ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 150

بد که نشد . خب فرخ خان ببینم شما دو تا با هم نقشه داشتین ؟/؟ چه سریع هم دو تایی تون کاملا لخت شدین -انگاری که شما با حجابین ؟/؟ ببین ناهید طوری رفتار می کنی که گویی خودت عشق اختصاصی من باشی . تو که همین الان کنار جاوید بودی  و  حالتو کردی . اصلا واسه چی داری سر و صدا می کنی . فرخ راست می گفت معلوم نبود این ناهید واسه چی داره سر و صدا می کنه . اون که تقریبا نقش یک شبه جنده رو داشت و تنهایی به اون دو نفر می داد .  یه زنی رو می شناختم  با این که شوهرم داشت دوست پسرم داشت ولی اگه شوهره بهش خیانت می کرد عصبی می شد و حساسیت داشت . دیگه به کارای خودش نگاه نمی کرد . حالا حکایت این جناب شده بود . اصلا معلوم نبود خواسته اش چیه . جاوید : ناهید جان دیگه بس کن . این کارا رو می کنی الان مهمون ما فکر می کنه ما به خاطر اون داریم سر و صدا می کنیم . من در این جا به حرف اومده گفتم ناهید خانوم اگه ناراحتی من برم . فرخ : ربطی به اون نذاره رفت تا یه حرف زشت از این مدلهای هر جایی و جنده به ناهید بزنه که جلوی دهنشو گرفتم . -ناهید جان اگه من به این صورت اومدم خب یه تر فند هایی زدم که در اون شرایط نمی تونستم باشما بیام . مقررات هتل و شاید هم اونا گیر می دادن .  ناهید رفتار منو که دید آروم گرفت و خوشش اومد از این که در یه حرکتی ازش دفاع کردم . جاوید : فرخ خان اگه دوست داری تو و ناهید آشتی کنین و من و نادیا بریم مشغول شیم . من و ناهید الان توی حموم حال کردیم -می تونی بقیه حالتو هم بکنی من و نا دیا کارمون نیمه کاره بود که شما مزاحما پیداتون شد .  -نادیا خانوم با دو تا به یکی  موافقین ؟/؟ -مخالفتی ندارم ولی هرچی سرورمن فرخ خان بفرماین . حداقل نیم ساعتی ما رو به حال خودمون بذارین . .. همینو کم داشتم که در یکی از هتلهای شیراز برم دنبال این بر نامه ها . دیگه بی خیال جاوید و ناهید شده بودم . افتادم رو کیر فرخ .. -بیا پسر .. بیا ما به کار خودمون برسیم . طوری با هوس با فرخ ور می رفتم که هور مونهای جنسی جاوید و ناهید رو هم فعالش کردیم و اونا اون دو تا اونجا وایساده بودند و با او نجای خودشون ور می رفتند .  فرخ : به جای این کارا برین با هم مشغول شین . حقا که هر دو تاتون کس خل تمامین . جاوید : یواش یواش دارم به این مشکوک میشم که نکنه تو و نادیا دست به یکی کرده باشین . -برو بابا دلت خوشه . این نادیا که فرار نکرده . -ولی دیگه جونی براش نمی مونه . -ناراحت نشو زیاد خسته اش نمی کنم . اونا غیبشون زد و می دونستم که به زودی بر می گردند . ناهید به خاطر من و فرخ هم به خاطر این که یه علاقه خاصی به فرخ داشت و حساسیت به این که  اونو با یک زن دیگه ببینه در حالی که خودش از زیر کیر جاوید بلند شده به اون اعتراض می کرد .. -بیا فرخ بیا به کار خودمون برسیم . اونا دیوونه مون کردند . اصلا بهمون امون ندادن که به عشق و حال خودمون برسیم -تعجب کردند از این که تو رو می دیدند . تو که منو هم غافلگیر کردی با این زیر کیر جاوید رفتنت .. خودمو رو کیر فرخ سوار کرده بودم . -اووووففففففف نادیا خیلی واردی .. -وارد نیستم . این واسه اینه که دیگه یک زن بیوه  ای که مدتهای زیادی تحمل کرده که سکس نداشته باشه براش هیجان خاصی داره . -فدای اون هیجانت بشه فرخ . سرمو خم کرده تا بتونم کیر خیس  و داغ فرخ  رو ببینم که چه جوری میره تا ته کس و بر می گرده . دستاش رو جفت سینه هام کار می کرد . هم این که هوس داشتم و هم این که مخصوصا طوری جیغ می زدم که جاوید رو تحریک کنم . - نادیا نادیا جون اصلا دوست ندارم که تو بری زیر کیر جاوید . -عزیزم من نمی خوان بین شما دوستان  اختلاف بیفته . خود منم دوست ندارم چون تو خیلی خوش تیپ تر و خوش کیر تری . راستش همچین این جاوید خان شما به دلم ننشست . این حرفا رو که می زدم فرخ  کیف می کرد .. -خیلی با فر هنگی نادیا .. با خودم گفتم این کوسی که داره آتیش می گیره ما همه زنا رو با فرهنگ می کنه . چیکار میشه کرد . .  روی فرخ خم شده و اون با میک زدن شونه هام به سبکی خاص هوس منو زیاد می کرد . . کس منم که مثل تسبیح شاه مقصود هرچی دست می خورد براق تر می شد . انگار هر چی ازش بیشتر کار می کشیدم بازم تشنه تر بودم وبیشتر می خواستم .  نفسهام تند تر شده بود . فرخ اینو می دونست . دوست داشت من با کیر اون ار ضا شم . هوس یه کیر دیگه رو داشتم . حتی در اون لحظه یه حالتی داشتم  که می تونستم یه کیر دیگه رو کنار کیر فرخ جا بدم .  مثلا جاوید بیاد و از کنار کیر فرخ فرو کنه توی کسم . ولی می دونستم که اون رضایت نمیده . حالا اگه منو ار گاسم می کرد شاید همچه پیشنهادی بهش می دادم . چون اون وقت در اصل باید منو ول می کرد و می رفت سراغ ناهید و این جوری به نفعش می شد ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر