ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 201

کبوتر که می دونست هنوزم نازشو می خرم خودشو بهم نزدیک کرد  دهنشو گذاشت رو کیرم و طوری واسم ساک می زد که منو به یاد هیجان اون شب رویایی انداخت . احساسات ایرانی من گل کرده بود که اون شب چه جوری در حال فرار بودم و راستش زیاد به فردای خودم خوش بین نبودم ولی حالا انگاری این سرزمین  این زمین و آسمان با من رفیق شده بودند . دیگه ازشون فرار نمی کردم . دلم می خواست برم در آغوش همون جایی که ازش فرار کرده بودم  همون جایی که زن بن لادن رو گاییده بودم که دیگه اونجا مستقر نبودند  . البته برای تفریح و گردش نه برای موندن ..  گریه امونم نداده بود و کبوتر با بوسه از لبهای گرم و غنچه ای خود آرومم می کرد . انگار اون شب خواب نداشتیم . کبوتر از من خواست که بریم پایین کنار رود خونه .. هنوز اون خلق و خوی جنگندگی درش بود . اون دختر صحرا و کوهستان بود . بوی دود و عطرش قاطی شده بود . هر چند متر که می رفتیم یه بار همدیگه رو در آغوش می کشیدیم .  چقدر از این لحظات شاعرانه لذت می بردم . موبایلامونو خاموش کرده بودیم تا دیگه چیزی بر هم زننده این سکوت ما نباشه . یه حسی بهم می گفت که چند صد متر اون طرف تر باید محافظانی هم داشته باشم من تقریبا رهبر دنیا شده بودم ولی هنوز کارم با کشور خودم تموم نشده بود . تمام روسای جمهور دنیا در واقع استاندارای من بودند .  خاک تمام کشور های دنیا شده بود جزوی از خاک ایران زمین . حریف همه دنیا شده بودم .هر چند گاهی این استاندارا مثل رئیس جمهور استان امریکا یه هارت و پورت هایی می کرد ولی حسابی  اونو سر جاش نشونده بودم . حالا فقط مونده بود کشور خودم که اونا از رو نمی رفتند و همش اسلام اسلام می کردند . منم همش باهاشون کلنجار می رفتم که بابا مگه ما الان کافر هستیم ؟/؟ مگه دین نداریم ؟/؟ الان دویست و پنجاه کشور در دنیا داریم تو که نمی تونی به اینا واکسن اسلام بزنی اونم با گند کاریها و پول دزدی هایی که این سی چهل ساله به نام اسلام انجام شده . الان تو سرت درد می کنه میری داروخانه میگی یه قرص سردرد بده .. یه قرص عمومی داریم به اسم استا مینوفن .. از کجا می دونه واسه سردرد خوبه ؟ /؟ ..واسه این که قبلا اثرشو نشون داده .. ما از این اسلام چی دیدیم ؟/؟ شما چی نشون دادین ؟/؟ هی همش گفتین دشمن .. دشمن .. امریکا .. تحریم .. تحریم که به نفع شما تموم شده .. اگه شما به امریکا  می توپید توجیه میارید که اون دزده ..اون شیطانه .. اون فریبکاره .. هی گفتیم مرگ بر امریکا ..مرگ بر اسرائیل ..مرگ بر انگلیس ولی همش ملت ایرانو چالش کردین . هی گفتین برای دنیا حرص نزنیم ولی خودتون میلیاردها میلیارد چاپیدین . می خوام بگم فرق دزد با دزد در چیه ؟/؟ یه دزد امریکایی با یه دزد اسلامی چه فرقی داره ؟/؟ ببینم از شما می پرسم اگه اون دزد اون فریبکار اون شیطان شخصی اسلامی باشه که ارزش دین و مذهبو زیر پاهاش له می کنه و شوتش می کنه به زباله دانی تاریخ اشکالی نداره ؟/؟!فرق شما با امریکا و اسرائیل در چیه ...من باید تکلیفمو با این نخود های توی آش روشن کنم . یک مشت مفتخوری که فرزندان مفتخور های باز مانده از سال 57 هستند . تا جلوی این گاوها علف نریزی همچنان می خوان شاخت بزنن . اما من شاخ این گاوها را خواهم شکست ملت را از شرشان خواهم رهانید و حکومتی هخامنشی مسلک بر پا خواهم داشت . -کاروش .. حالت خوبه ؟/؟ کجا رو نگاه می کنی ؟/؟ -من کوروشم کی می خوای یاد بگیری ..-اوکی کاروش .. رفتیم کنار رود خونه دراز کشیدیم . دیوونه بهم می گفت که با هم سکس کنیم .. -کاروش ..مای فادر ..نیمه کاره .... کبوتر نصفه شبی مارو گیر آورده بود . حالیم نمی شد چی میگه . فارسی و انگلیسی رو قاطی کرده بود .. حس کردم داره عصبی میشه .. ولی دستمو گرفت منو به طرف خودش کشوند و در آغوشم کشید .. -کاروش .. احساس .. نیمه کاره .. -اوخ که تو چقدر نازی . منو ببخش . داشت می گفت اون روز که داشتیم کنار رود خونه سکس می کردیم پدرش با لشگریانش از راه رسیدند و نتونستیم ادامه بدیم . .. سر و صورتشو غرق بوسه کردم .. -عزیزم اگه با تو سکس نکنم پس با کی بکنم .. در تاریکی همچین نگام کرد که انگاری حرف عجیبی زده باشم . راستش عجیب که بود . کار نیمه کاره ام با کبوتر قشنگمو تموم کردم .. خیلی دیوونه بود . نیمه شبی خودشو انداخت به آب .. -نه نه کبوتر این یه تیکه رو نداشتیم .. من مریض میشم .. -آوووووووو مای گاد .. سوپر من .. کاروش .. فکرشو که می کردم توی آب قرار دارم بدنم می لرزید .. خلاصه دستمو کشید و منو انداخت توی آب .. بدنم عادت کرد ولی به خودم می لرزیدم . وقتی که اومدیم بیرون درجا لباس عوض کرده و اون سخت منو در آغوش کشید با این که آتیش روشن کرده بودیم .. -گرگ ها نیان ؟/؟.. من تنم داره می لرزه . دیوونه اگه مریضم کرده باشی تا چند روز باهات سکس نمی کنم .. ولی حرارت تن کبوتر نذاشت که من بیشتربلرزم و مریض شم . نه تنها گرمم کرد بلکه بازم هوسو بهم بر گردوند .. .. چند روز بعد به ایران بر گشتیم . باید تکلیفمو با ملاهای پس مونده و پس مونده ملاها روشن می کردم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

amirsexi2 گفت...

با سلام خدمت عزیزان .. این داستان در قسمت بعد به پایان خواهد رسید . البته من داستانها را این روز ها چند ساعت زود تر منتشر می کنم . مثلا داستانهای امشب در واقع به حساب یکشنبه گذاشته می شوند . دو جای خالی برای این داستان پیدا می شود . روز چهار شنبه را به داستان پسران طلایی اختصاص می دهم که می دانم روند رو به رشدی در هیجان و تنوع خواهد داشت و با این حساب داستان پسران طلایی دو بار در هفته منتشر خواهد شد . وجالب اینجاست که در این دو شب داستانهای ما سه تایی خواهد بود که دو داستان ان پسران طلایی و لز با دختر خجالتی می باشد . اماجایگزین داستان فقط یک مرد در روز های یکشنبه داستانی است به نام عجب بله برونی که فعلا یک قسمتش را نوشته ام و قسمت دومش را هم هفته بعد قبل از انتشار قسمت اول خواهم نوشت . داداش کمال ما 6 ماه پیش یک داستان خواسته بود که پدر زن با داماد گی داشته باشه و بعد پدر با دختر و داماد با مادر زن .. من که از گی نفرت دارم و در شان یک مرد نمی دونم . اما با احترام به در خواست داداش گلم داستانی دارم می نویسم که خیلی مفصل تر و هیجان انگیز تر می تونه بشه که یک سکس خانوادگی توپ و دبش می تونه در بیاد .البته اعضای این داستان رو 6 نفر در نظر گرفتم و با این روند فکری نه یک نفر می تونه کم بشه و نه یک نفر زیاد و سیستم داستان به هم می خوره . بازیگران داستان 6 نفرند و محارم و بستگان نسبی در یک حالت ادغامی در کنارهم قرار دارند . و خواسته کمال جان در خصوص سکس پدر با دختر و سکس مادرزن با داماد هم درش گنجونده میشه . البته سعی می کنم اگه حس و تمرکز خودمو ببرم بالا و بهترش کنم از تکیه کلامهای طنزی هم استغاده کنم و یکی دو تا تند روی هم در خالی بندی سکسی داشته باشم . این داستانو هم سعی می کنم بیشتر از 15 یا 16 قسمت نشه چون داستانهای متنوع و ابتکاری دیگه ای هم در ذهنم دارم که با این که هم در ایمیلم و هم گاهی روی کاغذ یاد داشت می کنم از دستم در میره . کمال جان این داستان منهای قسمت گی و اگه اون دو سوم رو در نظر بگیریم خیلی کامل تر از اون در خواست میشه و من اینو تقدیمش می کنم به تو و همه خوانندگان خوب تابستون به سفر رفته و زمستون به کلاس رفته این مجموعه پس فراموش نکنید عجب بله برونی ! هفته آینده در همین جا و در همین ساعت . بله برونی به سبک جدید . همگی شاد باشید ....ایرانی

 

ابزار وبمستر