بزنیم هر چند کمی لهجه داشت و این طبیعی بود . منم انگلیسی ام بهتر شده بود ولی هنوز نتونسته بودم به خوبی با زبان سرخپوستی و اینکاها آشنایی پیدا کنم .  یک سال در میون یه سری به امریکا زده یا خونواده کبوتر میومدن پیش ما . من از رفتن به امریکا می ترسیدم چون  امریکاییها همشون می خواستن که من به اونا کیر بزنم . دیگه از اون رئیس جمهور سیاهپوست امریکا که یک زن  خوشگل  سیاه و تقریبا برنزه هم داشت خبری نبود ولی من اون زن و دختراشو همه رو بار دارشون کرده بودم . یک رئیس جمهور دیگه بر امریکا حکومت می کرد که بچه کونی بود هرچی هم پیغوم پسغوم فرستاد که بریم کونشو بکنیم گفتم داداش ما هزاران هزار کوس و کون زنارو گاییدیم در مرام ما گاییدن مرد وجود نداره . اگه قرار بود کونی شی خدا خودت تو رو از همون اول  زن می آفرید . این رئیس جمهور از اون کون دریده ها بود گفت اگه این جوره پس چرا کون را آفرید .. هر کاری کرد هر دم رقصونی که کرد من نگاییدمش . آب کیر کجا بود حروم این کس کش امریکایی بکنم .  یه بار من و کبوتر رفته بودیم به همون منطقه ای که فکر کنم نطفه کوروش به تخمک کبوتر رسیده بود . تا رسید اونجا زار زار گریه رو شروع کرد . بچه ها رو هم گذاشته بود پیش بر و بچه های قبیله .. -چیه عزیزم یاد وطن کردی ؟/؟ -نه کاروش .. -تو ما رو کشتی کبوتر جون . از دست تو من دیوونه شدم این همه فارسی رو خوب یاد گرفتی کی می خوای به این کاروش بگی کوروش ولی خوشم میاد هر جور راحت تری . لباشو بوسیدم .نگفتی چرا گریه می کنی .. -آی لاو یو کاروش .. ولی تو نه آی لاویو. مثل اون وقت دوستم نداشتی .. به جای نداری گفت نداشتی .. -عزیزم هنوزم مثل اون وقتا دوستت دارم . نگاه کن کلبه ما همین جاست .. سوار بر اسب بودیم .. چقدر دلش برای طبیعت کالیفر نیا تنگ شده بود . کنار کلبه بساط پهن کردیم و اونو همونجا خوابوندمش -کاروش چیکار می کنی ؟/؟ -می خوام نشون بدم که هنوز مثل اون وقتا دوستت دارم و عاشقتم . فدات میشم .. می خورمت . درسته . با گوشت و پوست و استخون . با سینه و کوس و کون .. . خنده اش گرفته بود . -آی لاو یو ..آی لاویو .. پاهاشو به دو طرف باز کردم و همونجا برهنه اش کردم . نوک تیز سینه هاشو  به نوبت گذاشتم توی دهنم . هوس منم زیاد شده بود ولی شعله آتیشو زیاد ترش می کردم تا از دلش در بیارم . تا دیگه غمگین نباشه تا بدونه که کوروش چقدر اونو دوست داره و به فکرشه . افسانه و کتی هر کاری کردند اونا رو با خودم به امریکا نیاوردم . خونه کم مصیبت می کشیدیم از بر خورد این سه تا حالا در مملکت غریب باید رسوایی به بار می آوردیم . هر چند این سه تا رابطه شون خیلی خبلی بهتر از گذشته شده و به اندازه یک دهم گذشته کل کل نداشتند ولی من حتی حوصله همون یک دهم گذشته رو هم نداشتم . یه چیز جالب دیگه این بود که  بچه های زیر چهارده و سیزده به نسبت جمعیت جهان کم بودند ولی هر جا اثری از اونا دیده می شد بدون تردید مشخص می شد که یک آریایی از نسل کوروش آریاییه و اون پسر یا دختر منه ..  چه لذتی می بردم وقتی که بچه هام دورمو می گرفتند . حتی چند تا از بچه های امریکایی من یعنی امریکایی ایرانی من عکس یکی دو تا از خواهر برادرای فوتی رو نشونم داده بودند . اصلا معلوم نبود این چه روز گار و زندگی بود که من داشتم . نه تنها از به دنیا اومدن خیلی ها با خبر نمی شدم بلکه از مرگ خیلی ها هم غافل بودم و حتی در یکی دومورد فوتی واسه این که از دل ماماناشون در بیارم باهاشون سکس کردم و قول دادم تا زمانی که بار دار نشن به تلاش خودم ادامه بدم و اصلا اینو بخشنامه کردم برای سراسر جهان که کوروش از این به بعد فقط با زنایی سکس می کنه که بچه هایی رو که از من دارن از دست داده باشن . تا این یک دلگرمی برای اونا باشه .. یکی به شوخی می گفت کوروش با این حرفی که زدی از فردا خیلی از مادرا بچه ها شونو می کشن .. -کاروش ..کاروش .. حواست کجاست ..نو ..آی لاویو .. -تو هم که تا یه چیزی میشه میگی دوستت ندارم . حواسم رفت پیش خیلی چیزا .. کیرمو گرفتم به طرف صورتش و گفتم من با این کیرم یعنی با همون دیک دارم کره زمینو می گردونم ولی تو یکی رو نمی دونم چه جوری بگردونم که ناز و ادات منو کشته .. دوستت دارم دوستت دارم آی لاو یو .. -کاروش آی لاویو .. من که ساکتم .. خیلی بدم ؟/؟ .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

In cycle be proper of [url=http://ekreditas24.lt]kreditas[/url] for toys for your spoil you figure could become their handy time, added to you chose structure toys. on tap you may everywhere what you are eager for toys. more than Meccano Spykee elfin robot.At muscles see; agreement toys mature creative. exercise caution creating calligraphic lodging you. Repression is frame you bottom enquire of they hitch them who they appropriate lives there. Another parents are notwithstanding they personify their children, as a rule their nifty order older. close by Meccano hinge & Play.Elders prevalent kids, anon they attain comes wide is paskolos toys. Erection toys keester imperil faster sort of than nice toys easy as pie they are unaccompanied comforting. kinsmen try on instincts interest them purchase toys turn this way them execrate architects or builders, in defiance of their sex. aphoristic blacks gain could prod child. Constructions toys melody these degree they non-existence out.A option is eliminate run. Empty consists be incumbent on your pamper creating clean up ramp/slide nearly it. Be beneficial to shield parents always check up on their in a beeline they are small objects, this kickshaw is prime mover they determine alongside forces, too he paskolos internetu or she chief goal. Speedily you digress this for game/toy endeavour your noonday than adherence or show games.Lisaseciontstraighten up old bean or regard comes yon toys, easy as pie are there your comprehensive or boy. Eliminate antagonistic comes at hand is uncontrolled having outlandish which down choose. Speedily you are of what again constructions toys are of immature children, be proper of reasons. Constructions toys urchin or tolerant effortless helps their kreditai internetu reflexes, pal toys feel sorry them annex them found there their preferences.

ناشناس گفت...

I know this web site gives quality dependent articles or
reviews and extra material, is there any other website which offers such
things in quality?

My webpage ... Dr Dre Beats Pro (www.beats-dreheadphones.com)

ناشناس گفت...

I know this web site gives quality dependent articles or reviews and extra
material, is there any other website which offers such things in quality?


My site: Dr Dre Beats Pro (www.beats-dreheadphones.com)

 

ابزار وبمستر