ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هر کی 173

یه نگاهی به دختر عموم انداخته و گفتم آهو جون چه خبرته . من امروز تو رو خیلی ساکت می بینم . -وقتی اینجا کلی بلبل داریم من واسه چی حرف بزنم . دستشو کشیدم و گفتم بیا از این طرف دختر عمو .. اونو به زور بردم به یه گوشه خلوت . -ببین دختر این تو بودی که در حق من نامردی کردی . من هنوزم دوستت دارم . عاشقتم . چی بهونه کردی ؟/؟ خونواده ات چی گفتن ؟/؟ الان هم طوری نشده . تو شوهر داری . من که نمی تونم شبا بیام کنار تو و اون شوهر چینی ات دراز بکشم بخوابم . -حداقل وقتی که رسیدی اینجا می تونی یه جواب سلام گرمو هم به من بدی یانه آریا ؟/؟. هر روز یه هیکلی جدید می بینی هوش از سرت می پره . با زنی که بابام باهاش لجه و سایه اش رو با تیر می زنه حال می کنی . -اصلا خود من با بابات لجم . اونم اسمشو میذاره عمو . حیف که برادر پدرمه وگرنه چند تا لیچار  بارش می کردم . همین بابا ننه ات بودن که بین ما جدایی انداختن . پس آهو جون تو دیگه باهامون نیستی ؟/؟ مگر این که شانسی به تورمون بخوری ؟/؟ ببینم اگه دوست داری یه علامت بذار یه چیزی که من پیدات کنم .  یه دستی به کون و کپل لختش زده گفتم دلم واسش تنگ شده . -منم هر شب خواب اینو می بینم که دارم کیرت رو ساک می زنم . اون وقت تو میگی آهو خسته شدم بیا تورو بکنم .. -میگم دختر عمو این خوابه یا فیلم سینمایی هر شب مگه میشه آدم یه مدل خواب ببینه ؟/؟ ناگهان یه چیزی چند متر اون طرف تر توجه منو به خودش جلب کرد . فوری اون چسب زخمو از رو زمین بر داشته دور انگشت کوچیکه دست چپ آهو پیچوندم . میری وای می ایستی .  حدودادر قسمت  ده نفر سمت راست به خط شو . همون مچ دست رو هم یه تکونی بده تا من متوجه شم که خودتی . -اگه لو بریم چی . -یه کاریش می کنم . یه ندا به پری جون میدم . -اگه بازرس مجلس متوجه تقلب بشه ممکنه یک ساعتی ما رو از جلسه محروم کنه . -نه این طور نمیشه .مگه این جا مسابقه بسکتباله ؟/؟ خلاصه این که یه ندایی به پری جون دادم که بازم هوامو داشته باشه . اونم که خاطر خواه من و کیر من مگه می تونست به نوه اش نه بگه ؟/؟ از اون طرف آرمیلا حسود هم که متوجه شده بود من و آهو خلوت کردیم موقعی اومده بود پیش ما که  می خواستیم از هم جدا بشیم ولی وقتی رسیده بود که به هم چسبیده بودیم . خیلی وقت بود که آهو رو نبوسیده بغلش نکرده بودم واسه همین  این بوسه و هماغوشی به من خیلی حال داد . آهو بازم همون تازگی و حس و حالو برام داشت . دخترعموم واسم همیشه تازه و خواستنی بود . نمی دونم چرا هنوز باورم نمی شد که اونو از دست داده باشم . شاید به این دلیل که با وجود این که شوهر داشت این من بودم که دختری اونو گرفته بودم . قبل از این که لبامو رو لباش بذارم  یه یه دقیقه ای هم نوک سینه هاشو می مکیدم . می خواستم تازه ازش بخوام که اگه میشه با هم یه حالی بکنیم و یه دو دقیقه ای هم کیرمو فرو کنم توی کسش که ای کاش از اول بوسه این کارو انجام می دادم ولی آرمیلا عین اجل معلق سر رسید . چند تا سرفه هم کرد وگرنه این کیر من داشت راه کس رو پیدا می کرد -شما این جا هم ول کن نیستین ؟/؟ الان مجلس منتظر شماست . اصلا فلسفه بسته بودن چشم فقط به این خاطر بود که طرف روشو بر نگردونه و گرا نده . تازه اگرم کسی چند ثانیه مکث می کرد  در صورت رو بر گردوندن طرف می تونست اونو بشناسه ولی چون این خطا حساب می شد ممکن بود برای یک ساعتی اونو محروم از سکس بکنند . زنا رودر هم کردند و بهشون گفتند که برن رو یکی از این خط ها وایسن .. اینجا هرج و مرج شده بود . آهوی چسب به دست  همون مسیری رو انتخاب کرد که من بهش گفتم . این باز با یه نقاب شیک که فقط چشمو نشون می داد بابا بزرگ رفت سراغشون . همه چیز آماده بود .. این کارمون کس خل بازی بود ولی یه حال و صفایی داشت . پدر بزرگ سر تفنگ رو از پنجره بیرون گرفته .. بشمار یک و بشمار دو بشمار سه .. شلیک !... صدای تفنگ ساچمه ای در اومد و مردا به سمت زنا یورش بردند . شده بود عین بازی رگبی . با دو تا دستام  هر کی رو که پهلو و روبروم قرار داشت مینداختم زمین تا خودمو زودتر به آهو برسونم . در آخرین لحظه دیدم که خود عمو آراد داره میفته رو سر دخترش .. خونم به جوش اومده بود . دستم بهش نمی رسید . یه تکل فوتبالی رفته و اونو با مخ انداختم زمین و خودم افتادم رو آهو .. -آراد سرشو میون دو تا دستاش گرفته بود . ولی من دخترشو شکار کرده بودم .. قصد داشت از من شکایت کنه .-پسره دیوونه چیککارکردی -عمو جان شیککارکردم .  بر خورد قانونی بود . دوشنبه که می خواد تموم شه از بر نامه نود کار شناسی میشه . میگی نه نگاه کن .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر